mrprogrammer.blogfa.com

nazari60.persianblog.ir

دختر مهربون

http://nazari60.persianblog.ir/1390/6

با تمام یکرنگی پا به دنیای پر از رنگ و ریا می گذارم و خاطره هایم را برای تنها خود می نویسم . نویسنده : یه نفر. ساعت ۸:٤٦ ‎ق.ظ روز ۱۳٩٠/٦/٢٠. پروفایل مدیر : یه نفر. بزرگتر شدن و . لی لی لی ی ی ی ی. یکی دو تا یا دو تا یکی؟ لحظه های نقره ای* *. آقای برنامه نویس* *. نسيم جونم * *. برنامه نويس از نوع ديگر* *. شبکه اجتماعی بهشت من. لیست وبلاگ های تخصصی. باشگاه مدیران و متخصصان. با قدرت پرشین بلاگ.

nazari60.persianblog.ir

دختر مهربون

http://nazari60.persianblog.ir/1388/6

با تمام یکرنگی پا به دنیای پر از رنگ و ریا می گذارم و خاطره هایم را برای تنها خود می نویسم . نویسنده : یه نفر. ساعت ٦:٤۸ ‎ب.ظ روز ۱۳۸۸/٦/٢٠. تولدمه. امروز شدم به قول امیر ٣٠ ساله. ولی نه . شدم ٢٩. یه سری از دوستام هنوز تولدم رو با احیاها اشتباه گرفتن و نامردا تبریک نگفتن. ولی یه سری چراااااااااا منو هنوز یادشونه . خدارو شکر می کنم که یه سال دیگه بزرگ شدم و یه سال دیگه تونستم با خونوادم و دوستام و اطرافیانم زندگی کنم. فرشته شاید فرشته اس؟ نویسنده : یه نفر. پن همیشه دوستت دارم ولی تو . نامردی داری می ک...

nazari60.persianblog.ir

دختر مهربون

http://nazari60.persianblog.ir/1391/2

با تمام یکرنگی پا به دنیای پر از رنگ و ریا می گذارم و خاطره هایم را برای تنها خود می نویسم . نویسنده : یه نفر. ساعت ۱٠:٠٥ ‎ق.ظ روز ۱۳٩۱/٢/٢٠. کاش غصه تموم می شد. کاش گریه نمی کردم. من باعث و بانی شم دنبال کی می گردم. تا حس منو دیدی. احساس خطر کردی. تا رازمو فهمیدی . دنیارو خبر کردی. این حادثه ی تلخ رو از چشم تو می دیدم. تو روی تو دنیا بود. من پشت تو جنگیدم. پن1: همش یه خاطره اس. یه شعر ساده نیست. پن2: کاش روزای خوب برگردن. پروفایل مدیر : یه نفر. بزرگتر شدن و . لی لی لی ی ی ی ی. یکی دو تا یا دو تا یکی؟

nazari60.persianblog.ir

بزرگتر شدن و .... - دختر مهربون

http://nazari60.persianblog.ir/post/78

با تمام یکرنگی پا به دنیای پر از رنگ و ریا می گذارم و خاطره هایم را برای تنها خود می نویسم . بزرگتر شدن و . نویسنده : یه نفر. ساعت ۱٢:۱۱ ‎ب.ظ روز ۱۳٩٢/٦/٢٠. یه سال دیگه گذشت. یه سال دیگه بزرگ شدم. عاشق وبلاگمم. امروز دیدم از پارسال که پست گذاشتم تو همچین روزی ، دیگه وقت نکردم از دلنوشته هام توش بگم. بزرگ شدم و بزرگ و بزرگ. نمی خوام به این فکر کنم که دارم پیر می شم، نمی خوام به این فکر کنم که زندگی بی ثمری داشتم. نمی خوام به این فکر کنم که هیچی ندارم تا به امروز! پروفایل مدیر : یه نفر. بزرگتر شدن و .

nazari60.persianblog.ir

دختر مهربون

http://nazari60.persianblog.ir/1389/2

با تمام یکرنگی پا به دنیای پر از رنگ و ریا می گذارم و خاطره هایم را برای تنها خود می نویسم . نویسنده : یه نفر. ساعت ۱۱:٥٩ ‎ق.ظ روز ۱۳۸٩/٢/۱٥. پروفایل مدیر : یه نفر. بزرگتر شدن و . لی لی لی ی ی ی ی. یکی دو تا یا دو تا یکی؟ لحظه های نقره ای* *. آقای برنامه نویس* *. نسيم جونم * *. برنامه نويس از نوع ديگر* *. شبکه اجتماعی بهشت من. لیست وبلاگ های تخصصی. باشگاه مدیران و متخصصان. با قدرت پرشین بلاگ.

