alefka.blogfa.com
در این ازدحام خاکستری - روزگار پشت ویترین
http://www.alefka.blogfa.com/post-88.aspx
در این ازدحام خاکستری. با تو می خندم. با تو که مرا فراموش می کنی. دلم برای سیگار می سوزد. پیچیده می شود یک به یک و. در روزگار پشت ویترین. به کاغذی پیچیده می شود و. پن: برای روز عاشقای امروزی که اما دیر منتشر شد! ای کاش بیشتر فندک می زدم برای تنهائی تاریکیم. تا بیشتر روشن شود ارزش گرمای گلویم. در غربت سرد این سرمای میلان شهر. در روزی که پرسه بودم برای یک اتفاق یا بهانه و نشانه. و پرسه می زدند جماعتی مدعی کادو با سیگارهای آماده و بسته شده. من هنوز با دستهای خسته اما دل پر نشاطم. برایم سیگاری روشن کن. قایق ...
alefka.blogfa.com
در این ازدحام خاکستری - من و تنهایی و پاییز
http://www.alefka.blogfa.com/post-84.aspx
در این ازدحام خاکستری. با تو می خندم. با تو که مرا فراموش می کنی. من و تنهایی و پاییز. راز ویران شدنم را می داند! تو چه می دانی. در آغوش من و تنهایی و پاییز. لا به لای این همه ناقوس و شیروانی. بین من و خراب آباد این دل. پ: : پرنده، هی پرندهی بیپروا! در پی آن فوج گمشده بر مه آشيانه مساز! من ساختم، باد آمد و همهی روياها را با خود برد. نوشته شده در شنبه نوزدهم آذر ۱۳۹۰ساعت 23:20 توسط alef.ka. اشتباه از ما بود. که خواب سرچشمه را در خیال پیاله می دیدیم. دل هامان پر . گفتگو هامان مثلا یعنی ما! از خانه که میایی.
alefka.blogfa.com
در این ازدحام خاکستری
http://www.alefka.blogfa.com/9010.aspx
در این ازدحام خاکستری. با تو می خندم. با تو که مرا فراموش می کنی. در وسعت بیکران یک سیب. لحظه های مرده را گاز می زنم. این خواب پریشان دنیاست. یا همان است که نامش زندگی است. نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۰ساعت 1:41 توسط alef.ka. از تو می ترسم. من از سایه ها نمی ترسم. من از خود خود آدمها می ترسم. من از جن ها نمی ترسم. ار حضور بی رحم حقیقت هم نمی ترسم. من اینجا از تو می ترسم. هر بار که صورتت را بی نقاب می بینم. از ترس تو و صورت زیبایت. هزاران بار بر خود می لرزم. این جهانی که پر از مضحکه و تکرار است.
alefka.blogfa.com
در این ازدحام خاکستری - corsi e lezioni nerd corner
http://www.alefka.blogfa.com/post-91.aspx
در این ازدحام خاکستری. با تو می خندم. با تو که مرا فراموش می کنی. Corsi e lezioni nerd corner. Corsi e lezioni nerd corner. نوشته شده در سه شنبه دوم مهر ۱۳۹۲ساعت 12:7 توسط alef.ka. اشتباه از ما بود. که خواب سرچشمه را در خیال پیاله می دیدیم. دل هامان پر . گفتگو هامان مثلا یعنی ما! کاش می دانستیم هیچ پروانه ای. پریروز پیلگی خویش را به یاد نمی آورد. حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب میمیریم. از خانه که میایی. یک دستمال سفید, پاکتی سیگار, گزینه شعر فروغ,. و تحملی طولانی بیاور. احتمال گریستن ما بسیار است!
alefka.blogfa.com
در این ازدحام خاکستری
http://www.alefka.blogfa.com/9007.aspx
در این ازدحام خاکستری. با تو می خندم. با تو که مرا فراموش می کنی. من و این سنگفرش پاییزی. رها کن این مدار فاصله را. به دور از هر چه حرف و حدیث و گلایه. بنشینم بر سنگفرش سرد پاییزی و. از تنهایی شاپرک و. راستی اگر هر شب. برای دل بیتاب ماه. خبری از آرامش دریا بیاورم. روزی عشق را به یادم خواهد آورد؟ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم مهر ۱۳۹۰ساعت 21:3 توسط alef.ka. تک خراشی از روزگار. نه نوازش باد و. نه عشق بازی بلبل. تنها خراش قلبی و. تک خطی به یادگار. برهنه می شوم باز. هر خزان با باد. تا با بهاری دیگر.
