lengekafsheblenge.persianblog.ir

malekeyeatash.persianblog.ir

به یاد شبهای مهتابی..

http://malekeyeatash.persianblog.ir/post/42

به یاد شبهای مهتابی. 1588;نبه ۱٤ مهر ۱۳۸٦. غربت را حتما نباید لای الفبای شهری غریب بیابی . پشت لحظه های آشنا! همین که عزیزت نگاهش را به دیگری تعارف کند. نوشته شده در ساعت ۱٠:٤٢ ‎ب.ظ توسط dokhtar iro0oni. مردی که لب نداشت. پسری با کفشهای کتانی. لنگه کفش بی لنگه. رویای دو بوزینه عاشق. سرنوشت را نمیتوان از سر نوشت. همه رفتند جز خاطره ها. شبهایی که بی تو گریه کردم. تنها به یاد تو. هی زندگی شاید همین باشد. فرشته تاریکی و روح مقدس. از تو یک نشانه دارم. ستاره ها رو دوست دارم.

malekeyeatash.persianblog.ir

به یاد شبهای مهتابی..

http://malekeyeatash.persianblog.ir/post/50

به یاد شبهای مهتابی. 1580;معه ٢٧ شهریور ۱۳۸۸. نگران نباش ،من آنقدر امروز و فرداهای نیامدن را دیده ام که دیگر. هیچ وعده ی بی سرانجامی خواب و خیال آرزویم را آشفته. حالا یاد گرفته ام که فراموشی دوای درد همه نیامدن ها و. نداشتن ها و نخواستن هاست. یاد گرفته ام که از هیچ لبخندی. خیال دوست داشتن به سرم نزند. یاد گرفته ام که بشنوم تا فردا و به روی خودم نیاورم. هیچ وقت نمی آید. نوشته شده در ساعت ۱٢:٢٦ ‎ق.ظ توسط dokhtar iro0oni. مردی که لب نداشت. پسری با کفشهای کتانی. لنگه کفش بی لنگه. رویای دو بوزینه عاشق.

malekeyeatash.persianblog.ir

من و تو - به یاد شبهای مهتابی..

http://malekeyeatash.persianblog.ir/post/46

به یاد شبهای مهتابی. 1580;معه ۱٠ خرداد ۱۳۸٧. در سایه ای از تردید میان بودن و نبودن گام نهاده ام. من به دنبال نیمه ی گمگشته ام که نمیدانم کی به من خواهد پیوست! ای عشق بی نشان تو که امروز مرا در آغوش گرفته ای تا کی این من خسته راهمراهی خواهی کرد. تردید دارم از پایان راه. راهی که خود آغازش کرده ام و هراس و دلهره ی تلخی پایان راه مرا می آزارد. همیشه آخر این جاده به دیواری از کوه یا به دوراهی رسیده ام که به ناچار یکی از آنها را انتخاب کرده ام. و بدانی که این ذهن و بغض خاموش من است که روی این صفحه برایت حک شده .

malekeyeatash.persianblog.ir

به یاد شبهای مهتابی..

http://www.malekeyeatash.persianblog.ir/archive

به یاد شبهای مهتابی. عناوین مطالب وبلاگ "به یاد شبهای مهتابی.". 1588;نبه ٧ اسفند ۱۳۸٩. جمعه ۱٩ آذر ۱۳۸٩. 1580;معه ۱٩ آذر ۱۳۸٩. جمعه ٢٧ شهریور ۱۳۸۸. 1580;معه ٢٧ شهریور ۱۳۸۸. 1580;معه ۱۸ بهمن ۱۳۸٧. آخرین نامه یک دختر فاحشه به مادر. 1662;نجشنبه ٢٠ تیر ۱۳۸٧. 1580;معه ۱٠ خرداد ۱۳۸٧. سهشنبه ۳٠ بهمن ۱۳۸٦. 1587;ه‌شنبه ۳٠ بهمن ۱۳۸٦. شنبه ۱٤ مهر ۱۳۸٦. 1588;نبه ۱٤ مهر ۱۳۸٦. پنجشنبه ٩ آذر ۱۳۸٥. 1662;نجشنبه ٩ آذر ۱۳۸٥. یکشنبه ٢٦ شهریور ۱۳۸٥. جمعه ٢۳ تیر ۱۳۸٥. جمعه ٢ تیر ۱۳۸٥. چهارشنبه ۱٩ بهمن ۱۳۸٤. سهشنبه ٤ بهمن ۱۳۸٤.

malekeyeatash.persianblog.ir

آخرین نامه یک دختر فاحشه به مادر - به یاد شبهای مهتابی..

