porechiz.blogfa.com

jip30.blogfa.com

آواره ی غریب -

http://www.jip30.blogfa.com/post-7.aspx

باز در چهره خاموش خیال. خنده زد چشم گناه آموزت. باز من ماندم و در غربت دل. حسرت بوسه هستی سوزت. باز من ماندم و یک مشت هوس. باز من ماندم و یک مشت امید. یاد آن پرتو سوزنده عشق. که زچشمت به دل من تابید. باز در خلوت من دست خیال. صورت شاد ترا نقش نمود. بر لبانت هوس مستی ریخت. در نگاهت عطش طوفان بود. یاد آن شب که ترا دیدم و گفت. دل من با دلت افسانه عشق. چشم من دید در آن چشم سیاه. نگهی تشنه و دیوانه عشق. یاد آن بوسه که هنگام وداع. بر لبم شعله حسرت افروخت. یاد آن خنده بیرنگ و خموش. که سراپای وجودم را سوخت.

jip30.blogfa.com

آواره ی غریب - رهایی...

http://www.jip30.blogfa.com/post-20.aspx

نگاه فریب آلود آدم را دیده ام. من بارها استجابت وسوسه انگیز حوا را دیده ام و. هبوطی که قرن هاست بر شاخه های زمین سنگینی می کند! من بارها فانوس بدستانی را دیده ام. که به بهانه ی پیوند در مدار تفسیر تقصیرها می چرخند. وتجاوز صداهای دروغین شان را. های حرام زاده ی. چگونه می شود از خود عبور کرد. وقتی که انتظاری اینچنین در ما ایستاده است. و تردیدی هزار رنگ. هر روز به رویت تکرار می رسد. باید عبور کنم از من. عبور کنم از ما. تا پنجره ای در من گشوده شود بسوی رهایی. نوشته شده در سه شنبه ششم مهر ۱۳۸۹ساعت23:7توسط وروجک.

jip30.blogfa.com

آواره ی غریب - 25 آبـــــــان

http://www.jip30.blogfa.com/post-22.aspx

خود را به ثبت رساندم! خود را به نامي در يک شناسنامه مزين کردم. و هستيام به يک شماره مشخص شد. پس زنده باد ششصد و هفتاد و هشت. صادره از بخش پنج، ساکن تهران. ديگر خيالم از همهسو راحت است. آغوش مهربان مام وطن. پستانک سوابق پ رافتخار تاريخي. لالايي تمدن و فرهنگ. و جق و جق جقجقة قانون. آه، خيالم از همهسو راحت است. رفتم کنار پنجره، با اشتياق. ششصد و هفتاد و هشت بار هوا را. که از غبار پ ه ن. و بوي خاکروبه و ادرار، منقبض شده بود. و زير ششصد و هفتاد و هشت قبض بدهکاري. و روي ششصد و هفتاد و هشت تقاضاي کار نوشتم:.

jip30.blogfa.com

آواره ی غریب - رضایــــت نامه

http://www.jip30.blogfa.com/post-24.aspx

مثل شمعی که اشک ریخت و سوخت و سوخت و سوخت. مثل ظرفی که شکست و هزار تکه شد. حالم را اگر بپرسی ، لبخندی میزنم ، میگویم : خوبم ، خوب. تو حرفم را باور مکن. لبخندم را نیز هم. چشمهایم را اما میتوانی باور کنی. مثل چشمهایت ، مثل چشمهایش. اگر لمسم کنی ، شاید بفهمی تب دارم. تبی چند ساله ، تبی همیشگی. تنم داغ است و امشب حتی بیشتر از هر زن یائسه ای گر گرفته ام. و خیره شده ام به آینه. و زندگی ای گنگ و پوچ را در آینه میبینم. پوستم صاف است ، هیچ خط و چروکی ندارد ، اما . پیر شده ام. هزار سالی شاید . وقتی کسی میمیرد ،.

jip30.blogfa.com

آواره ی غریب - بودن یا نبودن

http://www.jip30.blogfa.com/post-10.aspx

همیشه از آنچه نیست سخن می گوییم :. از آب در بیابان و عشق و نان در خانه . اینگونه انگار زندگانی را زیباتر می یابیم ، همیشه از آنچه نیست بلندتر سخن می گوییم . از مهربانی در مهمانی ، از شرف در سودا ، از داد در بیداد جا تا بوده اینگونه بوده . در خانه مان دنیای یاوه را اینگونه گواراتر توانیم داشت . کنون بنشین تا باری از آنچه هست سخن بگوییم . از دروغ بگوییم که حرام است. که مانند قارچ از فراز دیوارهایمان برمیخیزد آنگونه که جای گندم و گل سرخ را تنگ کرده است. نوشته شده در چهارشنبه چهارم آذر ۱۳۸۸ساعت14:17توسط وروجک.

