medadrangi87.ir
گروه تبلیغاتی مدادرنگیApache is functioning normally.
http://www.medadrangi87.ir/
Apache is functioning normally.
http://www.medadrangi87.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
1 seconds
16x16
32x32
64x64
128x128
160x160
192x192
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
2.187.253.36
LOAD TIME
0.955 sec
SCORE
6.2
گروه تبلیغاتی مدادرنگی | medadrangi87.ir Reviews
https://medadrangi87.ir
Apache is functioning normally.
زردها بي خود قرمز نشدند -
http://www.zard-ha.blogfa.com/post/37
زردها بي خود قرمز نشدند. حنوط که می کنی. جستی از مرگ ، در زوال حافظه عطر می نشیند . من ، هواخواه تحقیق شمیم نبودم. تا ادراک جامه را. از التماس جامعه انگشتان. کافور که نیست تا بیش بمانم . کفر است و عطر فساد در هوا پیچانده ای . چگونه برنخیزم به شهوت و. شکر بکر نگذارم . اگر ماننده ای چون من بماند. در این تغسیل که عتایق آب را ، راوی ست. گیری در گنبد گلو گره خورده ست. این کفتران بی سبب را. با آستانه تسلیم چه کار؟ نوشته شده در ۹۱/۰۹/۱۶ساعت 16:13 توسط عباس. چند تن خواب آلود. منصور خورشيدي(آبی ناگهان ).
زردها بي خود قرمز نشدند -
http://www.zard-ha.blogfa.com/post/34
زردها بي خود قرمز نشدند. از ارتکاب خالی ست این رکاب. و پاهای نیم سوخته. گذار به گدار مرگ میکنند. افسون خمیازه ی وقت بود. تمام نجابتی که در سکوت نشسته. این دوران بی مقصود. تلی از خاکستر میزاید. زیر تاب صندلی چوبی. باز ترین دهان ازآن من. باز ترین چشم از آن من. باز ترین عقاب از آن تو. پشمینه بر پشت دارم و باز می ربایدم. تا در پروازی مشترک. شریک جادوی تو باشم. تو بر قاف نشسته ای و نیم چرت ظهر پاره می شود. و سعادت مانند قطره عرق. بر شقیقه جاریست . ابر نیم پا ،. پایش به زمین نمی رسید و بی انتها رکاب می زد .
زردها بي خود قرمز نشدند - جغرافی تن
http://www.zard-ha.blogfa.com/post/39/جغرافی-تن-
زردها بي خود قرمز نشدند. تا مگر در ربایدمان. هوس خوابی دیگر . چنانم از اکبیر جاذبه می پراند. که بر خیزم به هیاهو و. در کوچه های آتن. یافتم ، یافتم . این نخ که از بقایای من است. تمام زمین را حمل میکند . می دوم و بادبادک. قرقره از اقرار می ایستد. جاذبه در تو جای می گیرد و من. آرام آرام ، بستری دنباله ها خواهم شد. حالا این سکه دغیانوث را به تو بسپارم و. خریدار بوی نان از مشامی باشم سیصد ساله. که شهر مرا با صلیب زینت کرده اند و مومنان. در تقدیس ما دنباله ها را خواهند ستود. در تجلی و ظهور اعجاز باد.
زردها بي خود قرمز نشدند -
http://www.zard-ha.blogfa.com/post/40
زردها بي خود قرمز نشدند. نوشته شده در ۹۲/۰۷/۲۱ساعت 12:44 توسط عباس. چند تن خواب آلود. منصور خورشيدي(آبی ناگهان ).
زردها بي خود قرمز نشدند - عبوسْ داماد
http://www.zard-ha.blogfa.com/post/38/عبوسْ-داماد
زردها بي خود قرمز نشدند. دریغ جادوی تو ست. آنگاه که دست از آب می کشی. و مهلکه در پدیداری شرم. استعاره ی هابیل است برادر! که ناهید بریده بریده. نام تو را می خوان د و. عمود حادثه میل سر انجام داشت . عدالت آب بود و عبادت هابیل. شاهین بی پرواز معلق،. در محاق باد و گریه آدم. که در کفه جاری بود . غرور ریخته بود و خاک. وارث شرم آدم در بیتوته ی ماندن. تو مرا در بر خواهی گرفت ،. مادر تو مرا در بر خواهی گرفت و من. آسمان را به ساحت تو می کشانم . که حسرت به خاک مال ناهید بود. از این کوتاهی و هوس انگشتان ، ساق را.
