roman-alice.mihanblog.com
رمان های آلیس - شخصیت هاى داشتان
http://roman-alice.mihanblog.com/extrapage/shakhsiyata
POWERED BY MiSs Red. از چه نوع رمانی بیشتر آپ کنم؟ سفارشات بلوم و استلا. داستان های آیدا ایچیزن. بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. تعداد کل مطالب :. آخرین بروز رسانی :. کد لوگو و بنر. کد تغییر شکل عکس ها.
roman-alice.mihanblog.com
رمان های آلیس - نمایش لیست کامل
http://roman-alice.mihanblog.com/link
سفارشات بلوم و استلا. داستان های آیدا ایچیزن. POWERED BY MiSs Red. از چه نوع رمانی بیشتر آپ کنم؟ سفارشات بلوم و استلا. داستان های آیدا ایچیزن. بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. تعداد کل مطالب :. آخرین بروز رسانی :. کد لوگو و بنر. کد تغییر شکل عکس ها.
roman-alice.mihanblog.com
رمان های آلیس - دیوانگی قسمت 6
http://roman-alice.mihanblog.com/post/14
شنبه 8 خرداد 1395 11:51 ق.ظ. سلام بعد عمری بالاخره اومدم. خواستم وبو پاک کنم ولی اومدم و. داستانو خوندم و تعریف از خودم نباشه. واقعا عاشق داستان شدم و گفتم حتی اگه کسی نخونه. ادامش میدم اینطوری به نوشتن خودمم کمک میکنم. حالا اینا رو ول کنید قسمت 6 رو اوردم. بدو برو ادامه مطلب. توی راه هری داشت صحبت میکرد. که یه دفعه یه مرد با یه عالمه مو تو صورتش دیدیم. که داشت دستشو تکون میداد هری زد کنار و گفت وایسا تا ببینم چشه؟ من گفتم منم میام. رفتیم پیشش و گفتیم. آقا ببخشید حالتون خوبه؟ از چشماش خون میومد و میگفت.
roman-alice.mihanblog.com
رمان های آلیس - دیوانگى قسمت سوم
http://roman-alice.mihanblog.com/post/5
پنجشنبه 12 شهریور 1394 06:19 ب.ظ. داستان در ادامه مطلب. دکتر چشماشو باز کرد. دکتر:برید کنار تا معاینش کنم. یکمى زخمى شدن و کمى هم خون از. دست دادن فعلا باید یکم بهش برسیم. عمه منو ببر خونه! دکتر: خیلى خوب یکم صبر کن. ولى امشب حتما میرى خونه. من برم الان به پرستار میگم بیاد. کارا رو انجام بده. عمه:خیلى ممنون آقاى دکتر! آلیس چه اتفاقى افتاد چرا قطار رو نگه. چه بلایى سر راننده قطار اومده بود. نمیدونم فقط میدونم باید کمکش کنم. آلیس عزیزم مطىنى حالت خوبه. من همیشه حرفاتو باور میکنم ولى. حتى فکرشم منو دیوونه.
roman-alice.mihanblog.com
رمان های آلیس - نمایش آرشیو ها
http://roman-alice.mihanblog.com/post/archive
POWERED BY MiSs Red. از چه نوع رمانی بیشتر آپ کنم؟ سفارشات بلوم و استلا. داستان های آیدا ایچیزن. بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. تعداد کل مطالب :. آخرین بروز رسانی :. کد لوگو و بنر. کد تغییر شکل عکس ها.
roman-alice.mihanblog.com
رمان های آلیس - آلیس هستم
http://roman-alice.mihanblog.com/post/1
شنبه 31 مرداد 1394 11:29 ق.ظ. سلام به رمان های آلیس خوش اومدید. اینجا فقط از رمان آپ میشه. نویسنده پذیرفته نمیشه معذرت میخوام. هر چقدر کامنت بدید همون قدر جبران میکنم. با نظراتتون منو همراهی کنید. وبهم بگید بیشتر از چه نوع موضوعاتی. اینم از لیست رمان های نوشته شده. و رمان هایی که قراره نوشته بشه. تکمیل شده یا نه. در حال نوشته شدن. در حال نوشته شدن. دوشنبه 16 شهریور 1394 05:57 ق.ظ. نمایش نظرات 1 تا 30. POWERED BY MiSs Red. از چه نوع رمانی بیشتر آپ کنم؟ سفارشات بلوم و استلا. داستان های آیدا ایچیزن.
