lie.blogfa.com

jonooon.blogfa.com

جـــنـــون

http://www.jonooon.blogfa.com/9108.aspx

پشت سر خاطره موج به ساحل . صدف سرد سکون می ریزد. برای منی که دیری ست به قلم خو گرفته ام و حرف هایم را میان واژه های فراموش، نشانده ام. شاید که حرف زدن ،سخت ترین کار دنیا باشد. که همیشه از انجامش شانه خالی کرده ام مگر شبی ،نیمه شبی که آنچه نباید ،شود. و از دست در برود و چند کلامی از آدم ها و دنیایشان بگویم و به تعبیر دیگران بنالم! در این عصر پاییزی ، شکنجه ای ست نشستن پشت این صفحه ی بی جان و با تو حرف زدن که یحتمل. آسانتر می بود اگر هنوز هم دریچه های قلبت به رویم باز بود تا که این حرف ها را. شاید آن وقت &...

jonooon.blogfa.com

جـــنـــون

http://www.jonooon.blogfa.com/9008.aspx

پشت سر خاطره موج به ساحل . صدف سرد سکون می ریزد. صبح ظهر .غروب . شب . نيمه شب . دوباره صبح . تمام ديروز برف باريد . از ديروز صبح است که هي هوس مي کنم با هم برويم زير برف قدم بزنيم. و هي يادم مي ياد که نمي شود . از ديروز صبح است که دلم مي خواهد بميرد از اين هي خواستن ها و هميشه نشدن ها . ناگهان رفته ي من! من که هميشه ،با چشم هايم گفته امت که دلم هوايت را کرده ولي . دل تو چقدر تنگ آغوش من است؟ مي دانم که دلتنگي . دلتنگي ولي نمي آيي . همين است که مي سوزاندم! به بهار بگو که امسال نيايد. فقط هايده بخواند .

jonooon.blogfa.com

جـــنـــون

http://www.jonooon.blogfa.com/post-20.aspx

پشت سر خاطره موج به ساحل . صدف سرد سکون می ریزد. روزهاست که با هیچ کس از تو نگفته ام. هر چند گذشته از این هم نمی گفتم ولی گاهی پیش می آمد که تو دلیل صحبت ام شوی. و مرا که به سکوت می شناسانم را وادار می کردی به گفتن و زخم زدن تن بغض . اما اگر نمی گویمت ، اگر مثل آن روزها تو را نمی شکنم در میان هر شب تنهایی! اگر امتداد سکوت به بی نهایت من می رسد . دلیل نمی شود که فکرت نکنم ، دلیل نمی شود که بغض ات نکنم. دلیل نمی شود که دلم نخواهدت هر لحظه و هر نفس و هر بوسه. دلیل نمی شود که سرد شده است داغ نبودن . این شب ه...

jonooon.blogfa.com

جـــنـــون

http://www.jonooon.blogfa.com/post-21.aspx

پشت سر خاطره موج به ساحل . صدف سرد سکون می ریزد. گاهي برايت نامه مي نويسم . توي دفتر خاطراتم ، هماني که روي جلدش، گل هاي بنفش دارد. مي نويسم روي آن برگه هاي لطيف سفيدش. وقتي که از خيابان به خانه آمدم و تمام لباس هايم ، خیس از آفتاب سوزان و امان بریده شده بودند . نوشتم که مي ترسم از اينجا که هستم . پ ر است از حادثه ي بي علت ، حس عادت شدگي. واگير است به گمانم . برايت نوشتم که از آدم ها فراري شده ام ، از نگاه هايشان ، حرف هايشان ، لبخند هايشان . و آرامش ، او را به اصل خويش مي رساند . گريزان هياهو هستم .