http://www.malekeyeatash.persianblog.ir/post/48

به یاد شبهای مهتابی. 1662;نجشنبه ٢٠ تیر ۱۳۸٧. آخرین نامه یک دختر فاحشه به مادر. آخرین نامه یک دختر فاحشه به مادر. شش ماه تمام است که در کوچه و پس کوچه ها ویلانم. این نامه انعکاس واپسین طپش قلب محنتبار یکی از هزاران زن بیگناه است که اجتماع ، در ظلمت شب احتیاج ، کلمه شرافت را از قاموس زندگیش ربوده است. این نامه آخرین نامه یک فاحشه است. کاش نامه رسان هرگز این نامه را به مادر این زن تیره بخت نمی رساند. این آخرین نامه ایست که از یکوجبی گور زندگی واژگون بخت خود برای تو می نویسم. بگذار اشکهای تو سیل بنیان کن بن...

malekeyeatash.persianblog.ir

گرفتار... - به یاد شبهای مهتابی..

http://malekeyeatash.persianblog.ir/post/52

به یاد شبهای مهتابی. 1588;نبه ٧ اسفند ۱۳۸٩. دلم گرفته. دلم عجیب گرفته. دلم بی تو گرفته. دلم از تو گرفته.دلم بیش از تو گرفته. اصلا دلم برای تو گرفته! ای کاش گرفتار این بیهوده گرفتاری نمیشدم. من گرفتار دل بی احساس و سردی شدم که تو بدترین میهماندارش بودی! این دل گرفتگی آخر مرا گرفتار از تو گذشتن کرد. از تو گذشتم تا روزی گرفتاربی تو ماندن. اما زودتر از موعد به بی تو بودن گرفتار شدم. حال گرفتار تسکین دل گرفته ای هستم که مدتها گرفتار فراموش کردن خاطرات توست. مردی که لب نداشت. پسری با کفشهای کتانی.

malekeyeatash.persianblog.ir

به یاد شبهای مهتابی..

http://malekeyeatash.persianblog.ir/post/51

به یاد شبهای مهتابی. 1580;معه ۱٩ آذر ۱۳۸٩. زندگی پرش از روی پل خاطرات گذشته ، برای رسیدن به آینده ای مبهم است. واژه ی نامفهومی ست از تمنای خواستن و ترس از دست دادن . با تو ماندن سرابی ست که هر لحظه قلب مرا بی رحمانه چنگ می زند. میدانم باید خاطرات داشتن را فقط در ذهن و خیالاتم داشته باشم. میدانم که من آمده ام تا همیشه با قلبی پر تپش و چشمانی منتظر حسرت آمدن را به. حسرت آمدن، خواستن و داشتن هر آنچه را که من میخواهم. من یاد گرفته ام که رویا جاده ای ست بی فروغ برای رسیدن به هر آنچه که هرگز به آن.

malekeyeatash.persianblog.ir

به یاد شبهای مهتابی..

http://malekeyeatash.persianblog.ir/post/45

به یاد شبهای مهتابی. 1587;ه‌شنبه ۳٠ بهمن ۱۳۸٦. می توانم اما نمیتوانم. از این همه نتوانستن های خودم هم خسته شدم. دیگر خود را نیز باور ندارم . طاقت فرساست پر احساس باشی و و سعی کنی. بی احساس باشی. عذاب آور است ببینی و بسوزی و لب فرو بندی. تلخ است عاشق اطرافیانت باشی و در برابرشان چون سنگ باشی. درد آور است متنفر از دیگر اطرافیانت باشی و مجبور به تحمل غیر قابل تحمل آنها. میدانم زندگی فرازو نشیب دارد اما این بغض شکسته در گلو را کی باید شکست تا آنها بفهمند تو هم حق زیستن داری! تا کی دیدن . دیدن. دیدن.

malekeyeatash.persianblog.ir

به یاد شبهای مهتابی..

http://malekeyeatash.persianblog.ir/post/40

به یاد شبهای مهتابی. 1740;کشنبه ٢٦ شهریور ۱۳۸٥. آدم خیلی حقیره. بازیچه تقدیره. بارها دیوار تکراری اتاق را نگریسته ام. چنان روحی سرگردان تمام خاطرات را مرور خواهم کرد. با اندیشه ای پوچ به گذشته ی پر کشیده می نگرم. چقدر راه پیموده ام. به سختی قدم بر میدارم . لحظه ای سرم را برمی گردانم. چشمانم قادر به دیدن جاده نیست. از پوچی به هستی رسیده ام. همان هستی که تکرار مکرر پوچی هاست. از این هستی پر از پوچی به کجا خواهم رسید؟ میدانستم روزی زندگی مرا بازخواست خواهد کرد. زندگی دو دست دارد. عشقی که ناخوانده مرا صاحب شد.