parcham-bala.blogfa.com

eshgh-and-roya.blogfa.com

EsHgH-AnD-RoYa

http://www.eshgh-and-roya.blogfa.com/88073.aspx

معلم عشق تو مرا شاعر کرد. یکم و پازدهم هر ماه یک اپ جدید. با درود و سپاس فراوان و خوش امد گویی به دوستان عزیز. این بار می خواهیم هر یک از شما دوستان عزیز در مورد ازادی نظرتونو بیان کنید. اصلا ازادی یعنی چه . مقدمه=دوستانی پرسیدند که چرا من از مردگان می نویسم تا که زنده ها هستندو من در جواب انان این شعر را سرودم. شعر میسازم .شعر میسازم. کهن درخت سالیان ما به سان نور برباد رفت. بدین سان به کجاوه ی زمان تاراج تاریخ از یاد رفت. با لبی خون الود. با دو سینه ی تنالوده به زخم. به ساز مرگ خویش. سوار بر اسب رویاها.

eshgh-and-roya.blogfa.com

EsHgH-AnD-RoYa - پیر مرد تنها...................

http://www.eshgh-and-roya.blogfa.com/post-5.aspx

معلم عشق تو مرا شاعر کرد. لحظاتی بود که آرزوی رفتنش را داشتم. پیر مرد در بستر مرگ هنوز در حسرت آغوش معشوقه بود. ولی افسوس که او با یکی دیگر رفته بود . و آن دختر بچه ی دوست داشتنی رویای کودکی من. که به ضرب سیلی گونه هایش را سرخ می نمود. اکنون زنی است در خرابه ها. من یک بازنده ام . بازنده ی نگاه تو. زندگانی من همه شکست بود. ومن جز مرگ به هیچ چیز دست نیافته ام. من همان کودک گستاخ و بازی گوشم. که عاقبت پیر تو گشتم. و اکنون با دو چشم گریان. شرم سار از زندگانی خویش. می نگرم ایام قدیم. میان ما نگاهی بیش نبود.

eshgh-and-roya.blogfa.com

EsHgH-AnD-RoYa

http://www.eshgh-and-roya.blogfa.com/88062.aspx

معلم عشق تو مرا شاعر کرد. روسبی زنان عصر ما دختران بکارتی. دروو علف های هرز حاصل کشت. به اعجاز سر برون اوردند سوی ادمی. به اغاز خلقت ادمی ادمیت را بدرود گفت. به گام لحظه ها.فراسوی زمان. روسبی زنانی هنوز در پی ناجی اند. وما مرده ترین مردگانیم. جنازه ی زنی تن برهنه می خزد. و مردان به چنگ عروس رویاهایشان. شهوانی ترین بوسه ها را به غنیمت می شمارند. و انان مومیایی های این مرزوبوم. برای تجلی روزهای عطش. نوشته شده در ۸۸/۰۶/۰۹ساعت 16:37 PM. دستم به خورشید نمی رسه . وبلاگی بر علیه دختران. دو اصلاح طلب جوان.

eshgh-and-roya.blogfa.com

EsHgH-AnD-RoYa - شعری برای مردگان....

http://www.eshgh-and-roya.blogfa.com/post-10.aspx

معلم عشق تو مرا شاعر کرد. یکم و پازدهم هر ماه یک اپ جدید. با درود و سپاس فراوان و خوش امد گویی به دوستان عزیز. این بار می خواهیم هر یک از شما دوستان عزیز در مورد ازادی نظرتونو بیان کنید. اصلا ازادی یعنی چه . مقدمه=دوستانی پرسیدند که چرا من از مردگان می نویسم تا که زنده ها هستندو من در جواب انان این شعر را سرودم. شعر میسازم .شعر میسازم. کهن درخت سالیان ما به سان نور برباد رفت. بدین سان به کجاوه ی زمان تاراج تاریخ از یاد رفت. با لبی خون الود. با دو سینه ی تنالوده به زخم. به ساز مرگ خویش. سوار بر اسب رویاها.

eshgh-and-roya.blogfa.com

EsHgH-AnD-RoYa - عروس رویاها

http://www.eshgh-and-roya.blogfa.com/post-7.aspx

معلم عشق تو مرا شاعر کرد. روسبی زنان عصر ما دختران بکارتی. دروو علف های هرز حاصل کشت. به اعجاز سر برون اوردند سوی ادمی. به اغاز خلقت ادمی ادمیت را بدرود گفت. به گام لحظه ها.فراسوی زمان. روسبی زنانی هنوز در پی ناجی اند. وما مرده ترین مردگانیم. جنازه ی زنی تن برهنه می خزد. و مردان به چنگ عروس رویاهایشان. شهوانی ترین بوسه ها را به غنیمت می شمارند. و انان مومیایی های این مرزوبوم. برای تجلی روزهای عطش. نوشته شده در ۸۸/۰۶/۰۹ساعت 16:37 PM. دستم به خورشید نمی رسه . وبلاگی بر علیه دختران. دو اصلاح طلب جوان.

