sky4lonelygirl.persianblog.ir
در اندیشه ی باران
http://sky4lonelygirl.persianblog.ir/post/47
در اندیشه ی باران. و خدایی که در این نزدیکیست .ودر اندیشه من! و من در اندیشه باران. خیلی وقت بود اینجا نمیومدم! امروز بی دلیل به سرم زد یه جا حرفامو بزنم که هیچکی منو نمی شناسه. اینطوری خیلی راحت ترم. چقد دلم می خواد شروع کنم. یه شروع طوفانی . یه تغییر کلی تو همه چی! نوشته شده در ۱۸ مهر ۱۳٩٢ساعت ٩:٢٥ ب.ظ توسط sasaWli نظرات . طراح قالب وبلاگ Pichak.net. عღ ღاشقان غشقღ ღ. پسري از نسل پارس. ღ ღلحظه های کاغذیღ ღ. ღ ღبی خیال.ღ ღ. ღ ღخاطره ها ღ ღ. ღ ღ سكوت شب ღ ღ. نღ ღوشته های رنگیღ ღ. لیگ دسته یک ایران.
sky4lonelygirl.persianblog.ir
در اندیشه ی باران
http://sky4lonelygirl.persianblog.ir/1390/7
در اندیشه ی باران. و خدایی که در این نزدیکیست .ودر اندیشه من! و من در اندیشه باران. وای چقد دلم می خواد برم زیر بارون.دستشو بگیرم و بهش بگم دوسش دارم. وای نه! من دارم عاشق میشم. اجازه نمیدم به قلبم که دوباره اشتباه کنه.من خدارو می خوام! خدایا خودت دستمو محکم بگیر.نذار تنها بمونم. نذار سادگیه آدما گولم بزنه. حرفای خوبشون یا ظاهر مظلومشون. بذار واسه خودم باشم.واسه آدمایی که واقعا دوسم دارن.اگه آزارم میدن چون دوسم دارن. چون عزیزامن. طراح قالب وبلاگ Pichak.net. عღ ღاشقان غشقღ ღ. پسري از نسل پارس.
sky4lonelygirl.persianblog.ir
در اندیشه ی باران
http://sky4lonelygirl.persianblog.ir/1391/2
در اندیشه ی باران. و خدایی که در این نزدیکیست .ودر اندیشه من! و من در اندیشه باران. تباه درک کردن من نشو. آنقدر در خودم / کلاف پیچیده ام. که در کشفم / گم می شوی. دستبندم را باز کن / خودم دست خودم را رو می کنم. آنقدر دروغ های نگفته ام را / در خود ریخته ام که می توانم. از پینو کیو / پرنسس بسازم. نوشته شده در ۱٤ اردیبهشت ۱۳٩۱ساعت ۱٢:٢٩ ق.ظ توسط sasaWli نظرات . با همه ی باران می گریم اینک! دلتنگتم لعنتیو دلتنگ اون روز بارونی که زیر بارون میدویدیم تا یه جا پیدا کنیم چند دقه وایسیم! تو دستات گرم گرم بود.
sky4lonelygirl.persianblog.ir
در اندیشه ی باران
http://sky4lonelygirl.persianblog.ir/1389/5
در اندیشه ی باران. و خدایی که در این نزدیکیست .ودر اندیشه من! و من در اندیشه باران. º نامه ی یه پسر به دوست دخترش (خیلی جالبه)º. خدایی ایول به این پسر! به این می گن نامه عشقولانه! محبت شدیدی که صادقانه به تو ابراز میکردم. دروغ و بی اساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو. روز به روز بیشتر می شود و هر چه بیشتر تو را می شناسم. این احساس در قلب من قوت میگیرد که بالاخره روزی باید. از هم جدا شویم و دیگر من به هیچ وجه مایل نیستم که. شریک زندگی تو باشم و اگرچه عمر دوستی ما همچون عمر گلهای بهار. نوشته شده در ...
