faribaamiri60.blogfa.com
و دیگر هیچ ... - وا خدایی، ها کجا
http://www.faribaamiri60.blogfa.com/post-42.aspx
و دیگر هیچ . وا خدایی، ها کجا. وا خدایی، ها کجا. موسم گل، عطر سنبل، پر پرواز، ها کجا. ذوق من د صدایی شعر دمساز، ها کجا. ای نشسته کنج غم، قافله رت، م نی و جا. شوق امید و رهایی، دس یاری، ها کجا. گوشه گوشه دلم موج می زن د همه چی. بی د رویی، بی ریایی، وا خدایی، ها کجا. روح پاکی وصفا پر کشی رت د دل م. دل صافی، چش پاکی، با صفایی، ها کجا. جمع بی ین و دور هم خوشی همش بی ناخوشی. بی گناهی، با وفایی، بی خطایی، ها کجا. هر چی بی ، نپرس، درد دل زمون بی. دوستاری، گل عضاری، نو بهاری ها کجا. با سلام خدمت شما.
faribaamiri60.blogfa.com
و دیگر هیچ ... - درياي نگاه
http://www.faribaamiri60.blogfa.com/post-51.aspx
و دیگر هیچ . به چشمان پريرويان اين شهر. به صد اميد مي بستم نگاهي. مگر يك تن از اين ناآشنايان. مرا بخشد به شهر عشق راهي. به هر چشمي به اميدي كه اين اوست. نگاه بي قرارم خيره مي ماند. يكي هم، زينهمه نازآفرينان. اميدم را به چشمانم نمي خواند. غريبي بودم و گم كرده راهي. مرا با خود به هر سويي كشاندند. شنيدم بارها از رهگذاران. كه زير لب مرا ديوانه خواندند. ولي من، چشم اميدم نمي خفت. كه مرغي آشيان گم كرده بودم. زهر بام و دري سر مي كشيدم. به هر بوم و بري پر مي گشودم. اميد خسته ام از پاي ننشست. شرنگ نااميدي ها چشيده.
faribaamiri60.blogfa.com
و دیگر هیچ ... - شب ها كه مي سوخت
http://www.faribaamiri60.blogfa.com/post-50.aspx
و دیگر هیچ . شب ها كه مي سوخت. شب ها كه دريا، مي كوفت سر را. بر سنگ ساحل، چون سوگواران. شب ها كه مي خواند، آن مرغ دلتنگ،. تنهاتر از ماه، بر شاخساران. شب ها كه مي ريخت، خون شقايق،. از خنجر ماه، بر سبزه زاران. شب ها كه مي سوخت، چون اخگر سرخ. در پاي آتش، دل هاي ياران. شب ها كه بوديم، در غربت دشت. بوي سحر را، چشم انتظاران. شب ها كه غمناك، با آتش دل،. ره مي سپرديم، در زير باران. غمگين تر از ما، هرگز نمي ديد. چشم ستاره، در روزگاران! چشم و دل من. روي خوشت را آئينه داران! بازآ كه پر كرد، چون خنده تو.
faribaamiri60.blogfa.com
و دیگر هیچ ...
http://www.faribaamiri60.blogfa.com/8703.aspx
و دیگر هیچ . شعر زیبایی به زیان لری از یکی از دوستانی که دوران کودکیشان در خرم آباد ساکن بودند (ساسان برمکی). به ياد خاطرات خوب گذشته در شهر زيبای خرم آباد. ها د ويرم خرمو او شهر نازار. دردلاکی ، باجگيرو، وا پ شت بازار. طاق پيل ا شک س ه تا ا فتا و يادم. ت ش گ ر تم آه وريسا د نهادم. چی و روزش اومائه د د س م رد م. چنی م سی غ رو ت ش هی غص ه ح رد م. خرمو وا فلک الفلاک ه مشهور. چ ش حسيدش خدايا تو ب کو کور. مين قلعش ا ر رويی گ پ ه حصارش. پاش زمی ، سر آسمو ب يسی کنارش. د بالاش سيل کو همه جا شهر دياره. بگذر زمن ...
faribaamiri60.blogfa.com
و دیگر هیچ ... - شعر زیبایی به زیان لری از یکی از دوستانی که دوران کودکیشان در خرم آباد ساکن بودند (ساسان برمکی)
http://www.faribaamiri60.blogfa.com/post-55.aspx
و دیگر هیچ . شعر زیبایی به زیان لری از یکی از دوستانی که دوران کودکیشان در خرم آباد ساکن بودند (ساسان برمکی). به ياد خاطرات خوب گذشته در شهر زيبای خرم آباد. ها د ويرم خرمو او شهر نازار. دردلاکی ، باجگيرو، وا پ شت بازار. طاق پيل ا شک س ه تا ا فتا و يادم. ت ش گ ر تم آه وريسا د نهادم. چی و روزش اومائه د د س م رد م. چنی م سی غ رو ت ش هی غص ه ح رد م. خرمو وا فلک الفلاک ه مشهور. چ ش حسيدش خدايا تو ب کو کور. مين قلعش ا ر رويی گ پ ه حصارش. پاش زمی ، سر آسمو ب يسی کنارش. د بالاش سيل کو همه جا شهر دياره. بگذر زمن ...