زردها بي خود قرمز نشدند - میز دونفره
http://www.zard-ha.blogfa.com/post/36/میز-دونفره
زردها بي خود قرمز نشدند. گریز قهقه از قهوه. و این سکوت تلخ سکر آور. داغ شيرين باختن است. و ساق غرور،تا ارتفاع قد من بلند مي شود. من كه سلطنت اوراق را - با سري بالا-. و زن ،كه با ميخك سرخ در آستانه بود و. دختران مزارع تنباكو ، سفيد بخت. مات و معلق ، دست تو را مي خواندند. و سومين وسوسه بس. تا قباحت تكرار،شرم تسليم باشد . تسليم و دست به سينه. و تو با يد بيضا ، آس از آستين بيرون مي كشي و. تحير ، تمهيد من براي خاستگاري دختران خواب. كه در آفتاب كبريت گريختند. پسر كوچك من -ارميا- هم به دنيا آمد. چند تن خواب آلود.
زردها بي خود قرمز نشدند - شورستان خنک
http://www.zard-ha.blogfa.com/post/46/شورستان-خنک
زردها بي خود قرمز نشدند. به ترحم اگر نگاهم می کنی. جویایی پریشانی خود باش. لیک مرده باران های تابستانی. تنها مرزی سخیف بر قلمرو خود می نهند. تنها دستان نمک سودمان در انتظار باران. بارانی رمنده و غران با زخم هایی تازه. که در زمهریر نمک تازه تر می ماند. افراشته ترین بیرق صلح این حوالیست. و سرزمینهای پوشیده از اندوه سپید. ذره ذره در حوالی آب ، آب می شوند. زخمهایی هست چون چرک سالیان. رمنده و پویا که سرتاسر معنای آب را. در سلسلهی نسیان در مینوردندو. آب، آب نسیان گزیده. خنکای زخمها را به یادمان خواهد آورد.
زردها بي خود قرمز نشدند - آخرین نفر
http://www.zard-ha.blogfa.com/post/51/آخرین-نفر
زردها بي خود قرمز نشدند. راهی که از میان مردمک می گذرد. بی بازگشت ترین راه هاست. و من که اشک پرندگان را. پس انداز روزهای بی پرواز کرده بودم. عطش را بهانه می کنم و با چشمان بسته. جرعه جرعه پریدن را ، سر می کشم. چیزی در میانه نیست. جز صدایی که گذشت و. پری معلق و عتیق. که آرام آرام مرگ را به تسلیم وا می دارد. پا برهنه و هوشیار نه. سرابی پیداست و پرنده ای که بر سر گهواره. دعاهای بی اجابت می خواند. سراب ، دست یافتنی ترین تصویر من. حقیقت شناور در دانه های شن. پلک بر هم می گذارم و رد می شوم. من از آن نوشیده ام.
زردها بي خود قرمز نشدند -
http://www.zard-ha.blogfa.com/post/49
زردها بي خود قرمز نشدند. چه می نوازی ای باد؟ حالا که خاموش ترین چراغ شهر. مرتفع ترین نظر گاه من است. و من در هجاهای خالی خویش. دنبال حروف صدا را گرفته ام و اینک. بر فراز پنجمین خط. تکرار نت های موسیقی خویشم. چه می نوازی ای باد؟ هنگامه ی گریختن بود و من جا ماندم-. کلاغان بی گدار به سکوت زدند و من. تکه زغال یخ زده، پرواز را با خاطرات بهار. به این برف بکر، می سپارم. دمی به خاموشی بنشین تا نباشی. که بودنت همه، همهمه ی تکرار است . بر منقار بلور می شود. وقت ، وقت گریز نیست و باید. در خیابان قدم می زند و من.
