nkk.blogfa.com

siahmard.blogfa.com

باران -

http://www.siahmard.blogfa.com/post-91.aspx

ازاون چشما محاله که نگاهش سرسری باشه. نه این حرفا محاله که گناه یه پری باشه. خودم دیدم که بالاشو به سمت آسمون وا کرد. اونی که آسمونی بودیه عمر با زمین تا کرد. چه روزای قشنگی بود انارو جاده بارون. گذاشتی دونه دونه تو دستام با لب خندون. نمی شه باغ رویا رو تو خوابم حتی پیدا کرد. همونجایی که دستاتو گرفتم مارو روسوا کرد. خیال کردم که میمونه خیال کردم چشام اونه. نفهمیدم که چند روزی توی این خونه مهمونه. گرفته دستای بادو سفر یعنی که اون میره. پری هاعاشق کوچند پری هیچ وقت نمی میره. اردیبهشت و بزرگداشت سعدی.

siahmard.blogfa.com

باران

http://www.siahmard.blogfa.com/9101.aspx

سلام به دوستان خوبم خیلی وقته که دیگه کار جدید نمی نویسم ببیشتر مشغول مطالعه. کتاب های مختلف هستم .این کار هم یهویی پیش اومد نوشتم. خوندید یه نظر کوچولو هم بدید.ممنون. از شقیقه هایم بیرون می زند. شبه خط های کف خیابان که به هم نمی رسند. پوتین هایم شب را رژه می رود. احترام می گذارم به پنجره ای خالی. به پرچم های مشکی. به قبری که مرده اش پرنده شد. شامگاهی که پرچم های سفید پایین می آید. چه ساده می گذری از این بند. بندی که بند بند استخوانم را به درد می آورد. تقویمی که یک روز آن به دنیا می آیی. بچه های گروه NKK.

siahmard.blogfa.com

باران -

http://www.siahmard.blogfa.com/post-80.aspx

سلام امیدوارم همه دوستان غیبت منوببخشند به خدا درگیر کارای خدمت سربازیم بودم. خدا قسمت کرده اول تیر کوله بار سفرو ببندیمو بند پوتینا را محکم کنیمویواش یواش زحمتم کم. کنیمو بریم به سمت آشخوری. خدا خواست قبل اینکه کارام بوی خدمتوسربازخونه وقدم رو بگیره. یه ترانه کارکردم . ببخشید اگه مشکل داره این اولین کار ترانه ام هست که کامل میشه. دوست دارم به قول بچه ها بترکونید و هرچی ایراد داره بگید . هنوز تموم قصه ها توکوله بار،پشتمه. نیگانکن به خندها دلخوریاتو مشتمه. آره همین چشای تو کارخدایی میکنه. بچه های گروه NKK.

siahmard.blogfa.com

باران -

http://www.siahmard.blogfa.com/post-84.aspx

با آتیش بازی نکردیم دل ما رنگ اناره. دونه دونه صدتا دونه هرکدوم تیروتاره. ما که سیب نچیده بودیم چرا دستامونو بستند. آخرش میاد یه روزی یکی بوی سیب میاره. نه به سرما دل نبستیم اونه که مارو گرفته. یه چیزی میگم بدونی اینجاسرما موندگاره. بگو آغوش تو گرمه میزارم سر روی شونت. تو اخماتو کمی وا کن برای آخرین باره. تو دستاتو تکون میدی میری تا آخر جاده. نمی دونم کجا میری همینجا آخر کاره. نوشته شده در شنبه هفتم خرداد ۱۳۹۰ساعت 9:44 توسط. اردیبهشت و بزرگداشت سعدی. گردشی کوتاه در باغ شعر سهراب سپهری. يك با يك برابر نيست.

