mnrblog.blogfa.com

safineieghazal.blogfa.com

سفینه ی غزل

http://www.safineieghazal.blogfa.com/post-45.aspx

این جا (صراحی می ناب و سفینه ی غزل است). لاحول ولاقوه الا بالله. دارم جون می گیرم. برام دعا کنید. به لطف خدا انشاالله رحمت حق تعالی دوباره نصیبم خواهد شد. برام دعا کنید. دعاتون می کنم. پنجشنبه ۲ بهمن۱۳۹۳ توسط امیرحسین. ما طبیبانیم شاگردان حق. بحر قلزم دید مارا فانفلق. دارد قطار عمر کجا می برد مرا؟ لاحول ولاقوه الا بالله. حافظ شراب خوار یا لسان الغیب؟ نه دو بیتی نه غزل. دارد غروب فرشچیان گریه می کند. این جا هنوز تاریکی ست. عشق و زندگی(غزل وباران). شعر ایران، شعر رامشه. گذری در کوچه باغ شعر و هنر.

safineieghazal.blogfa.com

سفینه ی غزل

http://www.safineieghazal.blogfa.com/post-38.aspx

این جا (صراحی می ناب و سفینه ی غزل است). دارد غروب فرشچیان گریه می کند. آنقدر دلم می گیرد . آنقدر دلم می گیرد . هیچی اصلا مقدمه نمی خواهد. شعر را بخوانید . در کربلا شهادت و از این قبیل بود. ظاهر نبود آب ولی سلسبیل بود. تنها کسی که ( هل من ) مولا جواب داد. هیچ آدمی نبود فقط جبرئیل بود. از لشکر حسین فقط یک صدا به پاست. در راه ذوالجلال شوم من قتیل بود. از لشکر یزید که صد ها صدا رسید. اما هزار صوت فقط قال و قیل بود. زینب خطاب کرد به روی یزید و گفت. در کربلا هر آنچه که دیدم جمیل بود. ما طبیبانیم شاگردان حق.

safineieghazal.blogfa.com

سفینه ی غزل

http://www.safineieghazal.blogfa.com/post-39.aspx

این جا (صراحی می ناب و سفینه ی غزل است). برادر هاتف رو که می شناسین . چند وقتیه دیوونم کرده هی شعرشو میخونم سیر نمی شم باز می خونم باز سیر نمی شم(زندگیه داریم؟ عاقبت زد به سرم سر از ترجیع بند در آوردم. راستی اینو تو انجمن ادبی خوندم بس که طول کشید دیدم دارن زیر لب میگن : یکی خفش کنه! پیشاپیش از حمیدرضا برقعی بابت سرقت ادبی بیتی که در وسط تکرار میشه تشکر می گردد! مست لایعقل فتاده منم آن خراب شراب و باده منم. آن کسی که فغان عشق تو را داد و بی داد سر بداده منم. آن کسی که برای تو نامه بنوشتست سر گشاده منم.

masoogh.blogfa.com

يا قمربني هاشم

http://masoogh.blogfa.com/post-9.aspx

مختار- شخصیتی که همواره تاریخ او را در پس نقاب پنهان کرده. گر مرد رهی میان خون باید رفت. از پای فتاده سرنگون باید رفت. تو پای به راه در نه و هیچ مپرس. خود راه بگویدت که چون باید رفت. ايا مختار بن ابو عبيد ثقفي را به اندازه عظمت كاري كه كرد ميشناسيم. كسي كه مدتها به جرم ارادت به علي(ع) در زندان بود و حتي به همين جرم بيشتر صفحات تاريخ را در ذم او نگارش كرده اند. اگر نبودند كساني مثل جناب ميرباقري كه زندگي نامه او را به تصوير بكشند باز هم ما به اين اندازه مختار را ميشناختيم. سر در ره جانانه فدا چه بجا شد.

masoogh.blogfa.com

يا قمربني هاشم

http://masoogh.blogfa.com/post-28.aspx

ح ر که سهل است ، در این معرکه مختاری نیست. مرد فریاد برآورد :"مرا یاری نیست؟ کوفیان هلهله کردند :".هلا.آری نیست. شمر تکبیر برآورد که در لشکر تو. پرچمی نیست به پا ، دست علمداری نیست! بلی بین حقیقت و دروغ. ای بسا، گرچه به ظاهر، ره بسیاری نیست ]. مرد غرید که تکبیر شما تزویراست. ور نه حاشا که شما را به خدا کاری نیست. گرم سودای خدایید به بازار سیاه. آه ، مک اره تر از این سر بازاری نیست! غیرتم کشت که چندی ست به بازار دروغ. می فروشند وطن را و خریداری نیست! مرد غرید : "مرا مرگ حیاتی تازه ست. هل من ناصر ینصرنی؟