زردها بي خود قرمز نشدند - یک شعر بلند
http://www.zard-ha.blogfa.com/post/33/یک-شعر-بلند
زردها بي خود قرمز نشدند. اینکه شرم می کنی از دیدن. یعنی که هنوز خاطری، جایی ، جامانده و. این پیله ها که از این حلیله ها می زی اند ،. پندار پروازی دور را می پرورند . اینکه می پرانی ام. به سر انگشتی که قند بر می دارد. و من حریص بیتوته عطری. که شب را در قندان صبح می کند . این که می بافی. رجی از مندرجات تنت. میان پود و تارتار نخی پس شونده. کدام آغاز را می پسندی. که من بهانه اش باشم و گاه گریستن. صوت موذن اردبیل ، در مناره های گرم شهرم. گاه که سایه می ایستد و جا خوش می کند. اینکه قنوت مرا با عطر قند ها بشکنی.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
زیبایی
ترکیب رنگ چهره سازی و زیبایی. دوستان امروز تولد منه . تاريخ : چهارشنبه یکم مرداد 1393 23:10 نویسنده : شاپرک. میلاد حجت خدا دوازدهمین ساغر الهی مبارک. میدانم که میایی ! ما همه میگوییم خدایا بیاید ولی شایدخودت میگویی خدایا بخواهند. ا رزو میکنم وقتی میایی چشمانمان شرمسار نگاهت نشود . نیمه شعبان بر منتظران جمالت مبارک . تاريخ : پنجشنبه بیست و دوم خرداد 1393 19:1 نویسنده : شاپرک. پرهامم فرشته ایی فقط در قالب یک انسان! تولد قشنگترین اتفاق زندگیم تولد بهانه ی خندیدنم پسر قد عسلم پرهامم نزدیکه و من همچنان. ولی ب...
جعبه مداد رنگی
هر دم از این باغ . اونوقت میگن شوهر گیر نمیاد! کآرام جانم مى رود. پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان. آخرین وبلاگ های به روز شده. زندگی به سبک بیان! ساخت وبلاگ جدید در blog.ir. نرم افزار مهاجرت به blog.ir. وبلاگ رسمی شرکت بیان. وقت هایى که نمى نویسم،لبریزتر از قلم و کاغذ و کیبورد هستم. وقت هایى که حرف نمیزنم،سرشارتر از کلمات و جملات و آواها هستم. اصوات نامفهوم موزیک هاى تکرارى توى مغزم مى لولد. من سکوت میکنم و . چقدر تولدم را دوست داشتم. چقدر زمستان را دوست داشتم. مادربزرگم عزیز دلم بود. روحت شاد آرام جانم.
آلبالوی نقره ای
همیشه زیر نور ماه شب نقره ای نیست. من: دهکدهها نبض حقایق هستند. او: مردم ده با تو موافق هستند. ناگاه صدای خیس رعدی پیچید:. باران که بیاید همه عاشق هستند! استاد عزیز آقای زبردست. نوشته شده در دوشنبه سوم مهر 1391ساعت 14:23 توسط الناز. شعری از فروغ عزیز! میتوان زیبایی یک لحظه را با شرم. مثل یک عکس سیاه مضحک فوری. در ته صندوق مخفی کرد. میتوان در قاب خالی مانده یک روز. نقش یک محکوم یا مغلوب یا مصلوب را آویخت. میتوان با نقشهایی پوچتر آمیخت. میتوان همچون عروسک های کوکی بود. با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید.
مدادرنگی
در نظر دادن ادب را رعایت کنید. دوستایی که دوست دارن لینکشون کنم حتما بگن. مواظب خوبی ها تون باشید. یکشنبه بیست و دوم اردیبهشت 1392 21:14 ب ه دستان nastaran. ماشین میلیاردی محمد رضا گلزار. یکشنبه سوم شهریور 1392 17:51 ب ه دستان nastaran. ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻋﻤﻮﻣﯽ (من نرفتما. ﺩﺭ ﺭﻭ ﺑﺴﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ، ﻧﻮﺷﺘﻦ :. دیشب اومدم (بازم میگم من نیستما فقط جوکه. حالا خوب شد ، خوب بای. جمعه یکم شهریور 1392 17:11 ب ه دستان nastaran. جمعه یکم شهریور 1392 17:9 ب ه دستان nastaran. جمعه یکم شهریور 1392 17:8 ب ه دستان nastaran.
مداد رنگي
بخاطر این که توی تعطیلات عقب نیفتیم. آخه تو تعطیلاتم مارو راحت نمیزارین. نوشته شده در چهارشنبه دهم آذر ۱۳۸۹ساعت 12:35 توسط محمد حسين. چند روزه که من دارم فوتبال کار می کنم. چون توی مدرسه بچه ها به سابقه کار دارند. یعنی باید از قبل ها خوب فوتبال بازی می کردی. نوشته شده در جمعه سی ام مهر ۱۳۸۹ساعت 13:5 توسط محمد حسين. پریروز اردوی مدرسمون تموم شد. برای یاد آوری یک کتاب به شما داده می شود. این کتاب کامل شده را معلمان کلاس چهارم جمع می کنند. بچه ها به هم : چی. این مشق تا اخر شهریور طول می کشه. منم مبایل مامان...