jonooon.blogfa.com

جـــنـــون

http://www.jonooon.blogfa.com/8904.aspx

پشت سر خاطره موج به ساحل . صدف سرد سکون می ریزد. خدایا چه زیباست عقابی که آسمان را تسخیر میکند. به تو نزدیک و عظیم. از نگاه عقاب ما چه هستیم. بندگانی شاکر و قانع یا نقطه هایی هرز ولی در حرکت؟ با خود چه میگوید این سلطان آسمان. خدایا . پرواز را بهترین چیز برای رسیدن به تومیدانم. آنانکه میگویند ما تکه هایی از سیب گندیده ی روزگاریم بدانند سیبی که امروز خوردند و به حیاط باغچه همسایه پرت کردند از همین پس مانده اش زاده شده. همیشه یادمان باشد ، کودکان سر چهارراه را به تمسخر نگیریم. من تنها و خسته (سعید M.S ).

jonooon.blogfa.com

جـــنـــون

http://www.jonooon.blogfa.com/9201.aspx

پشت سر خاطره موج به ساحل . صدف سرد سکون می ریزد. شب تو و شب من. آن شب ، شب عجیبی بود . شب بهاری گرم. بی تاب بودم و کم لباس . عرق می کردم گاه به گاه نه از گرمی هوا که از داغی حضورت . مست مس.ت بودم . ود.کای رد غوغا کرده بود . ستاره دزدیده بودم ، ذوق زده بودی ، آسمان خدا فصل مشترکمان بود. گیج بودی . مس.ت بودم . شرم بود و خواهش میان ما ، که جسم تمنا بود و مصلحت اندیشی مانع . زود بود هنوز .رسم عشق چنین است! نه اشارتی از تو بود و نه چشم افسونی از من . گفتیم جسم نباشد بهتر است ، امن تر است! چیزی نگو ، فقط بخوان.

jonooon.blogfa.com

جـــنـــون

http://www.jonooon.blogfa.com/post-22.aspx

پشت سر خاطره موج به ساحل . صدف سرد سکون می ریزد. بازگشت و از سر نو نوشتن سخت است. و سخت تر می شود وقتی که دور شوی از حس و حال گذشته ات. و این رجعت به حس غریب کش دیروز است که دشوار می شود بر دوش قلم . رفتم وحالا آمده ام . این چند روزه هم گذشت . مثل همه ی گذشتن هایی که سخت و آسان جزیی از زندگی شده اند دیگر. این چند روزه هم گذشت . از آن گذشتن هایی که موهای شقیقه را سفید می کند و چشم ها را کم سو تر. بعد که تمام می شود تو دلت می خواهد تا آخر دنیا بخوابی. قصه همان قصه است , درد همان درد . باشد که به ز این بودن.

jonooon.blogfa.com

جـــنـــون

http://www.jonooon.blogfa.com/9106.aspx

پشت سر خاطره موج به ساحل . صدف سرد سکون می ریزد. چه حسی بهت دست میده؟ غروب جمعه باشد . كافه هم که خلوت و خاموش باشد . بعد بشینی دم غروبی ،" تو ای پری کجایی ." را با صدای قژ قژ کهنگی گرامافون. در فلش ) گوش بدهی. و همان طور ب ق كرده و ساکت توی تاریک روشن غروب " سهراب" بخوانی. که چقدر تنهایی ات بزرگ است . باور کن .هیچی از آدم نمی ماند! این طور وقت هاست که دل لامصبت ، بی تاب می شود .خیلی! آن قدر بی تاب که تا همین لحظه ،گنگ و بی هدف ،. خیره می شوی به دور ترین نقطه ی زندگی ات . عکسی از جشن تولد چهارسالگی ام.

jonooon.blogfa.com

جـــنـــون

http://www.jonooon.blogfa.com/9109.aspx

پشت سر خاطره موج به ساحل . صدف سرد سکون می ریزد. اینبار قول بدهیم که نخندیم. بیائیم نخندیم . . . به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید،ارباب. به کودکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری. به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند. به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده. به همسایه ای که هرصبح نان سنگک می گیرد،. به راننده ی چاق اتوبوس ،. به رفتگری که درگرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،. به راننده ی آژانسی که چرت می زند،. تقصیر بخ...