neginjun.blogfa.com

ghorubeasheghan.blogfa.com

غروب تنهایی ام..... - خداحافظ...

http://www.ghorubeasheghan.blogfa.com/post-23.aspx

همین حالا که من تنهام. خداحافظ به شرطی که. بفهمی تر شده چشمام. به یاد اون همه تردید. به یاد آسمونی که. منو از چشم تو میدید. نه اینکه رفتنت سادست. نه اینکه میشه باور کرد. نبندی دل به رویاها. بدونی بی تو و با تو. همینه رسم این دنیا. نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۸۹ساعت 14:17 توسط رویا. بی کس تنها نیست=سعید. دختر پسر=جنگ جهانی سوم. هر چی بخواین اینجا هست. عشق تنها مرحم دل شکسته=نگین جونم. تنهایی اشک پسر خسته=رضا.

parvaz0021.blogfa.com

شب تنهایی

http://www.parvaz0021.blogfa.com/89093.aspx

من آن خاكم كه عاشق ميشود. سر تا پاي خودم را كه خلاصه ميكنم، ميشوم قد يك كف. دست خاك كه ممكن بود يك تكه آجر باشد توي ديوار يك. خانه، يا يك قلوه سنگ روي شانه يك كوه، يا مشتي. يا حتي خاك يك گلدان باشد خاك همين گلدان پشت پنجره. يك كف دست خاك ممكن است هيچ وقت، هيچ اسمي. نداشته باشد و تا هميشه، خاك باقي بماند، فقط خاك. اما حالا يك كف دست خاك وجود دارد كه خدا به او اجازه داده نفس بكشد، ببيند، بشنود،. بفهمد، جان داشته باشد. يك مشت خاك كه اجازه دارد عاشق بشود، انتخاب كند، عوض بشود، تغيير كند. باشد، چه برسد به آدم!

parvaz0021.blogfa.com

شب تنهایی -

http://www.parvaz0021.blogfa.com/post-23.aspx

مراقب قلب ها باشيم. وقتی تنهاییم، دنبال دوست می گردیم. پیدایش که کردیم، دنبال عیب هایش می گردیم. وقتی که از دست دادیمش، دنبال خاطراتش می گردیم. و همچنان تنها می مانیم. هیچ چیز آسان تر از قلب نمي شکند. نوشته شده در یکشنبه یکم اسفند ۱۳۸۹ساعت 8:56 توسط محمد. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. هفته چهارم اسفند ۱۳۸۹. هفته او ل اسفند ۱۳۸۹. هفته سوم بهمن ۱۳۸۹. هفته سوم آذر ۱۳۸۹. هفته او ل آذر ۱۳۸۹. هفته چهارم آبان ۱۳۸۹. هفته دوم آبان ۱۳۸۹. هفته او ل آبان ۱۳۸۹. هفته چهارم مهر ۱۳۸۹. هفته سوم مهر ۱۳۸۹. هفته دوم مهر ۱۳۸۹.

parvaz0021.blogfa.com

شب تنهایی

http://www.parvaz0021.blogfa.com/89113.aspx

خانمی در زمین گلف سرگرم بازی بود. ضربه ای به توپ زد که سبب پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد. قورباغه ای در تله ای گرفتار بود و از عجایب آن روزگار این بود که آن قورباغه به زبان آدمیان سخن میگفت! رو به آن خانم گفت: اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم. خانم ذوق زده شد و خیلی سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت نذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم. من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم. پس آرزویش برآورده شد.

parvaz0021.blogfa.com

شب تنهایی - یک نفر با اسب می آید

http://www.parvaz0021.blogfa.com/post-15.aspx

یک نفر با اسب می آید. د لم میگیرد از دلگیری مردان تنهایی،. سر به زیر افکنده،. شرم خالی دستان خود را در کویر مهربانی،. دلم میگیرد از این سفره های کوچک بی نان،. و دستان نحیف کودکی یخ کرده بی فرجام. نگاه سرد و رد این هزاران سیلی بر گونه. و از احساس آن مردی که با تردید با اندوه،. به روی قامت شب مینویسد: تا طلوع صبح راهی نیست! خدا را ای عزیزان مقوا فرش و آسمان شولای هم کیشم،. با چه کس گویم،. که این خلیفه، اشرف مخلوق عالم،. سرد و یخ کرده،. کنون در جوی می خوابد! خجالت میکشم از سجده های رفته بر آدم. هفته سوم آذر...