roman-alice.mihanblog.com
رمان های آلیس - دیوانگى قسمت پنجم
http://roman-alice.mihanblog.com/post/10
پنجشنبه 19 شهریور 1394 12:03 ق.ظ. سلام بچه ها ببخشید بابت تاخیر. قسمت جدید گذاشته شد. خیلى ممنون که دنبال میکنید. خوب بفرمایید ادامه نظر سنجى. هم یادتون نره دوستاى گلم. از هرى پرسیدم این طرفا دریاهم هست. اونم گفت اره حالا دقیقا کجاش میخواى. برى اصن واسه چى میخواى برى دریا. منم بهش گفتم کنار دریا جنگلم هست. ولى یه کم اون طرف دریا. یه جاى سرسبزى هست درخت و اینا. خیلى خوشحال شدم گفتم بدو بریم. اونم گفت تا ندونم واسه چى میخواى. منم گفتم: بهم نخندیا! آب مثل اشک میمونه اشک شوره. و دریا هم شوره درسته.
roman-alice.mihanblog.com
رمان های آلیس - دیوانگی قسمت دوم
http://roman-alice.mihanblog.com/post/4
جمعه 6 شهریور 1394 01:48 ب.ظ. داستان در ادامه مطلب. وقتى چشمامو باز کردم. اولین سوالى که به ذهنم رسید. این بود که ( من کجام؟ از جام بلند شدم. یه مردى اونجا بود و به جز اون. همه جا سفیده سفید! ففط منو اون اونجا بودیم. بلند شدم و رفتم پیش. آقاآقا.آقا صبر کنید. وایسادید . با شما م. اون یه لحظه ایستاد و. و برگشت نگام کرد یکم مکث کرد. احمق جواب بده دیگه. سرش رو برگردوند وبا انگشتش. به رو به رو اشاره کرد.ولى اونجا. اونجا هیچى نبود.با خودم گفتم. خوب نه. پس مجبور شدم برم. به راه افتادم همین طور که راه میرفتم.
roman-alice.mihanblog.com
رمان های آلیس - دیوانگی
http://roman-alice.mihanblog.com/post/3
چهارشنبه 4 شهریور 1394 01:54 ب.ظ. برای خوندن رمان برید ادامه مطلب. این رمان جدیدمه اسمش. قرار بود جان تمام خانواده بیگلسون. در یک لحظه تمام شود اما در بین آنها. دختر کوچکشان مری توجه من را بسیار جلب کرد. حتما با خود میگویید ن که هستم. عجله نکنید بالاخره با من آشنا خواهید شد. مری: این برای من بزرگ ترین و جالب ترین. تجربه ی زندگیم بود بالاخره من میتونستم. فضای بیرون از روستا رو ببینم. یعنی چقدر با ما فرق دارن؟ واقعا مشتاق بودم تا ببینم. توی همون لحظه چراغای قطار خاموش شد. خواستم دست مامانمو بگیرم ولی هر چی.
roman-alice.mihanblog.com
رمان های آلیس - مطالب شهریور 1394
http://roman-alice.mihanblog.com/post/archive/1394/6
پنجشنبه 19 شهریور 1394 12:03 ق.ظ. سلام بچه ها ببخشید بابت تاخیر. قسمت جدید گذاشته شد. خیلى ممنون که دنبال میکنید. خوب بفرمایید ادامه نظر سنجى. هم یادتون نره دوستاى گلم. جمعه 7 خرداد 1395 04:43 ب.ظ. جمعه 13 شهریور 1394 06:38 ب.ظ. داستان در ادامه مطلب. راستى تو نظرسنجى جدیدم بشرکتید. جمعه 13 شهریور 1394 07:06 ب.ظ. پنجشنبه 12 شهریور 1394 06:19 ب.ظ. داستان در ادامه مطلب. پنجشنبه 12 شهریور 1394 06:28 ب.ظ. جمعه 6 شهریور 1394 01:48 ب.ظ. داستان در ادامه مطلب. پنجشنبه 12 شهریور 1394 04:30 ب.ظ. این رمان جدیدمه اسمش.