moin-publisher.com

mybookcase.blogfa.com

...کتابهایی که می خونم... - ای کاش گل سرخ نبود

http://www.mybookcase.blogfa.com/post/27

کتابهایی که می خونم. برای احترام به کتاب ها. ای کاش گل سرخ نبود. پیرمردی کنار کوچه نشسته و ماهی قرمز را درتنگ های بلوری به رهگذران عرضه میکرد . گللر ، از همه جیز فرار میکرد، هیچ کس به فکر غصه های او نبود. به فکر غصه های زنی که درهمه ی. رنگ ها و زیبایی ها ، بوی مرگ و نیستی را میشنید. تنها چیزی که از زندگی برایش مانده بود ، دست های کوچکی بود که در دستش بود.دستی که اورا به سوی. بساط ماهی فروش می کشاند. مامان از این ماهی ها بخر. چیزی از وجود خود را در آن ها دید. همه چیز اورا یاد مهدی می انداخت.

mybookcase.blogfa.com

...کتابهایی که می خونم... - سه کاهن

http://www.mybookcase.blogfa.com/post/10

کتابهایی که می خونم. برای احترام به کتاب ها. رمان سه کاهننوشته مجید قیصری روایتی ازیک رو زندگی پیامبراعظم(ص) . از سوی انتشارات عصر داستان . طراح جلد :مجید کاشانی. نزدیک خیمه زیر درخت، سه اسب سیاه عربی بستهاند، با خورجینهای بزرگ، پ ر. عبدالله با دیدن جمعیت گریهاش میگیرد. حلیمه میگوید: نترس. جماعت همین که حلیمه را میبینند. راه باز میکنند تا خودش را به خیمه برساند. غلام حلقه به گوش، ترکه به دست زیر درخت ایستاده بچهها را میترساند. صدای شرق شرق ترکه بالا سر حلیمه و عبدالله میپیچد. صفیه رو ترش میکند.

mybookcase.blogfa.com

...کتابهایی که می خونم... - نقشبندان

http://www.mybookcase.blogfa.com/post/13

کتابهایی که می خونم. برای احترام به کتاب ها. تابستون امسال وقت نکردم خیلی کتاب بخونم . ولی از همین امروز تصمیم گرفتم این یه ماهی رو که مونده بازم کتاب بخونم. به نظر من خوندن کتاب یکی از مفیدترین کارای دنیاست. کتاب (نقشبندان)کتابیه که این روزا دارم میخونم. چشمانم را به سقف اتاق باز کردم .در تاریکی فرو رفته بود .ماه از پنجره به من نگاه میکرد .دستها و پاهایم. را تکان دادم.پاهایم سرجایش ودستها ،که نبود.زیبایی و شکوه پرواز گروه برادر یاسر و وحشت وترس تنهایی. وجا ماندن هنوز با من بود . نویسنده : داریوش عابدی.

mybookcase.blogfa.com

...کتابهایی که می خونم... - باغ وحش شیشه ای

http://www.mybookcase.blogfa.com/post/18

کتابهایی که می خونم. برای احترام به کتاب ها. باغ وحش شیشه ای. نمایشنامه ی "باغ وحش شیشه ای ". مترجم:منوچهر خاکسار هرسینی /انتشارات افراز. برنده ی جایزه ی حلقه ی منتقدان تئاتر نیویورک". بخشی از کتاب :. تام : گوش کن .خوب گوش کن . تو فکر میکنی من دیوونه ی اون کارخونه ی لعنتی ام .تو فکر میکنی من. عاشق اون کارخونه ی کفش ماشینی ام؟ توفکر میکنی من دلم میخواد پنجاه و پنج سال از عمرم رو در اون. انباری که مثل تابوت تنگ وتاریکه بگذرونم و با چراغ های مهتابی وفضایی که آدم توش احساس خفگی میکنه. ولی با وجود این می رم!

mybookcase.blogfa.com

...کتابهایی که می خونم... - دوستی که هیچ وقت نمی میرد

http://www.mybookcase.blogfa.com/post/26

کتابهایی که می خونم. برای احترام به کتاب ها. دوستی که هیچ وقت نمی میرد. یک شب مردی خواب عجیبی دید.او خواب دید که نزدیک فرشته ها شده و به کارهای آنان نگاه میکند. هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها. از زمین میرسند ، باز میکنند وآنها را داخل جعبه میگذارند. مرد از فرشته ای پرسید: شما دارید چه کار مکنید؟ فرشته در حالی که داشت نامه را باز میکرد، گفت:اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم. از خداوند را دتحویل میگیریم. طلاهایم را در کمد.

