kiyarash899.blogfa.com
سلحشورسلحشور - سلحشور
http://kiyarash899.blogfa.com/
سلحشور - سلحشور
http://kiyarash899.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
1 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
2
SSL
EXTERNAL LINKS
19
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.967 sec
SCORE
6.2
سلحشور | kiyarash899.blogfa.com Reviews
https://kiyarash899.blogfa.com
سلحشور - سلحشور
سلحشور
http://www.kiyarash899.blogfa.com/posts
پژوهش سرای دانش آموزی فرهیختگان شاهین شهر. جمعه چهارم دی ۱۳۹۴. سه شنبه هفدهم آذر ۱۳۹۴. سه شنبه هفدهم آذر ۱۳۹۴. 20 حیوان بامزه (بخش اول). سه شنبه هفدهم آذر ۱۳۹۴. داستانی از مثنوی مولانا، ساده لوح کدام است؟ سه شنبه هفدهم آذر ۱۳۹۴. یکشنبه هشتم آذر ۱۳۹۴. فراخوان دعوت به همکاری. شنبه هفتم آذر ۱۳۹۴. بهترین روشهای آموزش زبان به کودکان. چهارشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۴. Powered by BLOGFA.COM.
سلحشور
http://www.kiyarash899.blogfa.com/archive
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
2
IranPrison: December 2007
http://iranprison.blogspot.com/2007_12_01_archive.html
Saturday, December 29, 2007. نون قرار است در يك نمايش بازي كند و به من مي گويد دوست دارد نقش جادو گر را بازي مي كرد اما به او نقش يك جهانگرد را داده اند.نون زياد حرف مي زند اما انگار مغزش در حال انفجار است و اين كلمات را بايد به كسي ديگر تحويل بدهد. من دوست دارم تا صبح از صحراي گبي در مغولستان و گنجي كه آنجا مدفون است براي نون بگويم و اينكه با يد رفت .مي روم ديگر جايز نيست. نون مي خندد و مي گويد در صحراي مغولستان حتما فاميل هايش را پيدا خواهد كرد. زنگ را مي زنند. در گلوگاه من درخت سیبی هست. ادامه بازداشت...
IranPrison: September 2007
http://iranprison.blogspot.com/2007_09_01_archive.html
Thursday, September 27, 2007. صداي عشق تنها در دل هشيار مي پيچد. بيا ميخانه آنجا هم صداي يار مي پيچد. مخور صائب فريب فضل آن عمامه زاهد. كه در گنبد زبي مغزي صدا بسيار مي پيچد. پي نوشت يكم: ندارد. پي نوشت دوم: احتياط كنيد طوفان نشانه هايش يكسان نمي ماند. پي نوشت سوم:مي خندم.زبان مشترك آدمياني كه با خالي درون شان كنار آمده اند. از ته دل مي خندم تا اشك هايم را ارثيه بگذارم براي خشكسالي دنيا كه دور نيست ، كه دير نيست. مطلب را به بالاترین بفرستید:. نوشته شده توسط پروانه وحیدمنش در 11:51 PM. بيست و هفتم تيرماه:...
IranPrison: August 2006
http://iranprison.blogspot.com/2006_08_01_archive.html
Friday, August 25, 2006. روزنوشت های زندانی بند 1357. هموطن .هوا داغ است و من در اینجا بار صدم است که طول و عرض این مربع را گز کرده ام .تنها هستم .تنها تر از همیشه و صدای تیک تاک ساعت آزارم می دهد .از صدای زنگ تلفن حالم بد میشود و صدای پای آدمها دلم را بهم می زند .ازحرفهای شبانه بچه ها بیزارم و از بوی غذا عقم می گیرد.یاد امید و حرفهای شیوا. من هم انگار گشنه ام شده این روزها .من گشنه ام تو چطور هموطن؟ مطلب را به بالاترین بفرستید:. نوشته شده توسط پروانه وحیدمنش در 3:30 AM. Tuesday, August 22, 2006. BEIRUT,...
IranPrison: June 2007
http://iranprison.blogspot.com/2007_06_01_archive.html
Saturday, June 30, 2007. طرح لب هايم مي افتد روي آخرين شعرت. بيرون باران مي آيد و من ديگر نگاهت نمي كنم كه پيرزن برهنه ات مي كند. تيرماه يكهزارو سيصد و هشتاد وشش/پروانه. مطلب را به بالاترین بفرستید:. نوشته شده توسط پروانه وحیدمنش در 1:36 AM. Thursday, June 28, 2007. یک توده ای تنه اش محکم می خورد به بازوی چپم.توده های منجمد عقده های یخ زده روسی روی بازوبند سرخش کبود می کند تنم را . انتهای راهرو ولوله است .کجا باید بروم؟ پس چرا من به احمد آباد می جویم اورا؟ کودک گر می گیرد در آغوشم، شعله ور می شود، دود می...
