faryadkhane.blogfa.com
فریاد خانه
http://faryadkhane.blogfa.com/9004.aspx
نبض مرا بگير و ببر نام خويش را تا خون بدل به باده شود در رگان من. سخت ترين لحظه زندگي پرنده هنگام بسته شدن قفس بود. وتلخ ترين لحظه زندگي يك عاشق انگاهيست كه معشوقش بوسه آري را به رقيب مي دهد. پرسوز ترين دم زندگي يك گل ،آغاز باد خزانيست. و براي قلم شكستن. و براي رود بستن. وبراي من ان شبي كه درهاي اميد را به صد ها گلوله ها ميخ كوب كردند. نوشته شده در چهارشنبه هشتم تیر ۱۳۹۰ساعت 22:24 توسط سعید. لی لی پوتی ها. نوشته شده در سه شنبه هفتم تیر ۱۳۹۰ساعت 22:11 توسط سعید. چو غنچه گرچه فروبسته است کارجهان. خلاصه تصف...
faryadkhane.blogfa.com
فریاد خانه
http://faryadkhane.blogfa.com/9008.aspx
نبض مرا بگير و ببر نام خويش را تا خون بدل به باده شود در رگان من. ام جم (21/8/90) برداشته و نوشته اورژانسهای بیمارستانها شبها نیمه تعطیلاند! خوب میخواستی باز باشند! مگر اورژانسیها آدم نیستند که شب بیدار بمانند! مگر آنها مثل رسانه ملی بی کارند که نصف شب و ساعت 4 صبح هم برنامه پخش کنند؟ شما که شبها مریض میشوی یا تصادف میکنی، مشکل داری! آدم عاقل که روز را نمیگذارد شب مریض شود! بهتر است عزیزان از این به بعد به صورتی برنامهریزی کنند که بیمار یها یا تصادفاتشان در روز (ترجیحا ساعت اداری! و امروز سوم ابان نود : .
faryadkhane.blogfa.com
فریاد خانه
http://faryadkhane.blogfa.com/9009.aspx
نبض مرا بگير و ببر نام خويش را تا خون بدل به باده شود در رگان من. اما روز به روز را كه بنگريم به نظرم ميرسد كه راستش اين قانون اگر هم باشد قطعا مال جهان سوم نيست زيرا در اين جهانها همه چيز شانسي و اتفhقي است با اين تفااوت كه شيب و چگاليش به سمت اتفاقات بد بيشتر است همه اينها را گفتم كه بگويم بنا بر اين يك روز خوب در كشور ما اين است كه بتواني بگويي : هنوز اتفاق بد جديدي نسبت به ديروز نيافتاده است! نوشته شده در سه شنبه یکم آذر ۱۳۹۰ساعت 22:41 توسط سعید. چو غنچه گرچه فروبسته است کارجهان. ای آزادی ای مرگ.
faryadkhane.blogfa.com
فریاد خانه
http://faryadkhane.blogfa.com/9205.aspx
نبض مرا بگير و ببر نام خويش را تا خون بدل به باده شود در رگان من. داشتم لابلای عسکهای قدیمی می گشتم.با اینکار گاهی عکسهایی را پیدا می کنی که از داشتنشان خیلی خوشحال می شوی.سوژه یا داخل عکس بوده یا بیرون ان و کنار تو، همان موقع که می خواستی شاتر را بفشاری. اگر ان استادان هنوز زنده بودند ارزو می کردند ای کاش هنوز هم فرمانروایانی پیدا می شدند که برای هنر پاداش بدهند. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۲ساعت 17:20 توسط سعید. چو غنچه گرچه فروبسته است کارجهان. تو همچو باد بهاری گره گشا می باش. لی لی پوتی ها.
faryadkhane.blogfa.com
فریاد خانه
http://faryadkhane.blogfa.com/9204.aspx
نبض مرا بگير و ببر نام خويش را تا خون بدل به باده شود در رگان من. شایگان گقت ظاهرا در مملکت ما درارودن میلیارد هاپول از زدن دکمه راهنما اسان ترست! نوشته شده در جمعه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۲ساعت 9:3 توسط سعید. ای آزادی.ای مرگ. نه هیچکس ، نه هیچ چیز. رها از داشتن و خواستن. جرم من این است که نمی خواهم اسیر باشم. پایبند جرعه ای تلخ. در ازدحام میخانه ای مخفی! نمی خواستم اسیر باشم.در چنگ خرافاتی مخوف. و اشتیاق حوریانی بدن نمای مرد افکن. غرق در فلسفه ای که نمی فهمم از جوهر و عرض، ازل و ابد! و اصالت این وآن. باید بگ...