mybookcase.blogfa.com

...کتابهایی که می خونم... -

http://www.mybookcase.blogfa.com/post/8

کتابهایی که می خونم. برای احترام به کتاب ها. امیدوارم امسال سالی پر از کتاب خوندن. برای من وبرای همه باشه . نوشته شده در پنجشنبه یکم فروردین ۱۳۹۲ساعت 16:59 توسط پریسا. لباس هایم را در قفسه می گذارم . طلاهایم را در کمد. و کتاب هایم را در گاو صندوق . کتاب ، چیز با ارزشی ست بر خلاف تصور .

mybookcase.blogfa.com

...کتابهایی که می خونم... - داستان همشهری

http://www.mybookcase.blogfa.com/post/22

کتابهایی که می خونم. برای احترام به کتاب ها. داستان همشهری / مهرماه 92. اول مهر، نوهی بزرگم را به دبستان میبرم. پدرومادرش گرفتارند و من که از نظر آنها بیکارم و بازنشسته،. باید او را برسانم. مدرسه چند خیابان بالاتر از محل زندگی ماست. هنوز تاریک است که پدرومادرش غیب. میشوند و میروند سرکار. وقتی آنها میروند، میروم طبقهی بالا و میمانم تا بیدار شود. روزهایی که امتحان داشتم و بایستی صبح زود، خیلی زود بیدار میشدم، مادربزرگم دستهایش را خیس. میکرد و روی صورتم میکشید: بیدار شو! پیری آلزایمر و کودنی میآورد.

mybookcase.blogfa.com

...کتابهایی که می خونم... - شما که غریبه نیستید

http://www.mybookcase.blogfa.com/post/20

کتابهایی که می خونم. برای احترام به کتاب ها. شما که غریبه نیستید. آخر های پاییز است. آغ بابا میخواهد برود شهر پیش عمو اسدا.میخواهد پدر را هم ببرد.ننه بابا با وسواس کله وپاچه ی بره ای. را تمیزکرده وبار گذاشته است.کماجدان کله پاچه را از صبح میگذارد زیر خدم تا ذره ذره خوب بپزد. خدم کم کم میسوزد و کله پاچه آرام آرام زیر خ لواره های آتش می پزد. همه دور هم هستیم.من،آغ بابا ، ننه بابا. پدرم. آغ بابا قرار است صبح زود هواتاریک راه بیفتد .پدرم را هم. دور گردون گر ، دوروزی بر مراد ما نگشت. طلاهایم را در کمد.

mybookcase.blogfa.com

...کتابهایی که می خونم... - خمره

http://www.mybookcase.blogfa.com/post/17

کتابهایی که می خونم. برای احترام به کتاب ها. خشک وخالی ،زیر درخت چنار ،لیوان به گردن ایستاده بود. باد که می امد لیوان تاب میخورد. میخورد به دیوارهای خشک خمره. و تلق تلوق صدا میکرد .مدرسه از هیاهیوی بچه ها خالی بود. همه ی کلاس پنجمی ها قبول شده بودند . یکی شان توی (بخش) شاگرد سوم شد. عموجان هر روز. عصا زنان می آمد از سر دیوار مدرسه سرک می کشید و خمره. را نگاه میکرد . انتظار میکشید مدرسه باز شود .بچه ها دور خمره. جمع شوند ،جیغ و ویغ کنند و از آب بخورند. آقا چای میخورد و داستان خمره. را تعریف میکرد .

mybookcase.blogfa.com

...کتابهایی که می خونم... - مارک و پلو

http://www.mybookcase.blogfa.com/post/16

کتابهایی که می خونم. برای احترام به کتاب ها. یک جفت دمپایی ابری لازم دارم تا کنار ساحل بپوشم. هرچه خیابان رامبلا را بالا و پایین میروم چیز. مناسبی پیدانمیکنم.ارزان ترین دمپایی 10 یورو قیمت دارد که به پول ما میشود 11هزارتومان . زورم می آید چنین پولی را بابت جنسی بدهم که توی مملکت خودم یک پنجم این قیمت را دارد . به عادت همیشگی کنار کیوسک روزنامه فروشی می ایستم . روی پیشخوان انواع و اقسام مجله ها و. روزنامه هارا میشود پیدا کرد . یکی از مجله ها توجه ام را جلب میکند .توی یک بسته بندی است و هدیه ای. نوشته شده ...