safineieghazal.blogfa.com

سفینه ی غزل

http://www.safineieghazal.blogfa.com/post-43.aspx

این جا (صراحی می ناب و سفینه ی غزل است). سلام اولین تجربه ی شعر نوی من. در میان ترم جرقه خورد . امشب متولد شد. امیدوارم خیلی بد نباشه. میپذیرم که هنوز هم رعایت وزن توش موج می زنه. می کنم وصف چهره ی یارم. وصف آنکس که دوستش دارم. ابرویش را رکوع می نگرم. با تمام خشوع می نگرم. پلک یارم به سجده افتاده. کان خمار است روی سجاده. بینی اش را ببین تشهد کرد. که مثل دو دست بهر قنوت. سر او مسجد است و موهایش. صف به صف بر نماز استاده. و لبانش فنای لله است. از لبانش لب مرا آه است. سخت مدهوش می کند من را. نه دو بیتی نه غزل.

safineieghazal.blogfa.com

سفینه ی غزل

http://www.safineieghazal.blogfa.com/post-42.aspx

این جا (صراحی می ناب و سفینه ی غزل است). حافظ شراب خوار یا لسان الغیب؟ این سوال همیشه مطرحه که در اشعار حافظ کلماتی که ظاهر کاملا دنیوی و زمینی دارند آیا واقعا به همین معنای ظاهری هستند؟ ایا حافظ شراب می خورده؟ آیا عاشق چشم و ابرو و لب و عارض یک دختر بوده؟ او که حافظ قرآن بوده؟ او که لقب خواجه رو گرفته به این جهت که چهارده شکل مختلف قرآن رو حفظ بوده؟ یه کم که دیوانش رو ورق بزنیم میتونیم به نتایجی برسیم. حافظ در جاهایی به شراب خواری علنا اشاره می کنه مثلا میگه:. من و انکار شراب؟ این چه حکایت باشد. چهارشنب...

safineieghazal.blogfa.com

سفینه ی غزل

http://www.safineieghazal.blogfa.com/9301.aspx

این جا (صراحی می ناب و سفینه ی غزل است). آخر پس از آن همه هیاهو مهجوری و عشق خال مهرو. بعد از همه در به در شدن ها دیوانگی و شرر شدن ها. در کوچه ی او نیاز کردن درمان سفر حجاز کردن. مجنون غریب دلشکسته دور از غم عشق بین نشسته. بعد از همه قیل و قال عشقش راحت شده بد خیال عشقش. لیلی بله گفت آه به به مجنون شده پادشاه به به. لیلی به دو چشم سرمه می زد مجنون ز تنش گلاب ریزد. لیلی به تنش حریر بسته مجنون کت بی نظیر بسته. دلخوش و شاد مجنون شده بود شاه داماد. آن شب همه شاد و خرم و مست آن جا تو ببین دو باده در دست.

safineieghazal.blogfa.com

سفینه ی غزل

http://www.safineieghazal.blogfa.com/post-33.aspx

این جا (صراحی می ناب و سفینه ی غزل است). آخرین مرتبه ی مست شدن اخلاق است. تابستان بود که در وبلاگ یکی از دوستان داستانی دیدم که بسیار به دلم نشست. و از آن جا که در چنین مواقعی نمی دانم من جو را میگیرم(کنایه از فرصت طلبی) یا جو مرا فکر می کنم مولانای زمانم و باید یک مثنوی معنوی به راه اندازم و سریع داستان را به نظم در می آورم. در هر صورت داستان به شرح زیر است که امید است قبول افتد.(پیشاپیش از صاحب وبلاگی که این مطلب از آن اخذ شده تشکر می گردد). گفتند شبی به یک ریاضی دانی. اخلاق چه باد ای که تو می دانی.

safineieghazal.blogfa.com

سفینه ی غزل

http://www.safineieghazal.blogfa.com/post-32.aspx

این جا (صراحی می ناب و سفینه ی غزل است). هم خدا را هم خرما را. در غلغله ی درس خواندن برای کنکور شعر گفتن هم حکایتی است . یاد این بیت افتادم (نمیدانم چرا):. در نمازت شعر میخوانی و می رقصی دریغ. جای این دیوانگی ها گوشه ی محراب نیست. دیشب پس از دو ساعت و ربع زیست خواندن فیلم شهریار مرا از پای درس بلند کرد . پس از دیدن فیلم به شدت شعرم می آمد من هم نوشتم:. دور چشمان تو را دیدم و دور افتادم. من بی صبر به عشق تو صبور افتادم. صحنه ی زنده ی چشمان تو را چون دیدم. یکسره رفتم و با اهل قبور افتادم. نه دو بیتی نه غزل.