negara.blogfa.com

havaoadam.blogfa.com

هبوط -

http://www.havaoadam.blogfa.com/post-32.aspx

شاید امروز بتوانم همه چیز را تمام کنم. واقعا به نقطه صفر توان رسیده ام. حتی دیگر جرئت خودکشی هم باقی نمانده. تمام نوشتن در اینجا با این نام مستعار هم از کم جرئتی ست. یک نفر به من بگوید چگونه می شود ادامه داد. یک نفر به من بگوید چرا حتما باید ادامه داد. یک نفر به من بگوید چرا همه فضول زنده ماندنم هستند. ولی کار ندارند به چه کیفیت سگی ای باید ادامه بدهم. یک نفربه من بگوید چند هزار دقیقه دیگر باید زجر بکشم. نوشته شده در شنبه هفتم فروردین ۱۳۸۹ساعت 11:3 توسط آدم و حوای باغبان. تلواسه هاي ماه تي تي.

havaoadam.blogfa.com

هبوط -

http://www.havaoadam.blogfa.com/post-26.aspx

قايم باشك به سبك لاك پشت. و قایم باشک،فرشته ها را به يادمان مي آورد. از خودمان هم قایم می شدیم. حالا همش چشم گذاشته ایم. نوشته شده در شنبه هفتم دی ۱۳۸۷ساعت 22:42 توسط آدم و حوای باغبان. که آرزوی همه چیز داریم و همه چیز را از دست می دهیم. که هیچ نمی توانیم حذف کنیم و هیچ را انتخاب می کنیم. تلواسه هاي ماه تي تي. زنانه ترين اعترافات حوا. من و دوست غولم.

havaoadam.blogfa.com

هبوط -

http://www.havaoadam.blogfa.com/post-34.aspx

آنقدر اینجا نیامده بودم که اصلا در و دیوارش برایم غریبه بود. اه از دست ترس از آینده. به من چه که شاید روزی تمام اینها را از دست بدهم. تا اطلاع ثانوی خوبیم. نوشته شده در دوشنبه سیزدهم دی ۱۳۸۹ساعت 11:34 توسط آدم و حوای باغبان. که آرزوی همه چیز داریم و همه چیز را از دست می دهیم. که هیچ نمی توانیم حذف کنیم و هیچ را انتخاب می کنیم. تلواسه هاي ماه تي تي. زنانه ترين اعترافات حوا. من و دوست غولم.

havaoadam.blogfa.com

هبوط -

http://www.havaoadam.blogfa.com/post-33.aspx

برای اینکه همیشه اینجا حوا از غم ننویسد می خواهد حال این لحظه های خوش قبل از دیدار آدمش را بنویسد. دیروز حوا چشم در چشم یکی از بزرگان فامیل دوخته بود و گفته بود خوب خوب می داند چه کسی را دوست دارد،که دهان آن خانم پنجاه ساله باز مانده بود ازاین پررویی مثلا دختر آفتاب مهتاب ندیده. راستی اگر این حال خوش قبل از دیدار نبود که لحظه های تلخ ترس از جدایی اینقدر هولناک نمی نمودخلاصه از من گفتن بود :. ازشادی سر از پا نمی شناسد این حوا،دم هرچه سیب و گندم است گرم. که آرزوی همه چیز داریم و همه چیز را از دست می دهیم.

havaoadam.blogfa.com

هبوط

http://www.havaoadam.blogfa.com/8910.aspx

آنقدر شادی نداشته ایم یا با ترس لمسش کرده ایم که بلد نیستیم در موردش بنویسیم انگار فقط وقتی دلتنگیم و ناراحت که بیشتر عمرمان هم در این حالت می گذرد می توانیم بنویسیم. ولی نه من می خواهم اینجا از شادی نوشتن را تجربه کنم. از کجا شروع کنم؟ شاید همه نیاز نوشتن از سر ناراحتی و دلتنگی باشد و نداشتن گوش شنوا! و حالا که گوش تو هست من حرفم نمی آید و می ترسم چیزهای سرخوشانه ای که می نویسم بعدهای خدای ناکرده بشود فحشی به وجود غمگین آینده ای که همه اش می ترسم بیاید. ولی آیا واقعا شادی هست؟ اه از دست ترس از آینده.