IranPrison: April 2007
http://iranprison.blogspot.com/2007_04_01_archive.html
Saturday, April 28, 2007. ماریا دختر خشمگین و سردیست. و انگشتانی کشیده که بوی سیگار میدهند. ماریا نمیداند انگشتانش برای پیانوزدن آفریده شده. ماریا فقیر نیست ، ولی برای زنده بودنش سختی میکشد. با هر مرد خشنی که بتواند تحقیرش کند میخوابد. وقتی سنگینی دست های بیرحمشان را روی سینه هایش حس میکند سرش را می چرخاند و دنیا را وارونه نگاه میکند. و هیچ گاه دستانش را پشت کمر مرد قفل نمیکند. و میداند درونش تاریک است. و نمیداند چرا از تاریکی میترسد. ماریا از دیوارها متنفر است. و عاشق سنگریزه های کنار خانه های مردم.
IranPrison: January 2008
http://iranprison.blogspot.com/2008_01_01_archive.html
Saturday, January 26, 2008. سه شنبه بود. همیشه سه شنبه ها را دوست دارم . چه آن موقع که پله های دانشکده ادبیات را دو تا یکی می رفتم تا ببینم امروز شفیعی کدکنی، پیر مرد متین و شاعر گروه ادبیات در باب کدام داستان مثنوی یا کدام حکایت سهرودی می گوید تا آن سه شنبه که او را اولین بار دیدم. سه سرباز مسلح ، یک زن چادری ، یک مرد بی سیم به دست . این ها در همان سه شنبه ای که من دوستش داشتم آمدند و خواستند مدرسه را تعطیل کنند. و برف می آمد. و گاز خانه ما قطع بود. و ما می لرزیدیم و لباس نداشتیم. و فرامرز خندید و گفت.
IranPrison: July 2007
http://iranprison.blogspot.com/2007_07_01_archive.html
Tuesday, July 31, 2007. اين شهر بوي تعفن مي دهد حتي اگر به شادي در آن قهقه سر دهيم و دست افشان و پاكوبان بخواهيم شادي را بسازيم . اين شهر بوي كفتار مي دهد. دير آمدي اي نگار سرمست / زودت ندهيم دامن از دست .اين صداي استاد شجريان بود كه ديشب مست ام نمود و خالي ام كرد از بود و نبود اين روزهاي تهي از پنجره. مهرزاد عزيز آزاديت مبارك . اين روزها درست يك سال ميشه كه هم رو مي شناسيم . يادته همين مراسم اكبر ماروباهم آشنا كرد و پر كردن برگه بازجويي در پاسگاه آمل! مطلب را به بالاترین بفرستید:. Sunday, July 22, 2007.
IranPrison: March 2007
http://iranprison.blogspot.com/2007_03_01_archive.html
Wednesday, March 28, 2007. تنش بوی گند خون مرده روی دسته ساطور قصابی شتر فروش های بازار مولوی را می دهد . سبیلش را تابی می دهد وگوشه آن را با دندان زرد و کج و کوله اش به سیخ می کشد . هنوز بوی تند سیگارش توی دماغم جولان می دهد که پادوی حشمت می زند روی شانه راستم .آبجی این طرفا؟ بیا بشین حشمت خان کلی باهات کار داره . ناکس دلش برات گیره .برا اون جوونکم شده باید رضا بدی تا خرت از پل بگذره. به استکان های کبره بسته روی ییشخوان وشرشر چای توی تک تک شان زل می زنم. اگر بیایی چه می شود؟ چشم های پدرم مثل آونگ از سقف...
