pashimani.blogfa.com

gush-kon.blogfa.com

!...به امید چتر فردایت خیس بارانم -

http://www.gush-kon.blogfa.com/post-230.aspx

به امید چتر فردایت خیس بارانم. وقتی که چتر میخواستم نبودی حالا که باران بند آمده.آمده ای که چه؟ چکار کنم با تو؟ این همه زن تو زندگی تو چیکار میکنه"؟ به من جواب بده. شماره معصومه رو میدی بهمن که زنگ بزن ببین این بود؟ بعد فرداش که زنگ میزنم شماره معصومهه رو بده میگی من شماره خودشو ندارم شماره خونه اش رو دارم. من کدوم حرفتو باور کنم؟ اگه این معصومه نبود کدوم دختری بود که شماره اش تو گوشیه توئه؟ نوشته شده در جمعه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۰ساعت 22:21 توسط آهوی خسته ای که دست تو را خوانده. Design By : Night Melody.

gush-kon.blogfa.com

!...به امید چتر فردایت خیس بارانم

http://www.gush-kon.blogfa.com/9010.aspx

به امید چتر فردایت خیس بارانم. وقتی که چتر میخواستم نبودی حالا که باران بند آمده.آمده ای که چه؟ چکار کنم با تو؟ من رابطه مونو بالا آوردم. همون شب که بجای توضیح داد زدی. آدم چیزی که بالا آورده قورتش نمیده دوباره. نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم دی 1390ساعت 23:44 توسط آهوی خسته ای که دست تو را خوانده. Design By : Night Melody. دختري بود عاشق همه چيز. عاشق دوستهاي كودكي اش. خنده هاي قشنگ مادر خود. عاشق شعرهاي حافظ بود. دوست دار مسافر سهراب. زير لب عاشقانه هاي بنان. اهل موسيقي ولباس وكتاب. روسري هاي آبي تيره.

gush-kon.blogfa.com

!...به امید چتر فردایت خیس بارانم

http://www.gush-kon.blogfa.com/9007.aspx

به امید چتر فردایت خیس بارانم. وقتی که چتر میخواستم نبودی حالا که باران بند آمده.آمده ای که چه؟ چکار کنم با تو؟ را سخت می شکنی. آسان عذر می خواهی. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم مهر 1390ساعت 3:12 توسط آهوی خسته ای که دست تو را خوانده. استخوانم را هم که می شکستی. خودش بعد از یک ماه جوش می خورد! دل که دیگر از استخوان سخت تر نیست. این دل نرمم را ببین چگونه شکسته ای که دیگرجوش نمی خورد. گفتم دلیل شکستنت اینه که دل منو شکستی! گفتی همه چیت ریخته به هم نمیدونی چوپ چیو میخوری؟ دل من از تو راضی نیست! گاه حتي تم...

gush-kon.blogfa.com

!...به امید چتر فردایت خیس بارانم

http://www.gush-kon.blogfa.com/9009.aspx

به امید چتر فردایت خیس بارانم. وقتی که چتر میخواستم نبودی حالا که باران بند آمده.آمده ای که چه؟ چکار کنم با تو؟ جای سوره ای به نام. در قرآنت خالی ست. که اینگونه آغاز می گردد:. و قسم به روزی که قلبت را می شکنند. و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت! عجیبه تپش قلب گرفتم در ۲۳ سالگی! دکتر تعجب میکنه و من سکوت. و من پیر میشوم. نوشته شده در چهارشنبه سی ام آذر 1390ساعت 19:1 توسط آهوی خسته ای که دست تو را خوانده. این همه زن تو زندگی تو چیکار میکنه"؟ به من جواب بده. شماره معصومه رو میدی بهمن که زنگ بزن ببین این بود؟

gush-kon.blogfa.com

!...به امید چتر فردایت خیس بارانم -

http://www.gush-kon.blogfa.com/post-222.aspx

به امید چتر فردایت خیس بارانم. وقتی که چتر میخواستم نبودی حالا که باران بند آمده.آمده ای که چه؟ چکار کنم با تو؟ داور قلبم نه سوت داشت نه کارت قرمز ،. تو هم راحت بودی ،. تا دلت میخواست خطا کردی. نوشته شده در سه شنبه هفدهم آبان ۱۳۹۰ساعت 20:56 توسط آهوی خسته ای که دست تو را خوانده. Design By : Night Melody. دختري بود عاشق همه چيز. عاشق دوستهاي كودكي اش. خنده هاي قشنگ مادر خود. عاشق شعرهاي حافظ بود. دوست دار مسافر سهراب. زير لب عاشقانه هاي بنان. اهل موسيقي ولباس وكتاب. روسري هاي آبي تيره. توي فكرش جهان بالاتر.