nazari60.persianblog.ir

دختر مهربون

http://nazari60.persianblog.ir/1389/3

با تمام یکرنگی پا به دنیای پر از رنگ و ریا می گذارم و خاطره هایم را برای تنها خود می نویسم . نویسنده : یه نفر. ساعت ٩:٢٦ ‎ق.ظ روز ۱۳۸٩/۳/٢٤. نویسنده : یه نفر. ساعت ۱:٤۸ ‎ق.ظ روز ۱۳۸٩/۳/۱٢. واااااای یه سال دیگه شد . چه زود. امروز تولد مهربووونه. قربون داداش گلم برم که هی داره به واوای مهربوووونش اضافه می شه. از پارسال مطمئنن یه عالمه اتفاق تو زندگیش افتاده. و امیدوارم که همش شیرین باشه . ولی از همه مهمتر سارای عسله که هنوز نشده ببینمش. امیدوارم که سال به سال از این اتفاقای خوب واسش بیفته. بزرگتر شدن و .

nazari60.persianblog.ir

nazari60 - دختر مهربون

http://nazari60.persianblog.ir/pages/1

با تمام یکرنگی پا به دنیای پر از رنگ و ریا می گذارم و خاطره هایم را برای تنها خود می نویسم . لی لی لی ی ی ی ی. نویسنده : یه نفر. ساعت ٩:۳۸ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٩/٩/۸. علی داماد شد. آخر شب وقتی عروس خداحافظی کرد. همه گریه کردن. همه خانواده ما گریه کردن. وقتی داداشی علی رو بغل کرد انقده گریه کرد که نگو. فیلمبرداره هم با گریه ما گریه می کرد. بیچاره خودشم مونده بود از این همه احساسات. خوب بود و خوش گذشت. خدایا مرسی واسه این همه مهربونیت و واسه این همه لطفت. پ ن اما تو . نبودی. یکی دو تا یا دو تا یکی؟ نویسنده : یه نفر.

nazari60.persianblog.ir

کاش... - دختر مهربون

http://nazari60.persianblog.ir/post/77

با تمام یکرنگی پا به دنیای پر از رنگ و ریا می گذارم و خاطره هایم را برای تنها خود می نویسم . نویسنده : یه نفر. ساعت ۱٠:٠٥ ‎ق.ظ روز ۱۳٩۱/٢/٢٠. کاش غصه تموم می شد. کاش گریه نمی کردم. من باعث و بانی شم دنبال کی می گردم. تا حس منو دیدی. احساس خطر کردی. تا رازمو فهمیدی . دنیارو خبر کردی. این حادثه ی تلخ رو از چشم تو می دیدم. تو روی تو دنیا بود. من پشت تو جنگیدم. پن1: همش یه خاطره اس. یه شعر ساده نیست. پن2: کاش روزای خوب برگردن. پروفایل مدیر : یه نفر. بزرگتر شدن و . لی لی لی ی ی ی ی. یکی دو تا یا دو تا یکی؟

nazari60.persianblog.ir

دختر مهربون

http://nazari60.persianblog.ir/1388/11

با تمام یکرنگی پا به دنیای پر از رنگ و ریا می گذارم و خاطره هایم را برای تنها خود می نویسم . نویسنده : یه نفر. ساعت ۳:٠٥ ‎ب.ظ روز ۱۳۸۸/۱۱/٧. باز فکرت و حرفت و عشقت. گیر کردم. توی یه دو راهی نه یه سه راهی گیر کردم. نمی دونم کدوم راه درسته و کدوم غلط. کاش یه کسی از پیش خدا بیاد و بهم بگه که کدوم راه رو باید برم. راستی خیلی خوش به حال پیامبرا ها. هر وقت گیر می کردن خدا به دادشون می رسیده. اصلا حال و حوصله ندارم. حوصله عشقی تازه و کاری تازه و روندی تازه. خودمم نمی دونم چی می خوام. موندم. گیج گیجم.