nathaniel.persianblog.ir
Nathaniel - Angel of Fire
http://nathaniel.persianblog.ir/1386/11
Nathaniel - Angel of Fire. ساعت ٤:۱٤ ب.ظ روز یکشنبه ٢۸ بهمن ،۱۳۸٦ کلمات کلیدی:. تلفن همراه جک هامرکلهی سحر توی استیشن فوردش در پارکینگ چهچه زد. ادگار گفت:باز هم مثل همیشه. ژاکلین فرار کرده و من خیلی عصبانیام! جک هامر گفت:روی من حساب نکن؟ من یکی نیستم. حالم از جمع کردن زنهایی که ازدست شوهران افسردهشان فرار کردهاند به هم میخورد! ببین روزی ششصد میدهم .این دفعه یک هزاری هم روش، فقط نباید مست باشد.حوصلهی پراندن مستیاش را ندارم. جک هامر گوشی را قطع کرد و غلتی زد :ژاکلین! نویسنده: Angel of Fire. ساعت ...
nathaniel.persianblog.ir
Nathaniel - Angel of Fire
http://nathaniel.persianblog.ir/post/171
Nathaniel - Angel of Fire. ساعت ٩:۳۳ ب.ظ روز دوشنبه ٢٧ اسفند ،۱۳۸٦ کلمات کلیدی:. شروع کنید.سئوال اول. هم زنده است هم زنده نگه میداره. در تاریخ بشری فقط تو ام آر آی و سی تی اسکن اجناس ذکور دیده شده. برای بعضی ها فقط میتونه همونجایی بمونه که توش به دنیا اومده.واسه بعضی ها میتونه به همه جای دنیا بره.ساکن شه.برگرده یا برنگرده. میگن گنده اش یعنی خیلی آدمی.شاید برعکسش صادق باشه.اگه زیادی کوچیک باشه حیوون هم میتونه باشه. به سختی.دقیقا وقتی می خواهی کنترلش کنی.افسارش از دستت خارج میشه. نویسنده: Angel of Fire.
nazmoh.blogfa.com
وب نوشت های خونه ما - شاید گاهی باید نوشت...
http://nazmoh.blogfa.com/post-432.aspx
وب نوشت های خونه ما. قبلا: خاطرات من و همسرم الان: زندگی سه نفره ما. شاید گاهی باید نوشت. خسته ام کمی بیشتر از کمی خسته شده ام. بی خوابی و اداره و کار خونه خسته ام کرده. و مادری تمام وقت و خلق خوش و ظاهر خندان دائمی هم با خستگی سازگار نیست. این ها نمی گذارند این روزها از شادی های زندگی ام از گل های خندانم و پدر مهربانشان، از مامان و لطف وجودش، از سلامتی اطرافیانم به اندازه کافی لذت ببرم. نوشته شده در سه شنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۴ساعت 11:7 توسط نازنین. بابا آب داد- کلاس اول. آموزش مرحله ای نقاشی.
nazmoh.blogfa.com
وب نوشت های خونه ما - ویانا و این روزها
http://nazmoh.blogfa.com/post-451.aspx
وب نوشت های خونه ما. قبلا: خاطرات من و همسرم الان: زندگی سه نفره ما. ویانا و این روزها. خلاصه کنم دخترک با همتی ستودنی اون روز رو با این شیوه روزه گرفت و ثابت کرد که می تونه سختی و گرسنگی و تشنگی رو تاب بیاره. ویانا کلاس نقاشی و صنایع دستی و هیپ هاپ رو شروع کرد. شنا رو هم ادامه می ده. دیدن دخترک وقتی سبک بال تو استخز شنا می کنه از آرزوهای شیرین تحقق یافته من بود. دخترکم ممنونم که اینجور با علاقه به تمام فعالیت هات می رسی. در پارک خودش رستا رو می گیره و با هم تاب و سرسره بازی می کنن. قبلا:اینجا وب نوشت ها...
nazmoh.blogfa.com
وب نوشت های خونه ما - از سالی که گذشت..
http://nazmoh.blogfa.com/post-429.aspx
وب نوشت های خونه ما. قبلا: خاطرات من و همسرم الان: زندگی سه نفره ما. از سالی که گذشت. منصفانه نبود این پست نصفه نیمه را نمی نوشتم از سالی که بهارش پس از یک سال زمستانی که گذراندیم واقعا بهاری بود. بهاری که آروم آروم با نوای خوش یه تولد بهاری اومد. یه عید آروم و خوش سه نفره داشتیم.اولین عیدی که کل تعطیلات هر سه با هم خونه بودیم و بی دغدغه بیدار شدیم و خوابیدیم و با هم گفتمان کردیم.به واقع برای من اولین عید بعد از 13 سال که کل تعطیلات را عید را من تعطیل بودم. و بعد از عید و تب و تابش اردیبهشت بود. روزه...
nazmoh.blogfa.com
وب نوشت های خونه ما - رستا و این روزها
http://nazmoh.blogfa.com/post-452.aspx
وب نوشت های خونه ما. قبلا: خاطرات من و همسرم الان: زندگی سه نفره ما. رستا و این روزها. رستا شادی و لبخند خونمون رو چند برابر کرده. دخترک مهربانی که طاقت ناراحتی خواهرش رو نداره و با هر گریه هرچند کوچکی از ویانا، رستاست که زار زار می گرید. دخترکی که طاقت خواب خواهر را هم ندارد. و در اولین فرصتی که داشته باشد به سراغش رفته و به کمک انگشت های کوچکش بیدارش می کند. دلتنگ نبود خواهر می شود و این دلتنگی را با ذوق بسیارش هنگام دیدن خواهرکش نشان می دهد. دایره صحبتش هم چنان بسیار محدوده. بابا و گاهی بابایی. دانلود...
nazmoh.blogfa.com
وب نوشت های خونه ما
http://nazmoh.blogfa.com/9309.aspx
وب نوشت های خونه ما. قبلا: خاطرات من و همسرم الان: زندگی سه نفره ما. رستای کوچک ما چند وقتی است که بی کمک می نشیند. روزی در حوالی 5ماهگی محمد گفت نازنین رستا می شینه. و دیدیم آره! دخترک خودش یاد گرفته بشینه. دخترک ما که ملقب به جوجه رنگی، فندق و ریزه شده خیلی دلنشینه و حرکاتش از خیلی حساب شده و مهربونونس! نوشته شده در شنبه پانزدهم آذر ۱۳۹۳ساعت 9:4 توسط نازنین. قبلا:اینجا وب نوشت های خونه ماست تا از روزانه هامون بنویسیم. بابا آب داد- کلاس اول. آموزش مرحله ای نقاشی. پرتال جامع خلاقیت و کارآفرینی کودک.
nimnimgoli.blogfa.com
ما سه نفر
http://nimnimgoli.blogfa.com/9104.aspx
روزنوشت و عكس ما سه نفر. بالاخره اسباب کشی کردیم . قراره این چند ماه آخر را در یک طبقه از خانه پدری باشیم . قبلا هم به نیما گفته بودیم و اگرچه طبق سابقه تغییر خانه قبلی می دونستم که وابستگی به خونه داره اما این دفعه که بزرگتر بود وضعیت فرق می کرد و کلی بی تابی می کرد . دیوارهای خونه را هی می بو*س)ید و میگفت دم برای خونمون خیلی تنگ می شه . آخه من این خونه رزا خیلی دوست دارم همه چیش خوب بود . می ترسم با خونمون بد رفتاری کنند و .آنقدر گریه و زاری کرد که اشک هممون را در آورد! نوشته هایی برای دخترم.