faribaamiri60.blogfa.com
و دیگر هیچ ...
http://www.faribaamiri60.blogfa.com/8610.aspx
و دیگر هیچ . جان ميدهم به گوشة زندان سرنوشت. سر را به تازيانة او خم نميكنم. افسوس بر دو روزة هستي نميخورم. زاري بر اين سراچة ماتم نميكنم. با تازيانههاي گرانبار جانگداز. پندارد آن كه روح مرا رام كرده است. جانسختيم نگر، كه فريبم نداده است. اين بندگي، كه زندگياش نام كرده است. بيمي به دل ز مرگ ندارم كه زندگي. جز زهر غم نريخت شرابي به جام من. گر من به تنگناي ملالآور حيات. آسوده يك نفس زده باشم حرام من. تا دل به زندگي نسپارم، به صد فريب. ميپوشم از كرشمة هستي نگاه را. هر صبح و شام چهره نهان ميكنم به اشك.
faribaamiri60.blogfa.com
و دیگر هیچ ... - باز باران
http://www.faribaamiri60.blogfa.com/post-54.aspx
و دیگر هیچ . باز باران بی ترانه میخورد بر روی شانه. یادم آرد بی کسی را. یادم آرد من که بودم با که بودم. از چه رو تنهای تنها گوشه ی شهری نشستم. یادم آرد دل غمین است آخر عشقت همین است. آه باران باز باران. گریه ی ابر بهاری. رفتی و تنها نشستم روزهای بیشماری. روزهایی سرد و تاریک در درون کوچه هایی سرد و تاریک. یادم انداخت کودک عشق تو بودم. کودکی دیوانه بودم مست بودم هست بودم. شیره ی جانم کشیدی کودکم را سر بریدی. رفتی و با جان دیگر پر کشیدی و پریدی. آه باران جان من را باز بستان باز بستان. باز بستان جان من را.
faribaamiri60.blogfa.com
و دیگر هیچ ... - دریاچه گهر
http://www.faribaamiri60.blogfa.com/post-44.aspx
و دیگر هیچ . نوشته شده در یکشنبه دوم مهر ۱۳۸۵ساعت 12:14 توسط فريبا اميري. با سلام خدمت شما. فریبا امیری هستم از دیار همیشه سر سبز خرم آباد. بی د رویی، بی ریایی، وا خدایی، ها کجا = = = = = دوستاری، گل عضاری، نو بهاری ها کجا. بگذر زمن ای آشنا چون از تو من دیگر گذشتم. بی تو میشه زنده موند ولی زندگی نمیشه کرد. عاشق تنها (دریای اشکم). عشق من عاشقم باش. لوازم ارایشی و بهداشتی گل رز. یا علی گفتیم و عشق آغاز شد.
faribaamiri60.blogfa.com
و دیگر هیچ ... - محرم
http://www.faribaamiri60.blogfa.com/post-47.aspx
و دیگر هیچ . اي غبارت توتياي چشم ما ای کربلا. سینه ها غرق ملالی دیگر است. جاری از چل چشمه دلها زلالی یگر است. جز فغان از عاشقان. طاق ابروی را هلالی دیگر است. بس که لحظه لحظه هایش سرخ و عاشورایی است. سیر شیون کردنش امر محالی دیگر است. لحظه ای با لحظه هایش اشک حرمان ریختن. نیست ناممکن ولی محتاج حالی دیگر است. ماتمش اطفال را سازد چو زالان سوگوار. در غمش هر شیرخواری شیر زالی دیگر است. چند روزی با علم نی اسبها را هی کنند. قیل و قالی دیگر است. هیچ کس چون ما نگیرد ماتم این ماه را. شیعیان را اتصالی دیگر است.
faribaamiri60.blogfa.com
و دیگر هیچ ... - گل خشکیده
http://www.faribaamiri60.blogfa.com/post-49.aspx
و دیگر هیچ . بر نگه سرد من به گرمي خورشيد. مي نگرد هر زمان دو چشم سياهت. تشنه ي اين چشمه ام، چه سود، خدا را. شبنم جان مرا نه تاب نگاهت. جز گل خشكيده اي و برق نگاهي. از تو در اين گوشه يادگار ندارم. زان شب غمگين كه از كنار تو رفتم. يك نفس از دست غم قرار ندارم. اي گل زيبا، بهاي هستي من بود. گر گل خشكيده اي ز كوي تو بردم. گوشه ي تنها، چه اشك ها كه فشاندم. وان گل خشكيده را به سينه فشردم. آن گل خشكيده، شرح حال دلم بود. از دل پر درد خويش با تو چه گويم؟ جز به تو، از سوز عشق با كه بنالم. عشق فريبم دهد كه مهر ببندم.