IranPrison: January 2007
http://iranprison.blogspot.com/2007_01_01_archive.html
Wednesday, January 31, 2007. یک پیاله دیگر مرا کفایت می کند تا به رزم بر خیزم بامدادان .برای وطن ، برای ایران ، برای کوروش شاه انشان. بیایید کاری کنیم .که حسرت خاک کوروشمان تا ابد نفرین آیندگانمان نشود. پی نوشت: پاسارگاد واقعا در خطر است / امیرحسین. وقتی تازی به ایران حمله آورد و قصد نابودی آتشکده ها و معابد را نمود ایرانی بر هر آتشکده ای مسجدی ، یا امامزاده ای ساخت تا خانه خدا و زمین مقدس از آسیب و ددمنشی دور بماند.همین مزار کوروش در پاسارگاد برای ماندن. مطلب را به بالاترین بفرستید:. هویت ملی در عهد.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
19
پاییز
پاییز با تمام زیبایی هایش تمام شد و فصل زمستان آغاز. نوشته شده در چهارشنبه چهارم دی 1392ساعت 1:11 توسط علي رضایی. بازم فصل پاییز با تمام زیبای هاش داره میره وای خدای من دلم براش تنگ میشه. اگه میشد همه این فصلو تو جنگلها روی برگهای زرد و نارنجی راه میرفتم واقعا لذت داره هنوز دیر نشده امتحان کنید. نوشته شده در جمعه پانزدهم آذر 1392ساعت 22:32 توسط علي رضایی. نوشته شده در دوشنبه چهاردهم آذر 1390ساعت 0:17 توسط علي رضایی. هایش / صدای نم نم باران های عاشقانه اش / پاییز را دوست دارم به خاطر رفتنش / خیس شدن زیر.
روزانههای کیارش
1777;۳٩۱/٤/٢٩ ] [ ۱٢:٤٤ ب.ظ ] [ کیارش ] [ قندون. کیارش دو ساله. . . الان خندهت رو نگاه کنم. . . پستونکت رو نگاه کنم. . . عرقگیرت رو نگاه کنم. . . کلن بخورمت لطفن؟ 1777;۳٩۱/٤/٤ ] [ ٢:٠٧ ب.ظ ] [ کیارش ] [ قندون. بذارید ببینم این بالا چی داریم. . . هی زندگی. . . بذارید ببینم توو کابینت چی داریم. . . این بالا چه قشنگه. . . مزه ش که خوبه. . . 1777;۳٩۱/٤/۳ ] [ ٥:٢۸ ب.ظ ] [ کیارش ] [ قندون. اولین پست کیارش. . . این ژستاش منو کشته. . . وقتی میخنده. . . ببخشید میشه لپتونو گاز بگیرم آیا؟
قــــرار نبــــود چشـــای مـــن خـیس بشه
قرار نبود چشای من خیس بشه. You are so fantastic. نميخوام زياد حرف بزنم يعني اصلا حرفي ندارم! خواستم فقط بگم اين وبلاگ تعطيل شد احتمالأ واسه هميشه. اگه با حرفي يا پستي ناراحتتون كردم معذرت ميخوام اميدوارم حلالم كنيد. همتون رو به خداي منان ميسپارم. نوشته شده در سه شنبه 30 مهر1392ساعت 15:38 توسط zohreh. م رد من بی همتاست. م ن نمی ف همم چرا هیچ کس نمی نویس د از "م ردها. از چشم ها و شانه ها و دست هایشان. پ ر رو می شوند؟ مگر خود ما با هر دوستت دارم گفتن هایشان تا به آس مان نرفته ایم؟ من میخواهم همه بدانند که.
ارامش
چه حرف بى ربطيه كه مرد گريه نمى كند . گاهى آنقدر بغض دارى كه فقط بايد مرد باشى تا بتوانى گريه كنى. چهارشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۲ 19:19 پدرام. بعضی چیزها را " باید " بنویسم. نه برای اینکه همه " بخونن " و بگن " عالیه ". برای اینکه " خفه نشم ". پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ 18:59 پدرام. پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ 12:24 پدرام. خوش بہ حال اونآیے کہ. اونقدر تو دنیآے واقعے. کہ وقت ندآرל بیآל. چهارشنبه دوم بهمن ۱۳۹۲ 17:38 پدرام. یه وقتا اونقد از زندگی غمناک میشم که دوست دارم یکی یهو بگه:. خسته نباشین بچه ها. دلم رقص نمی خواهد.
kiyarash7607wav49220.blogfa.com
روزگارغريب
یک نفر در همین نزدیکی ها. چیزی به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است! آرام چشمهایت را ببند! یک نفر برای همه نگرانی هایت بیدار است! یک نفر که از همه زیبایی های دنیا. تنها تورا باور دارد! دوست دارم یک شبه، هفتاد سال پیر شوم. در کنار خیابانی بایستم تو مرا بی آنکه بشناسی از ازدحام تلخ خیابان. عبور دهی . هفتاد سال پیر شدن یک شبه به حس گرمی دستان تو ، هنگامی که مرا عبور میدهی . بدون اینکه بشناسی می ارزد. خودت نیستی ولی تولدت مبارک. اما خیلی چیزها بود. همراه همیشگی ام هم بود. خداوندا مرا از من رها کن. گونه نیلوف...
