moonalisacode.wordpress.com
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد | لبخند ژکوند مونالیزا
https://moonalisacode.wordpress.com/2013/08/10/مزد-آن-گرفت-جان-برادر-که-کار-کرد
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد. من از آن دسته آدمهایی هستم که شانس در زندگیشان تعریفی ندارد. نه اینکه بگویم آدم بدشانسی هستم، نه! خیلی از ماجرا دور شدم. داشتم از استاد سختگیرم آقای ب میگفتم:. برنامه تمام شده و عدد میانگین روی صفحه عدد 0.8989 را نشان میدهد! در پوست خودم نمیگنجم…در پوستی که به تعداد 500ضربدر 7 ضربدر رزولوشن مانیتورم فوتون خورده است! اوت 10, 2013. 6 دیدگاه to “مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد”. سپتامبر 3, 2013 در 5:02 ب.ظ. من برعکس معمولا تو دسته ای قرار میگیرم که اکثریت اونجاست! ممنون حا...
soode61.wordpress.com
soode | خلسه در پياده رو
https://soode61.wordpress.com/author/soode61
خلسه در پياده رو. براي نوشتن حرف هايم. نوامبر 3, 2016. چادر ململ بي بي حاجي. چادر يك دست سفيد ململ سركرده بود و پيچيده بود دور رويش تسبيح هم دستش بود، اگر يكي ديگر ميديدش ميگفت بي بي حاجي ماشاالله چه نور كشيدي خدا قبول كنه! اما من از اين حرفها بلد نيستم كوشش كردم چيزي در مدح حاجي بگويم هيچ نشد، تنها رفتم و رو بوسي كردم و گفتم به خير آمدي بي بي حاجي؟ بي بي حاجي كالا را از ماشين كشيده بود و انداخته بود تا خشك شوند و ديگر كاري نداشت حتمن دلش ميشد چاي بخورد و قصه كند. وقتي شروع كرد به هورت كشيدن چاي فرصت...
moonalisacode.wordpress.com
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد | لبخند ژکوند مونالیزا
https://moonalisacode.wordpress.com/2013/08/10/مزد-آن-گرفت-جان-برادر-که-کار-کرد/comment-page-1
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد. من از آن دسته آدمهایی هستم که شانس در زندگیشان تعریفی ندارد. نه اینکه بگویم آدم بدشانسی هستم، نه! خیلی از ماجرا دور شدم. داشتم از استاد سختگیرم آقای ب میگفتم:. برنامه تمام شده و عدد میانگین روی صفحه عدد 0.8989 را نشان میدهد! در پوست خودم نمیگنجم…در پوستی که به تعداد 500ضربدر 7 ضربدر رزولوشن مانیتورم فوتون خورده است! اوت 10, 2013. 6 دیدگاه to “مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد”. سپتامبر 3, 2013 در 5:02 ب.ظ. من برعکس معمولا تو دسته ای قرار میگیرم که اکثریت اونجاست! ممنون حا...
soode61.wordpress.com
براي گفتن و نوشتن! | خلسه در پياده رو
https://soode61.wordpress.com/2015/03/11/براي-گفتن-و-نوشتن
خلسه در پياده رو. براي نوشتن حرف هايم. مارس 11, 2015. براي گفتن و نوشتن! از من پرسيد چرا وبلاگ مينويسي؟ This entry was posted in زنانه. And tagged زن بودن. یک دیدگاه برای ” براي گفتن و نوشتن! مارس 23, 2015 در 8:19 ق.ظ. اين روزها خيلي ميپيچم به اصالت حرف ها به ايمان كامل داشتن بهشان و بعد نوشتن. طرز فکر قشنگیه دوس دارم. آوریل 4, 2015 در 3:55 ب.ظ. پاسخی بگذارید لغو پاسخ. دیدگاهتان را اینجا وارد نمایید. در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی شمایلها کلیک نمایید:. نشانی هرگز عمومی نمیشود). نوشي و جو...
soode61.wordpress.com
اينجا هزاران كلمه براي مرگ وضع كرده اند يك كلمه براي زندگي! | خلسه در پياده رو
https://soode61.wordpress.com/2015/05/06/اينجا-هزاران-كلمه-براي-مرگ-وضع-كرده-اند
خلسه در پياده رو. براي نوشتن حرف هايم. مه 6, 2015. اينجا هزاران كلمه براي مرگ وضع كرده اند يك كلمه براي زندگي! ميدانم كه با تمام اينها زندگي جريان دارد و روزي ده ها جوان عسكر پرپر ميشوند روزي چند نفر برابر ميشوند به انتحاري هاي سطح شهر در حال خريد، در حال گرفتن معاششان از بانك در حال خريدن آيس كريم براي بچه هايشان،و روزي چند نفر را ظالبان و داعش و دزد ها در راه سركيسه ميكنند و سرميبرند، آدم همه ي اينها را ميداند و نميداند. This entry was posted in از جنگ. مه 6, 2015 در 11:23 ق.ظ. و چقد جون آدم بی ارزش!
soode61.wordpress.com
بعد از دو هفته رخصتي هنوز هواي باميان در سرم است! | خلسه در پياده رو
https://soode61.wordpress.com/2015/04/06/بعد-از-دو-هفته-رخصتي-هنوز-هواي-باميان-در
خلسه در پياده رو. براي نوشتن حرف هايم. آوریل 6, 2015. بعد از دو هفته رخصتي هنوز هواي باميان در سرم است! دم دروازه نگهبان هاي امنيتي راهشان نميدادند و زنگ ميزدند راه به راه به من و عصباني برميگشتند و الخ! هنوز درگير تبعات دردناك اشتباهم بودم كه يكي آمد سر ميزم و پرسيد قرار ملاقات ساعت دو كجاست؟ گفتم فلان جا نوشته ام در برنامه، گفت: ميشه دقيق تر بپرسي كدام ساختمان و كدام اتاق؟ روزهاي بديست اينجا، سي و يك مسافر هزاره گم شده اند و رفته اند لادرك! This entry was posted in حرف هاي روزانه. سلام سوده خانم. ن...
SOCIAL ENGAGEMENT