lifeoptions.blogfa.com

kaleskechi.persianblog.ir

همین... - کالسکه چی

http://kaleskechi.persianblog.ir/post/454

دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت، آمدم جامه مدر، نعره مزن، هیچ مگو. گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم.گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو.من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت.سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو. خودت می دانی که فقط نوشتن حالت را بهتر می کند و نمی نویسی. مثل وقت هایی که می دانی فقط از خانه در امدن حالت را بهتر می کند و در خانه می مانی . یا مثل وقت هایی که می دانی فقط از تخت بیرون آمدن حالت را بهتر می کند و در تخت می مانی. نه که نخواهی بهتر شوی فقط نمی توانی همین. بی‌تو تهران چیست؟ روزهای بهت...

kaleskechi.persianblog.ir

کالسکه چی

http://kaleskechi.persianblog.ir/1393/4

دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت، آمدم جامه مدر، نعره مزن، هیچ مگو. گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم.گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو.من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت.سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو. نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم. اذان گفتند و من کاری نکردم ، کافرم یعنی؟ نشستم چای خوردم ، شعر گفتم ، شاملو خواندم. اگر منظورت اینها بود . خوبم . بهترم یعنی. مسیری به جز تو بلد نیستم. هنوزم نمیشه ازت دور شم. میدونم که خیری تو برگشت نیست. نمیخوام که یک روز مجبور شم. نمیخوام بدونم تو حس می کنی.

kaleskechi.persianblog.ir

کالسکه چی

http://kaleskechi.persianblog.ir/post/451

دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت، آمدم جامه مدر، نعره مزن، هیچ مگو. گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم.گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو.من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت.سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو. از آدم های پر توقع فاصله بگیر اینها مقیاست را به هم می زنند و حرمت مهرت را می شکنند چون آنها حافظه ضعیفی دارند خوبی ها را زود فراموش می کنند. من که دیگر نیستم حالا چه فرقی می‌کند؟ بی حضور یک نفر دنیا چه فرقی می‌کند؟ لا به لای ازدحام این همه بود و نبود. هستی‌ام با نیستی آیا چه فرقی می‌کند؟ نهنگی که ن...

kaleskechi.persianblog.ir

کالسکه چی

http://kaleskechi.persianblog.ir/1393/11

دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت، آمدم جامه مدر، نعره مزن، هیچ مگو. گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم.گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو.من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت.سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو. من دختر شیرین سخن دوره ی قاجار. تو پست مدرنی و مضامین دل آزار. من اهل دل و چای هل و لعل نگارم. تو اهل شب و شعر سپید و لب سیگار. من فلسفه ی عشقم و اشراقی محضم. تو عقلگرا چون رنه و نیچه و ادگار. من پنجره ای رو به غزل. خواجه ی شیراز. تو سخت ، پر از خشتی و مانند به دیوار. من دختر شیرین سخن دوره ی قاجار.

kaleskechi.persianblog.ir

کالسکه چی

http://kaleskechi.persianblog.ir/post/449

دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت، آمدم جامه مدر، نعره مزن، هیچ مگو. گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم.گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو.من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت.سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو. در حسرت یک نعره مستانه بمردیم. ویران شود این شهر که میخانه ندارد. ﮔﯿﺴﻮﺍﻧﺖ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ، ﻋﻄﺮ ﮔﻨﺪﻡﺯﺍﺭ . ﻓﮑﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﮑﻦ. ﺑﺎ ﺗﻮ ﺁﺩﻡ ﻣﺴﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﺎ ﺳﺤﺮ ﺑﯿﺪﺍﺭ . ﻓﮑﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﮑﻦ. ﺩﺭ ﺗﺮﺍﺱ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻭﯾﺎﺭﻭ ﺷﻮﯼ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺎﻝﻫﺎ. ﺑﻮﺳﻪ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ، ﺷﮑﻮﻩ ﻟﺤﻈﻪﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭ . ﻓﮑﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﮑﻦ. ﺳﺎﯾﻪﻫﺎ ﺩﺭ ﻫﻢ ﮔﺮﻩ، ﻧﻮﺭ ﻣﻼﯾﻢ، ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﻣﺸﺘﺮﮎ. بانوی شع...

kaleskechi.persianblog.ir

کالسکه چی

http://kaleskechi.persianblog.ir/1393/5

دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت، آمدم جامه مدر، نعره مزن، هیچ مگو. گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم.گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو.من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت.سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو. از آدم های پر توقع فاصله بگیر اینها مقیاست را به هم می زنند و حرمت مهرت را می شکنند چون آنها حافظه ضعیفی دارند خوبی ها را زود فراموش می کنند. من که دیگر نیستم حالا چه فرقی می‌کند؟ بی حضور یک نفر دنیا چه فرقی می‌کند؟ لا به لای ازدحام این همه بود و نبود. هستی‌ام با نیستی آیا چه فرقی می‌کند؟ نهنگی که ن...

kaleskechi.persianblog.ir

کالسکه چی

http://kaleskechi.persianblog.ir/1393/7

دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت، آمدم جامه مدر، نعره مزن، هیچ مگو. گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم.گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو.من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت.سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو. گرچه با کپسول اکسیژن مجابت کرده اند. مادرت می گفت دکترها جوابت کرده اند. مرگ تدریجی ست این دردی که داری می کشی. منتها با قرص های خواب ، خوابت کرده اند. خواب می بینی که در( سردشتی ) و ( گیلان غرب ). خواب می بینی که در آتش کبابت کرده اند. خواب می بینی می آید بوی ترش سیب کال. عسل نوشت شما . خسته بودم، ...

kaleskechi.persianblog.ir

این منم خوزستان - کالسکه چی

http://kaleskechi.persianblog.ir/post/461

دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت، آمدم جامه مدر، نعره مزن، هیچ مگو. گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم.گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو.من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت.سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو. ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ،. ﺑﯽ ﺣﺮﻓﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺳﺮﻓﻪ . . ﺍﺯ ﻧﻮ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ :. ﺣﺎﻝ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺧﺎﮎ ﺍﺳﺖ ﻣﻼﻟﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺟﺰ ﺳﺨﺖ ﺷﺪﻥ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﮔﺎﻩ ﺗﻨﻔﺲ،. ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺧﻔﮕﯽ ﺑﯽ ﺳﺒﺐ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ. ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﯼ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻮﺩ،. ﻃﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮕﺬﺭﻡ. ﮐﻪ ﻧﻪ ﺁﺏ ﺯﺍﯾﻨﺪﻩ ﺭﻭﺩ ﺑﺨﺸﮑﺪ. ﻭ ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﺸﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﻧﻔﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﻮﺷﺎﻥ! ﻭ ﻧﻪ ﺳﻬﻤﯽ ﺍﺯ ﭘﻮﻝ ﻧﻔﺘﺖ.

kaleskechi.persianblog.ir

کالسکه چی

http://kaleskechi.persianblog.ir/1393/6

دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت، آمدم جامه مدر، نعره مزن، هیچ مگو. گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم.گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو.من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت.سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو. خودت می دانی که فقط نوشتن حالت را بهتر می کند و نمی نویسی. مثل وقت هایی که می دانی فقط از خانه در امدن حالت را بهتر می کند و در خانه می مانی . یا مثل وقت هایی که می دانی فقط از تخت بیرون آمدن حالت را بهتر می کند و در تخت می مانی. نه که نخواهی بهتر شوی فقط نمی توانی همین. بی‌تو تهران چیست؟ یک کمی ستا...