sky4lonelygirl.persianblog.ir
در اندیشه ی باران
http://sky4lonelygirl.persianblog.ir/1391/4
در اندیشه ی باران. و خدایی که در این نزدیکیست .ودر اندیشه من! و من در اندیشه باران. هم عجیب هم جالب. از وقتی که از هم جدا شدیم یه دو ماهی میگذره . روزای اول خیلی سخت بود! آخه عادت نداشتم به نداشتنت.آخه همیشه بودی! ولی حالا دیگه نه. حالا هم به نبودنت هم به نداشتنت خوب عادت کردم! ولی هنوزم گاهی شایدم بیشتر تز گاهی با بوی یه عطر یایه خرف یا هر چی دلم تنگ میشه اونقد تنگ که پاره میشه اون لجظه بغض سنگینمو میشکونم و فقط میگم خدایا خیلی مواظبش باش . فیلم میبینم . بیرون میرم. آهنگ.آشپزی خفیف. بدون تو می تونم بخندم.
sky4lonelygirl.persianblog.ir
در اندیشه ی باران
http://sky4lonelygirl.persianblog.ir/1389/9
در اندیشه ی باران. و خدایی که در این نزدیکیست .ودر اندیشه من! و من در اندیشه باران. به نظرت خوشبختی یعنی چی؟ نوشته شده در ٢٧ آذر ۱۳۸٩ساعت ۳:۳٤ ب.ظ توسط sasaWli نظرات . چقدر از اون روزای خوبی که باهم بودیم زود گذشت.حتی آسمونم نخواست من و با تو ببینه. الان که همه چیزو تو دلم باید خط خطی کنم تا به آرزوهام برسم.آرزوهایی که بدون تو شاید بهشون برسم. کاش انقد بد نبودیم.من که به معجزه عشق ایمان دارم با این وجود میدونم دستامون برای همیشه از هم جدا شدو تنها عکست پشت قاب پلکم مونده. طراح قالب وبلاگ Pichak.net.
sky4lonelygirl.persianblog.ir
در اندیشه ی باران
http://sky4lonelygirl.persianblog.ir/1389/3
در اندیشه ی باران. و خدایی که در این نزدیکیست .ودر اندیشه من! و من در اندیشه باران. امروز نوشته هایم را به باد میسپارم.نوشته هایی که آغازو پایانش تویی.امروز با اشک رهسپارت میکنم آنجه که گل در سکوت می شکفد و تو آغاز ترانه ی کسی دیگر خواهی شد. من ترکت نمی کنم تنها با یاد تو و خا کستر خاطرات تنهایی تواز اینجا دل میکنم. اینجایی که نامت رهایم نمی کند. روزی که میروم امروز است و تو را به دست پروردگارم که خودش خواست که دستانم تو را برای همیشه رها کنم بسپارم. به امید روزی که کاملا هم را فراموش کنیم. بگو که از کی.
sky4lonelygirl.persianblog.ir
کتابی منتخب - در اندیشه ی باران
http://sky4lonelygirl.persianblog.ir/post/45
در اندیشه ی باران. و خدایی که در این نزدیکیست .ودر اندیشه من! و من در اندیشه باران. بالا آمد. اگر نیامد با ماه بالا می آید. اگر باز هم نیامد، شاید با آفتاب بالا بیاید. هیچ جایی از تنم خواب نرفته، زورم سر جاست. اوست که قلاب به دهن دارد. اما با این کشش از آن ماهی. هاست لابد دهنش را سفت روی سیم قلاب بسته است. کاش می دیدمش. کاش یک بار هم شده می دیدمش تا بدانم با کی طرفم.»« پیرمرد. با خود گفت از نابکاری من بود که ناچار شد این هدف را انتخاب کند. هدف ماهی. در دل خود گفت ماهی. به دنیا آمدی، چنانکه این هم ماهی.
sky4lonelygirl.persianblog.ir
در اندیشه ی باران
http://sky4lonelygirl.persianblog.ir/1390/9
در اندیشه ی باران. و خدایی که در این نزدیکیست .ودر اندیشه من! و من در اندیشه باران. حرفی نیس. خوشحالیم رفت. دیگه مطمئن شدم خدا دوسم نداره. الان این پست رو با گریه مینویسم. تا قبل این حالم خوب بود خیلی ام خوب ولی. کاش اونیکه دوستش داری تا همیشه پیشت بمونه.خوب بمونه. کاش هیچ وقت تو خودت نشکنی که اگه شکستی دنیات شکسته. بابا مردم.آدما.دوستان.همگی. من یه نفرو خیلی دوس دارم چه درست چه غلط پاش وایستادم با اینکه میدونم آخرش خوب تموم نمیشه.میدونم. خیلی چیزارو میدونم ولی به رو خودم نمیارم. هنوز یاد نگرفتم زندگی کنم.