gush-kon.blogfa.com

!...به امید چتر فردایت خیس بارانم

http://www.gush-kon.blogfa.com/9006.aspx

به امید چتر فردایت خیس بارانم. وقتی که چتر میخواستم نبودی حالا که باران بند آمده.آمده ای که چه؟ چکار کنم با تو؟ دلت برای هیچ کس به. اندازه ی من تنگ نخواهد شد. برای تمام لحظه هایی که. و شعر من شدی. برای همه ی این ها. نوشته شده در پنجشنبه سی و یکم شهریور 1390ساعت 18:42 توسط آهوی خسته ای که دست تو را خوانده. دکتر شریعتی راست گفته! از انسانها غمی به دل نگیر زیرا خود نیز غمگین اند. با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود. شک دارند پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند.

gush-kon.blogfa.com

!...به امید چتر فردایت خیس بارانم

http://www.gush-kon.blogfa.com/9001.aspx

به امید چتر فردایت خیس بارانم. وقتی که چتر میخواستم نبودی حالا که باران بند آمده.آمده ای که چه؟ چکار کنم با تو؟ مینویسم دوستت میدارم و. تو به درد زندگی نمیخوری. تو را باید نوشت و گذاشت. وسط همان شعرها و قصههایی. کاش می فهمیدی آنکه برای بدست. حاضر است ت نش را به تو. و آنکه برای به دنبال خود کشاند نت ،. تنش را از تو. نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم فروردین 1390ساعت 13:47 توسط آهوی خسته ای که دست تو را خوانده. وقتی فهمیدم تو بین من و خودخواهی هایت. خودخواهی هایت را انتخاب کردی. خودم را به نفهمیدن زدم!

gush-kon.blogfa.com

!...به امید چتر فردایت خیس بارانم

http://www.gush-kon.blogfa.com/9008.aspx

به امید چتر فردایت خیس بارانم. وقتی که چتر میخواستم نبودی حالا که باران بند آمده.آمده ای که چه؟ چکار کنم با تو؟ چگونه میشه به تاول های پا گفت- - تمام مسیری که طی شد اشتباه بود؟ گفتم بگو که دوستم داری.من به توجه تو نیازدارم. گفتی:اینروزها حسو حال گفتن نیست.گفتنی ها را سالها پیش گفته ای و حالا خیالت جمع است. آنقدر جمع که دستانت را در جیبت بگذاری و بغض خیس دستان مرانبینی. تکیه کلام آن روزهای تو بود. من بی جهت به ان تکیه داده بودم! کاش حواسمون باشه دل آدما،. شیشه نیست که روی آن " ها " کنیم. تو هم راحت بودی ،.

gush-kon.blogfa.com

!...به امید چتر فردایت خیس بارانم - یادم امد ان روز

http://www.gush-kon.blogfa.com/post-229.aspx

به امید چتر فردایت خیس بارانم. وقتی که چتر میخواستم نبودی حالا که باران بند آمده.آمده ای که چه؟ چکار کنم با تو؟ یادم امد ان روز. چند سال قبل بود.تو همین روزا بود. میترسیدم از عشق. نمیتونستم اعتماد کنم به حرفهای شیرینت. میترسیدم از روزی که تنهام بذاری و خبری از این عشق ته دلت نمونه. میترسیدم از شکستن تنهایی از هجوم خاطرات. اومدی جلو پنجره اتاقم. رفتی وسط میدون پرچک رو گرفتی دستت گفتی به صاحب این پرچم قسم دوستت دارم. تنهات نمیذارم. این عشق ته نمیکشه. نمیشکنمت. قسم خوردی جناز هی ساینا رو بغل کنم اگه بشکنمت.