【ツ】خودم و خودم【ツ】
ツ خودم و خودم ツ. دوستت دارم زیاد ; یعنی خیلی. گاهی به زمین دل می بندم. میان تو و خدا. پراکنده می شوم ! خود درگیری های من. نوشته شده در جمعه دوازدهم آبان 1391ساعت 10:24 توسط Angel ツ. سلام بر تو ای غرابت تنهایی. اتاق را به تو تسلیم می کنم. چرا که ابر های تیره همیشه. پیغمبران آیه های تازه تطهیرند. و در شهادت یک شمع. ساز منوری ست که آن را. آن آخرین و آن کشیده ترین شعله خوب میداند. ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد. نوشته شده در شنبه پانزدهم مهر 1391ساعت 11:45 توسط Angel ツ. من شیفته ی میزهای کوچک کافه.
شیرینیِ خاطرات سبز
تااطلاع ثانوی دراین وب نخواهم نوشت. جمعه ۲۱ آبان ۹۵. دوشنبه ۱۱ مرداد ۹۵. به اخمت خستگی درمی رود. شنبه ۹ مرداد ۹۵. مال کسی باش که. سه شنبه ۵ مرداد ۹۵. سنجاق کرده اندبه چادرت بانو. دوشنبه ۴ مرداد ۹۵. برای مشاهده ی عکس دراندازه بهتروکیفیت بالاتر برروی عکس کلیک کنید. دوشنبه ۴ مرداد ۹۵. هوایی روکه تونفس می کشی. يكشنبه ۳ مرداد ۹۵. پنجشنبه ۳۱ تیر ۹۵. سه شنبه ۲۹ تیر ۹۵. حال من خوب است اماباتوبهترمی شوم. دوشنبه ۲۸ تیر ۹۵. خوشحال میشم نظراتتون رودرموردپستهای وبم بدونم. دنبال کنندگان ۴۶ نفر. این وبلاگ را دنبال کنید.
medadrangi
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود. گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ می شود. گاهی دلم برای پاکیهای قلبم میگیرد. گاهی دلم از آنهایی که در این مسیر بی انتها آمدند و رفتند خسته می شود. گاهی دلم از کسانی که ناغافل دلم را میشکنند میگیرد. گاهی آرزو میکنم ای کاش. دلی نبود تا تنگ شود. نوشته شده در سه شنبه نوزدهم بهمن 1389ساعت 12:48 توسط مدادرنگی. به عمل کار براید به سخندانی نیست! روزي مردي داخل چاهي افتاد و بسيار دردش آمد. يک روحاني او را ديد و گفت :حتما گناهي انجام داده اي. وقتی ظلم انحطاط و انحراف همه گیر می شود ...
¤*ما مداد رنگیا *¤
ما مداد رنگیا *. زندگی مثه یه جعبه ی مداد رنگی می مونه .آدما و اتفاقای توش ممکنه هر رنگی باشن *. می دانیم که جمع کلمه ی درس میشود دروس.عایا میتوان گفت که جمع کلمه ی خرس میشود خروس؟ این یه کوچولو از نامه بابا لنگ دراز به جودیه :. کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و. زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که درافق دوردست است دست یابند و. متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و. دوستدارتو : بابالنگ دراز. یه سلام رنگی رنگی . واسه ...
مداد رنگی
گاه نوشت های من. دوشنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۴ ] [ 0:19 ] [ مداد ] . چهارشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۴ ] [ 16:23 ] [ مداد ] . وقتی این پست رو نوشتم خیلی عصبانی بودم. ترجیح میدم رمزش بمونه فقط تو ذهن خودم. شنبه نهم اسفند ۱۳۹۳ ] [ 11:37 ] [ مداد ] . چهارشنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۹۳ ] [ 11:34 ] [ مداد ] . Happiness is the process of experiencing and adapting to conditions. چهارشنبه هشتم بهمن ۱۳۹۳ ] [ 9:1 ] [ مداد ] . یکشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۳ ] [ 11:51 ] [ مداد ] . از اون هاست که رمزش میمونه تو ذهن خودم.