jip30.blogfa.com

آواره ی غریب -

http://www.jip30.blogfa.com/post-9.aspx

خوشبخت کسانی که عقلشان پاره سنگ می برد چون ملکوت آسمان مال آنهاست . نه کسی تصمیم خودکشی را نمی گیرد ، خودکشی با بعضی ها هست . در خمیر و نهاده آنهاست . آری سرنوشت هر کسی روی پیشانیش نوشته شده . ابی تر از ابیم که بی رنگ بمیریم. شیشه نبودیم که باسنگ بمیریم. تقصیر کسی نیست که این گونه غریبیم. شاید خدا خواست که دلتنگ بمیریم! نوشته شده در شنبه هفتم شهریور ۱۳۸۸ساعت23:55توسط وروجک. بگو میوه ی درخت باغت را بخورم. تا از زمین رانده شوم؟ عشق ستاره های تنها. وخدایی که در این نزدیکیست . ثانیه های بی تفاوت.

jip30.blogfa.com

آواره ی غریب -

http://www.jip30.blogfa.com/post-26.aspx

نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم آذر ۱۳۹۰ساعت20:52توسط وروجک. بگو میوه ی درخت باغت را بخورم. تا از زمین رانده شوم؟ عشق ستاره های تنها. وخدایی که در این نزدیکیست . ثانیه های بی تفاوت. دختر منحصر به فرد. پاتوق دخ ت ر و پ س راي ايراني اينجا. زندگی هرکس مال خودش. تاشقایق هست زندگی بایدکرد*. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.

jip30.blogfa.com

آواره ی غریب - خداوندا....

http://www.jip30.blogfa.com/post-17.aspx

در اين دنياي وانفسا. كدامين تكيه گه را تكيه گاه خويشتن سازم. در اين وادي كه عالم سر خوش است و دلخوش است و جاي خوش دارد. كدامين حالت و حال و دل عالم نصيب خويشتن سازم. به جان لاله هاي پاك و والايت نمي دانم. خداوندا تو راهم ده. كه ديگر نا اميدم من و ميدانم كه نوميدي ز درگاهت گناهي بس ستمبار است و ليكن من نميدانم. هميشه بغض پنهاني گلويم را حسابي در نظر دارد و مي دانم كه آخر بغض پنهانم مرا بي جان و تن سازد. چرا پنهان كنم در دل؟ چرا با كس نمي گويم؟ چرا با من نمي گويند ياران رمز رهگشايي را؟ و نتوانم به كس گويم.

jip30.blogfa.com

آواره ی غریب - تنهایی..............

http://www.jip30.blogfa.com/post-12.aspx

بعد مرگم اشک نریز.واسه من غصه نخور. برو سراغ زندگیت.از منو یادم دل ببر. واسه من مشکی نپوش.مشکی رنگ عاشقاس. نگو زود بود واسه من.رفتن و موندن با خداست. سر خاک من نیا.نامه هامو پاره نکن. هر چی دارم بسوزون.هر چی مونده خاطره کن. روی قبرم بنویس.عاشقی که با گناه. رنگ سفید دلشو.با زشتی کرده سیاه. فقط می خوام برای من دعا کنی. مثل من اشتباه نکن.تو این دو روز که مهمونی. سر خاک من نیا.نامه هامو پاره نکن. هر چی دارم بسوزون.هر چی مونده خاطره کن. همیشه خوشبخت باشی ولی یادت باشه. به من بد کردی! تا از زمین رانده شوم؟

first-word.blogfa.com

خدایا کمکم کن... - مسافرت (روز اول)

http://www.first-word.blogfa.com/post-63.aspx

من برگشتم البته شنبه صبح رسیدم اما الان فرصت کردم بیام بنویسم. از اولش مینویسم امیدوارم کسی باشه که حوصله خوندنشو داشته باشه. آخه برا هیشکی همه چیو تعریف نکردم. شب وقتی حرکت کردیم به بابا زنگ زدم گفتم فردا نزدیکای ظهر میرسیم که گفت باها صبح تماس میگیره. صبح با هوای نم نم بارون تهران مواجه شدیم خدارو شکر.بابا گفت یه جا کار داره نمیتونه بیاد دنبالمون تا یه مسیری خودمون رفتیم و از اونجا عمه م اومد دنبالمون تا وقتی ما برسیم بابا هم رسیده بود خونه. یه حرفایی هم از رفتن به شمال بود که میگفتن اگه ۴شنبه عید باشه...