havaoadam.blogfa.com

هبوط -

http://www.havaoadam.blogfa.com/post-35.aspx

آنقدر شادی نداشته ایم یا با ترس لمسش کرده ایم که بلد نیستیم در موردش بنویسیم انگار فقط وقتی دلتنگیم و ناراحت که بیشتر عمرمان هم در این حالت می گذرد می توانیم بنویسیم. ولی نه من می خواهم اینجا از شادی نوشتن را تجربه کنم. از کجا شروع کنم؟ شاید همه نیاز نوشتن از سر ناراحتی و دلتنگی باشد و نداشتن گوش شنوا! و حالا که گوش تو هست من حرفم نمی آید و می ترسم چیزهای سرخوشانه ای که می نویسم بعدهای خدای ناکرده بشود فحشی به وجود غمگین آینده ای که همه اش می ترسم بیاید. ولی آیا واقعا شادی هست؟ تلواسه هاي ماه تي تي.

havaoadam.blogfa.com

هبوط

http://www.havaoadam.blogfa.com/8812.aspx

دوباره با تردیدهایم بازگشتم. دوباره می ترسم از دستتب دهم. می گویی زندگی ات راخراب کرده ام و تا آخر ایستاده ام. ولی من چنین ایستادنی را نمی خواهم. من نبرد نمی خواهم. من هرشب آرزوی خواب شانه به شانه بودن در سرزمین دوستی را دارم. و همه خوابهایم پریشان از نبودن توست. در هیچ خوابیم نبوده که حتی برای لحظه ای تو به تمامی از آن من باشی. و عجیب این است که من به تمامی از آن توام و تو نیز. تنها در این میانه بایدها و نبایدهاست که داستان زندگی ما را اینچنین عجیب و نامتعارف می نمایاند. تلواسه هاي ماه تي تي.

havaoadam.blogfa.com

هبوط

http://www.havaoadam.blogfa.com/8802.aspx

خاک آلود با لگنی شکسته و دستهایی تنها. این گزارش را از صحرای ناکجا آباد هبوط می شنوید. چه کسی آدمم را که بهشت دور از دستم بود از من گرفت؟ دیگر نمی خواهم اینجا با سانسور بنویسم. خسته شده ام از تقدیر نافرجام که هنوز هم مرا در پی خود می کشاند. آدم من برای بنویس ،بی تو انسانیتم را فراموش می کنم. دندانهایم را می کشم و به جایشان پنبه می گذارند وقتی نیستی تا سیب معنای قسمت بدهد. آیا تو آدم من بودی؟ رشک بر حوای که با تو می زید. و تما خاطرات ما را گناه می داند. که آرزوی همه چیز داریم و همه چیز را از دست می دهیم.

havaoadam.blogfa.com

هبوط -

http://www.havaoadam.blogfa.com/post-28.aspx

خاک آلود با لگنی شکسته و دستهایی تنها. این گزارش را از صحرای ناکجا آباد هبوط می شنوید. چه کسی آدمم را که بهشت دور از دستم بود از من گرفت؟ دیگر نمی خواهم اینجا با سانسور بنویسم. خسته شده ام از تقدیر نافرجام که هنوز هم مرا در پی خود می کشاند. آدم من برای بنویس ،بی تو انسانیتم را فراموش می کنم. دندانهایم را می کشم و به جایشان پنبه می گذارند وقتی نیستی تا سیب معنای قسمت بدهد. آیا تو آدم من بودی؟ رشک بر حوای که با تو می زید. و تما خاطرات ما را گناه می داند. که آرزوی همه چیز داریم و همه چیز را از دست می دهیم.

havaoadam.blogfa.com

هبوط

http://www.havaoadam.blogfa.com/8911.aspx

از من حضر می کند انگار وقتی غمگینم و با تمام وجود فریاد می زنم که توجه تو را می خواهم او بیشتر عقب نشینی می کند. این دره های فاصله ما بین کدام ارتفاع تنهاییمان دارد شکل می گیرد که ما نفهمیده بودیم و پنداشته بودیم در دشتی هموار با هم خواهیم زیست؟ درون او چه می گذرد که از درونم می گریزد. نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۸۹ساعت 7:55 توسط آدم و حوای باغبان. که آرزوی همه چیز داریم و همه چیز را از دست می دهیم. که هیچ نمی توانیم حذف کنیم و هیچ را انتخاب می کنیم. تلواسه هاي ماه تي تي. من و دوست غولم.