eshgh-and-roya.blogfa.com

EsHgH-AnD-RoYa - معنی شعر حقیقت...

http://www.eshgh-and-roya.blogfa.com/post-3.aspx

معلم عشق تو مرا شاعر کرد. روح انسان پس از مرگ تا چندی احساس می کند زنده است تا لحظه ای. که به خاک می گزارنش آنجاست که به مرگ خود پی می برد و ما یی. که به این مطلب معتقدیم و آن را باور داریم چگونه به اثبات زندگی خود. واقفیم شاید ما همانند روح گمان می کنیم که زنده ایم اما مرده ایم و اکنون. در دنیا همانند روح سرگردانیم. این مطلب فقط به دلیل بهتر متوجه مطلب زیر است. نوشته شده در ۸۷/۱۲/۲۷ساعت 1:57 AM. دستم به خورشید نمی رسه . وبلاگی بر علیه دختران. دو اصلاح طلب جوان. ورق پاره های زندان. تپش سایه ی دوست.

eshgh-and-roya.blogfa.com

EsHgH-AnD-RoYa

http://www.eshgh-and-roya.blogfa.com/88063.aspx

معلم عشق تو مرا شاعر کرد. جای عدالت کمی خالی است. دیشب تقریبا ساعت ۱۲بود که من در خونمون اتیش روشن کرده بودم که یه دفعه دختر همسایه مون که هنوز سنش دو رقمی نشده بود از خونه فرار کرد و با یه پرشیا رفت و پدر معتادش که بعد از ۲۰ دقیقه به خودش اومده بود گفت نمی دونی دخترم کجا رفت،منم نگاش کردم و تنها گفتم که رفت. و یاد این شعر افتادم که یکسال پیش سرودمش. جای عدالت کمی خالی است ). زنی امشب جان می کند تا صبح. جوانمردی کن و چشم در راه است کودکی گستاخ و بازیگوش. کوچه می گرید مردی. خودفروشان را به کوی نیکنامان.

eshgh-and-roya.blogfa.com

EsHgH-AnD-RoYa - به انکه برای همیشه رفت.......

http://www.eshgh-and-roya.blogfa.com/post-11.aspx

معلم عشق تو مرا شاعر کرد. به انکه برای همیشه رفت. نگاهت به مطانت کوه. مغرور ترین ادمیان را به مجنون ترین عاشقان. به ققنوس می کشانی. هیچ کس تا به حال اینگونه فجیع به مرگ عشق. به شهادت نه ایستاد. اینگونه که تو به کشتن عاشقان نشستی. ای تجلی روح خسته ام. عشق را نه . تو حتی حرمت نگاه خود را شکستی. تو رفتی و طعنه ی خامی زدی. اما من با همه خامی در عشق تو سوختم . چشمهایت شکست مرا توجیه می کند. حقا که پیروزی نصیب تو باد . بخند که اوج گریه های من به زیبایی. نوشته شده در ۸۸/۰۸/۰۹ساعت 13:14 PM. وبلاگی بر علیه دختران.

eshgh-and-roya.blogfa.com

EsHgH-AnD-RoYa

http://www.eshgh-and-roya.blogfa.com/88104.aspx

معلم عشق تو مرا شاعر کرد. تا حالا فکرشو کردی چه خوب می شه که برگردی. درود به تمامه دوستان خوبی که توی این مدت که نبودم بیادم بودند. اما این وب تا اطلاع ثانویه تعطیل می باشد و من از شما خداحافظی می کنم واسه همیشه. گاهی اوقات انسان کارهایی رو انجام می ده که اصلا در وجود او نیست اما محیط او را وادار به انجام ان کار می کند. نوشته شده در ۸۸/۱۰/۲۷ساعت 14:29 PM. دستم به خورشید نمی رسه . وبلاگی بر علیه دختران. دو اصلاح طلب جوان. ورق پاره های زندان. تپش سایه ی دوست. دختری از جنس شیشه.

eshgh-and-roya.blogfa.com

EsHgH-AnD-RoYa

http://www.eshgh-and-roya.blogfa.com/89024.aspx

معلم عشق تو مرا شاعر کرد. هر گاه که به پایان می رسیم خدا را یاد می کنیم هرگز کسی در شادی ها خدا را نمی شناسد خدا را صدا نمی زند. بر این باورم و تو نیز واقف باش که زندگی بی عشق محال بود،انجا که خداوند ما را افرید خود عاشق بود وبه انسان عشق ورزید و تکه های وجودش را انسان نامید و از روح خود در انسان دمید و نامش عشق شد این گونه بود ( فتبارک الله احسن الخالقین) . به خدا قسم که راه رفتن هزار بار سخت تر از به خدا رسیدن است،انجا که انسان پایان میابد توبه را قرار داد. نوشته شده در ۸۹/۰۲/۲۲ساعت 17:47 PM.