سلحشور
باران
در شنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۲. بزن باران تو خيسم کن. کثيفم من تميزم کن. ستم خورده صدايم کن. توي غربت چشام بسته شب تاريک گلوم. توي ظلمت بزن باران. بزن باران هوا غمگين پر از گرده. توي سينم پر از درده. غم يادش چقدر سرده. تو اين احساس بزن باران. در سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۲. این روزها در جواب هرکه از حالم. می پرسد تا می گویم خوبم. چشمانم خیس می شود! در پنجشنبه دوازدهم دی ۱۳۹۲. برای زمانی که نمی شناختمت. در پنجشنبه دوازدهم دی ۱۳۹۲. برای تمام رنج هایی که میبری. در یکشنبه هشتم دی ۱۳۹۲. ارام فاتحه اي بخوان.
kiyarash
۹۲/۱۲/۰۱ ] [ 23:7 ] [ کیارش ئیلانی ]. براي نظر دادن رروي تصوير كليك كنيد. کد لوگو و بنر. ۹۲/۱۱/۲۷ ] [ 17:42 ] [ کیارش ئیلانی ]. روایت مردی که یک تنه ناوهای فوق مدرن آمریکا را تحقیر کرد. ۹۲/۱۱/۲۷ ] [ 18:11 ] [ کیارش ئیلانی ]. روایت مردی که یک تنه ناوهای فوق مدرن آمریکا را تحقیر کرد. موقع خانهتکانی خوندماغ میشوید؟ ۹۲/۱۱/۲۷ ] [ 17:58 ] [ کیارش ئیلانی ]. موقع خانهتکانی خوندماغ میشوید؟ در چه مواردی می توان بجای وضو و غسل تیمم کرد؟ ۹۲/۱۱/۲۷ ] [ 17:54 ] [ کیارش ئیلانی ]. ۹۲/۱۱/۲۵ ] [ 13:20 ] [ کیارش ئیلانی ].
کویر وبلاگ
شعرو مطالب جالب وحرف بزرگان. نوشته شده در یکشنبه چهاردهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 11:4 توسط پرستو. نوشته شده در سه شنبه نهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 14:27 توسط پرستو. تو را پژمرده میبینم. مبهوت وحیرانی چرا امشب. تورا چون تک درختی خسته در قلب نمکذار حوادث. مخور غم دیده را بگشا. فروغ اختران آسمانی را تماشا کن. که تا شهر اقاقی ها. نسیم ارزو میاید اینک شادو بی پروا که بر عشق شقایق های وحشی صحه. وامواج لطیف لاله های سرخ عاشق را به قاب ذهن بسپارد. نوشته شده در یکشنبه هفتم اسفند ۱۳۹۰ساعت 14:12 توسط پرستو. مارپیچی است یا مستقیم؟
lonely nights
من پشت کامپیوتر هواتو دارم. روز کارگر استاتوس میزارم. رفقام هم از اقصا نقاط جهان لایک میکننو پاش کامنت میزارن. Stop me on Shaaban’s life; Don’t let me speak for Quraan’s sake. I’m tired of this continuous war;. Let me say the hell with Iran as well. I’ll get into cultural pose too .With less risky and swingy poems. Maybe we could gain bread and water from it . We could have fun with this horny folks. I’ll get tongue-tied from outcry Will get into iconic and symbolic work instead. You’re crying, why?
دفتر خاطرات کیار ش
دفتر خاطرات کیار ش. سلام کیارشم تو وقتی کوچولو بودی من تورو دیدم اونم تو سونوگرافی به من لبخند زدی . یه بار وقتی می خواستم به فهمم کجایی دست گذاشتم روی شکم خالم بعد وقتی لگد زدی 10 متر پریدم هوا تو خیلی شیرینی مثل هندونه. خیلی دوست دارم پسر خاله. یکبار سرت بخیه خرد تو خونه همش خدا خدا می کردم. تا تو خوبشی. و بعد هم خوب شدی. همیشه به فکرتم. نوشته شده در جمعه هجدهم مرداد 1392ساعت 17:9 توسط مامانی بابای خاله دختر خاله وکل فامیلام. دستگاه هشدار دهنده خواب. خرید ام پی تری پلیر آیپاد. موبر دائمی باله آ.