siahmard.blogfa.com

باران -

http://siahmard.blogfa.com/post-98.aspx

سلام بعد خیلی وقت تصمیم گرفتم بیام سراغ این وبلاگ خاک گرفته 1دستی به سروروش بکشم چندتا کار سپید جدید میگذارم که جبران نبودنم بشه. آخرین کار سپیدم هست. خیره می شوی به عکسهایی که. شبیه حجم نبودن اکسیژن مچاله میکنندتورا. خودت می مانی و جنازه ای به شکل مومیایی. بیرون زده ازقلب همین عکس ها. تهوع ای پرازنعرهای دیوانه وار. فکرهایی میکشد تورا سمت چاقو. فکرمی کنی که خون با شب. میزکار وچندکاغذسفیدچه نسبتی دارد. تنهایی بعلاوه مشتی خاطره به روایت چشمها. که حاصلش می شود. نسبت خون با شب، میزکار وچندکاغذسفید. سیبستان م...

siahmard.blogfa.com

باران

http://www.siahmard.blogfa.com/9006.aspx

تنها هرروز نبودنت شبیه عصر جمعه هاست. من مانده ام و این سیگار. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۰ساعت 17:24 توسط. اردیبهشت و بزرگداشت سعدی. گردشی کوتاه در باغ شعر سهراب سپهری. مجموعه شعرهای اردلان سرفراز. مجموعه شعرهای نادر نادرپور. مجموعه شعرهای فروغ فرخزاد. يك با يك برابر نيست. بچه های گروه NKK. سیبستان مهر و ماه. سیبی به رنگ خون(محمد خادم). قالب های پارس اسكين.

siahmard.blogfa.com

باران

http://www.siahmard.blogfa.com/9001.aspx

دوست داشتم یه پروانه باشم. با اینکه ازمن بزرگتر بود اما هرگزباگوشه ی چشم به عنوان یک کوچکتربه من نگاه نکرد. تا حالا توی عمرم به این سختی از کسی حرف نکشیده بودم؟ وقتی پای حرفش نشستم وقتی از دل نگرانی هاش گفت؟ وقتی از آرزوهای بر بادرفته اش گفت؟ وقتی ازعمرسپری شدش گفت؟ وقتی از برخوردهایی که باهاش شده گفت؟ وقتی صداش ضعیف شدو بغض گلوشو گرفت و دیگه چیزی نگفت. باغ که چه عرض کنم یه جور قبرستون پروانه ها که اسمش را گذاشته بودند موزه پروانه ها؟ من به فکر حرفای اون بودم ولی اون از نقاشی بال پروانه ها حرف می زد.

siahmard.blogfa.com

باران -

http://www.siahmard.blogfa.com/post-94.aspx

سلام به دوستان خوبم خیلی وقته که دیگه کار جدید نمی نویسم ببیشتر مشغول مطالعه. کتاب های مختلف هستم .این کار هم یهویی پیش اومد نوشتم. خوندید یه نظر کوچولو هم بدید.ممنون. از شقیقه هایم بیرون می زند. شبه خط های کف خیابان که به هم نمی رسند. پوتین هایم شب را رژه می رود. احترام می گذارم به پنجره ای خالی. به پرچم های مشکی. به قبری که مرده اش پرنده شد. شامگاهی که پرچم های سفید پایین می آید. چه ساده می گذری از این بند. بندی که بند بند استخوانم را به درد می آورد. تقویمی که یک روز آن به دنیا می آیی. بچه های گروه NKK.

siahmard.blogfa.com

باران - گردشی کوتاه در باغ شعر سهراب سپهری

http://www.siahmard.blogfa.com/post-81.aspx

گردشی کوتاه در باغ شعر سهراب سپهری. در هوای آفتابی یکدست، سارها به میهمانی باغش آمدهاند، و لادنها تازه پیدا شدهاند:. تازه لادنها پیدا شدهاند. از شعر "ساده رنگ"). در باغ شعرش لادنهایی شکفتهاند که اتفاقی نیستند:. که لادن اتفاقی نیست؟ در باغ شعر او از دقیقههای مشجر حرف زده میشود و از کلماتی که زندگانیشان در وسط آب میگذرد. و نصف شب از تلاطم میوه طرح درختان عجیب میشود و در احشای خیس نارون صبح میشود:. حرف زدیم از دقیقههای مشجر. از کلماتی که زندگانیشان در وسط آب میگذشت. فرصت ما زیر ابرهای مناسب. در باغ شعر او، ...