parvaz0021.blogfa.com

شب تنهایی -

http://www.parvaz0021.blogfa.com/post-24.aspx

سال نو بر شما دوستان مبارک. نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۸۹ساعت 16:48 توسط محمد. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. هفته چهارم اسفند ۱۳۸۹. هفته او ل اسفند ۱۳۸۹. هفته سوم بهمن ۱۳۸۹. هفته سوم آذر ۱۳۸۹. هفته او ل آذر ۱۳۸۹. هفته چهارم آبان ۱۳۸۹. هفته دوم آبان ۱۳۸۹. هفته او ل آبان ۱۳۸۹. هفته چهارم مهر ۱۳۸۹. هفته سوم مهر ۱۳۸۹. هفته دوم مهر ۱۳۸۹. هفته او ل مهر ۱۳۸۹. هفته چهارم شهریور ۱۳۸۹. هفته دوم شهریور ۱۳۸۹. هفته چهارم مرداد ۱۳۸۹. یک ترشیده درآرزوی ازدواج. غروب تنهایی ام- - عزیز دل. لبخند عشق و زندگی.

parvaz0021.blogfa.com

شب تنهایی

http://www.parvaz0021.blogfa.com/89074.aspx

حاضر جوابی های کودکانه. حاضر جوابی های کودکانه. دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگها بحث مىکرد. معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد زیرا با وجودى پستاندارعظیمالجثهاى است ام ا حلق بسیار کوچکى دارد. دختر کوچک پرسید: پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟ معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ. نمىتواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است. دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مىپرسم. معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟ از مادرش پرسید: مامان!

parvaz0021.blogfa.com

شب تنهایی - من‌ آن‌ خاكم‌ كه‌ عاشق‌ مي‌شود

http://www.parvaz0021.blogfa.com/post-21.aspx

من آن خاكم كه عاشق ميشود. سر تا پاي خودم را كه خلاصه ميكنم، ميشوم قد يك كف. دست خاك كه ممكن بود يك تكه آجر باشد توي ديوار يك. خانه، يا يك قلوه سنگ روي شانه يك كوه، يا مشتي. يا حتي خاك يك گلدان باشد خاك همين گلدان پشت پنجره. يك كف دست خاك ممكن است هيچ وقت، هيچ اسمي. نداشته باشد و تا هميشه، خاك باقي بماند، فقط خاك. اما حالا يك كف دست خاك وجود دارد كه خدا به او اجازه داده نفس بكشد، ببيند، بشنود،. بفهمد، جان داشته باشد. يك مشت خاك كه اجازه دارد عاشق بشود، انتخاب كند، عوض بشود، تغيير كند. باشد، چه برسد به آدم!

parvaz0021.blogfa.com

شب تنهایی - حاضر جوابی های کودکانه

http://www.parvaz0021.blogfa.com/post-14.aspx

حاضر جوابی های کودکانه. حاضر جوابی های کودکانه. دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگها بحث مىکرد. معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد زیرا با وجودى پستاندارعظیمالجثهاى است ام ا حلق بسیار کوچکى دارد. دختر کوچک پرسید: پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟ معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ. نمىتواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است. دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مىپرسم. معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟ از مادرش پرسید: مامان!

parvaz0021.blogfa.com

شب تنهایی

http://www.parvaz0021.blogfa.com/89084.aspx

درست هنگامي است که همه در يک بدهکاري بسر مي برند و هر کدام برمنباي اعتبارشان زندگي را گذران مي کنند. ناگهان، يک مرد بسيار ثروتمندي وارد شهر مي شود. او وارد تنها هتلي که در اين ساحل است مي شود، اسکناس 100 يوروئي را روي پيشخوان هتل ميگذارد. و براي بازديد اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا مي رود. صاحب هتل اسکناس 100 يوروئي را برميدارد و در اين فاصله مي رود و بدهي خودش را به قصاب مي پردازد. قصاب اسکناس 100 يوروئي را برميدارد و با عجله به مزرعه پرورش خوک مي رود و بدهي خود را به او مي پردازد. هفته سوم بهمن ۱۳۸۹.