alefka.blogfa.com
در این ازدحام خاکستری - یادی از خلوت دیروز
http://www.alefka.blogfa.com/post-82.aspx
در این ازدحام خاکستری. با تو می خندم. با تو که مرا فراموش می کنی. یادی از خلوت دیروز. 11 تیر 1390 - تهران. پن : با تمام آرامش امروز. یادی از خلوت گه تلخ و گه شیرین دیروز! به یاد نور سرخ و خلوت دلنشین اتاقم. نوشته شده در پنجشنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۰ساعت 22:55 توسط alef.ka. اشتباه از ما بود. که خواب سرچشمه را در خیال پیاله می دیدیم. دل هامان پر . گفتگو هامان مثلا یعنی ما! کاش می دانستیم هیچ پروانه ای. پریروز پیلگی خویش را به یاد نمی آورد. حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب میمیریم. از خانه که میایی.
alefka.blogfa.com
در این ازدحام خاکستری - عروسی مهتاب
http://www.alefka.blogfa.com/post-83.aspx
در این ازدحام خاکستری. با تو می خندم. با تو که مرا فراموش می کنی. در ابهام آمیزش شب و سایه. به تیر بلندترین چراغ شهر آویخته ام. و با زخمه ساز شبگردی و. عطر نمناک پاییزی و. حریر مه آلود نیمه شبی. عروسی مهتاب گرفته ام. باز با هزاران تیر خلاص. آن را نشانه بگیر! هیچ اتفاق خاصی نمی افتد. نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۰ساعت 12:14 توسط alef.ka. اشتباه از ما بود. که خواب سرچشمه را در خیال پیاله می دیدیم. دل هامان پر . گفتگو هامان مثلا یعنی ما! کاش می دانستیم هیچ پروانه ای. از خانه که میایی.
alefka.blogfa.com
در این ازدحام خاکستری
http://www.alefka.blogfa.com/9011.aspx
در این ازدحام خاکستری. با تو می خندم. با تو که مرا فراموش می کنی. شبهایی با طعم بی خوابی. از پنجره به بیرون نگاه می کنم. امشب باز انبوهی از مه. به عشق بازی چراغ های این شهر آمده اند. آدم ها اما اینجا. همه خوابیده اند انگار. مست می شوم با قهوه تلخی که طعم مسخ کافکا می دهد. سیگاری روشن می کنم. و زل می زنم به این کلاغ سپید پوش. که تمام خواب هایم را می جود هر شب. ای کاش عروسک مسافر تو بودم. یا همچون شازده کوچولوی در به در. گم و گور می شدم و. هیچ نمی دانستم اهلی شدن را. باز سیگار می کشم. حالا که خوب می داند.
alefka.blogfa.com
در این ازدحام خاکستری - مسخ!
http://www.alefka.blogfa.com/post-86.aspx
در این ازدحام خاکستری. با تو می خندم. با تو که مرا فراموش می کنی. در وسعت بیکران یک سیب. لحظه های مرده را گاز می زنم. این خواب پریشان دنیاست. یا همان است که نامش زندگی است. نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۰ساعت 1:41 توسط alef.ka. اشتباه از ما بود. که خواب سرچشمه را در خیال پیاله می دیدیم. دل هامان پر . گفتگو هامان مثلا یعنی ما! کاش می دانستیم هیچ پروانه ای. پریروز پیلگی خویش را به یاد نمی آورد. حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب میمیریم. از خانه که میایی. یک دستمال سفید, پاکتی سیگار, گزینه شعر فروغ,.
alefka.blogfa.com
در این ازدحام خاکستری
http://www.alefka.blogfa.com/9009.aspx
در این ازدحام خاکستری. با تو می خندم. با تو که مرا فراموش می کنی. من و تنهایی و پاییز. راز ویران شدنم را می داند! تو چه می دانی. در آغوش من و تنهایی و پاییز. لا به لای این همه ناقوس و شیروانی. بین من و خراب آباد این دل. پ: : پرنده، هی پرندهی بیپروا! در پی آن فوج گمشده بر مه آشيانه مساز! من ساختم، باد آمد و همهی روياها را با خود برد. نوشته شده در شنبه نوزدهم آذر ۱۳۹۰ساعت 23:20 توسط alef.ka. اشتباه از ما بود. که خواب سرچشمه را در خیال پیاله می دیدیم. دل هامان پر . گفتگو هامان مثلا یعنی ما! از خانه که میایی.