faryadkhane.blogfa.com
فریاد خانه
http://faryadkhane.blogfa.com/9006.aspx
نبض مرا بگير و ببر نام خويش را تا خون بدل به باده شود در رگان من. گوشي را برداشتم تا زودتر صدايش را ببرم گفتم :بله. خنديدو از انور خط گفت سلام من بيرونم سر راه ميام پيشت با هم يه چپق دوستي بكشيم.با لبخند گفتم: منتظرم رسيدي تك بزن.چند دقيقه بعد هر دو تكيه به ديوار داده بوديم.زل زده بوديم به ماشينهاي كه در ميشدن و دود دوستي رو در ريه مي چرخانديم.گفتم باز همه نيامد ان خبر. هر روز را در انتطار تلف مي كنيم! سر تكان داد گفت راه ديگري داري؟ نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم شهریور 1390ساعت 23:46 توسط سعید. آخ با...
faryadkhane.blogfa.com
فریاد خانه
http://faryadkhane.blogfa.com/9107.aspx
نبض مرا بگير و ببر نام خويش را تا خون بدل به باده شود در رگان من. همه در زندگي نياز دارند تا در خاطراتشان به كارهاي بزرگي كه خيال مي كننده كرده اند فكر كنند و از ان الهام بگيرند .تابه بخودشان ببالند و باوركنند كه مفيدند و زندگي را در پي هدفي كه ارزش انرا داشته است سپرده اند.در لحظاتي تنها همين خاطرات و خود باوري هاست كه ادمي را از فروغلتيدن در افسردگي نجات ميدهد.و گاهي عرق شدن در يك موفقيت قديمي همه سنگلاخ هاي روزمره را هموار مي كند. نوشته شده در جمعه بیست و هشتم مهر 1391ساعت 23:15 توسط سعید. هدفمند کردن...
faryadkhane.blogfa.com
فریاد خانه
http://faryadkhane.blogfa.com/9003.aspx
نبض مرا بگير و ببر نام خويش را تا خون بدل به باده شود در رگان من. راستش امروز پسرم براي چند روزي به مسافرت رفت ، تنها مونس وهمدمم،تنهايي بار ديگر همه تن سنگينش را روي دوش خستم ام گذاشت.مدتي بود كه ننوشته بودم راستش يك چيزي مثل بغض در راه نوشتم گير كرده بود-چيزي ديگر كه بخوبي بغض گير كند نمي شناختم - هر روز تا مي امدم به خبري خو كنم خبري ديگري مي رسيد و باز اشفتگي! نوشته شده در دوشنبه سی ام خرداد 1390ساعت 23:31 توسط سعید. چو غنچه گرچه فروبسته است کارجهان. تو همچو باد بهاری گره گشا می باش. ای آزادی ای مرگ.
faryadkhane.blogfa.com
فریاد خانه
http://faryadkhane.blogfa.com/9011.aspx
نبض مرا بگير و ببر نام خويش را تا خون بدل به باده شود در رگان من. آقای ریس کل و اقای قهرمان و اقای دکتر. اما اين روزها ديديم كه بازار ارز و سكه چه اوجي گرفته بود.اقاي ريس از مدتها قبل گفته بود 48 ساعته دلار را به 900 تومان مي رسانم و هر سوپر ماركتي را صرافي و سكه فروشي مي كنم و اخر سر هم كه اميدش نا اميد شد از نيروي انتظامي خواست وظايف بانك مركزي را انجام دهدنهايتا با بالا رفتن قيمتها همه فهميدند كه نسخه هايش شفا نمي دهد و بلكه كور مي كن. برچسبها: آقای ریس کل و اقای قهرمان و اقای دکتر. ای آزادی ای مرگ.
faryadkhane.blogfa.com
فریاد خانه
http://faryadkhane.blogfa.com/9110.aspx
نبض مرا بگير و ببر نام خويش را تا خون بدل به باده شود در رگان من. تساوي و يك شعر. مدتهاست نوشتن مطلبي در فيس بوك برايم ارزويي شده اما هيچ نمي تراود خشك شده! مباد سكان قدرت كمي از سمت منافع انان بچرخد.بگذريم گله بسيار است اما حوصله كم. معلم ياي تخته داد مي زد. صورتش از خشم گلگون بود. ودستانش به زير پوششي از گرد پنهان بود. لواشك بين هم تقسيم مي كردند! وان يكي در گوشه اي ديگر جوانان را ورق ميزد. براي اينكه بيخود هاي و هو مي كردوباآن شور بي پايان،تساوي هاي جبري را نشان مي داد. از ميان جمع شاگردان يكي برخواست.