rahjou.persianblog.ir

aminp2002.blogfa.com

مهرگیاه - شیخ صنعان

http://www.aminp2002.blogfa.com/post-9.aspx

سبزه خط تودیدیم و ز بستان بهشت. عطار می گوید که شیخ صنعان در سرزمین روم گرفتار عشق دختری ترسا شد و هر چه شاگردان و مریدان و اطرافیان سعی کردند او را از این گرفتاری برهانند، نشد که نشد. به راستی چه شد که شیخ بازگشت؟ آیا به واسطۀ دعای مریدان، یک شب خوابید و صبح برخاست و دید که دیگر به دختر ترسا علاقه ای ندارد؟ اصلا این با عقل جور درمی آید؟ راه ها را پیش رو گذاشت. چه می توانست بکند؟ با این شرایطی که در آن گرفتار شده بود، راه بازگشتش چه بود؟ چگونه کمترین آسیب را می دید؟ چگونه راحتتر می شد دل کند؟

aminp2002.blogfa.com

مهرگیاه - احساس غریب

http://www.aminp2002.blogfa.com/post-7.aspx

سبزه خط تودیدیم و ز بستان بهشت. شمعی روشن می شود. نور آغاز می شود. در همه جهت منتشر می شود. کم سو ولی با سرعتی باورنکردنی. و روشن می کند. نور، نور خالص! مهر مادری آغاز می شود. لطیف و خالص. و پر از برکت و نور. و احساسی که نه از درون دل که از تمام وجودش سرچشمه می گیرد، بالا می آید و . به جای فوران، به جای انفجار، در نگاهی ساده خلاصه می شود. و مهر، جان می گیرد. کم سو ولی با سرعتی باور نکردنی. و روشن می کند. و احساسی یگانه و غریب از درونت فریاد می زند: "دوستت دارم مادر! گروه پژوهشی مدیریت حرفه ای.

aminp2002.blogfa.com

مهرگیاه

http://www.aminp2002.blogfa.com/8710.aspx

سبزه خط تودیدیم و ز بستان بهشت. تنهای بزرگ-تن های کوچک. خیلی زود بزرگ شدم. خیلی زودتر از آنچه فکرش را می کردم. تا دیروز در ناز و نعمت بودم. پرورده می شدم، مورد توجه بودم. تا همین دیروز خودمان. نه دیروزهای دور. خیلی زود بزرگ شدم. زودتر از بقیه. ناگهان تنها شدم. تکیه گاه ها پشت سر هم فرو ریختند. طوری به آنها تکیه داده بودم، که حتی نبودنشان به ذهنم خطور نمی کرد. گویی جزو ماندگارترین اصول جهان اند. یا حی و یا قیوم. نوشته شده در سه شنبه هفدهم دی ۱۳۸۷ساعت 0:11 توسط امین. گروه پژوهشی مدیریت حرفه ای.

aminp2002.blogfa.com

مهرگیاه - نقطه سر خط

http://www.aminp2002.blogfa.com/post-6.aspx

سبزه خط تودیدیم و ز بستان بهشت. می خواهم طوری بمیرم که حتی ذره ای از وجودم، از این بدن خاکیم. در جایی باقی نماند. آب شود و در دریا حل شود، دود شود و در آسمان پراکنده شود و بسوزد و در سرتاسر زمین پخش شود. من این نیستم. این دست و پا و تن، من نیست. "من" نمی میرم. من از ازل بوده ام ، پیموده ام تا بدین جا رسیده ام و باز هم خواهم رفت، تا ابد. ذات من حرکت است، پس فقط می روم. دوست دارم پس از مرگم، قطعه قطعه شوم، هر قطعه در جایی. دوست دارم. یا اینکه مرگم کسی را تحت تاثیر قرار داده یا نه؟ آنچه وابسته به اوست.

aminp2002.blogfa.com

مهرگیاه

http://www.aminp2002.blogfa.com/8610.aspx

سبزه خط تودیدیم و ز بستان بهشت. همواره و به طرق مختلف در معرض دامهای شیطان و پرتگاه های زندگی ام. تازه می فهمم که "هیهات من الذل ه" یعنی چه! چقدر سخت است که انسان بتواند از ذلت بزرگ که همانا اسارت نفس است رها شود. و ما چقدر حسینی هستیم؟ چقدر آزاده زیسته ایم؟ چقدر در اسارت نفسمانیم؟ چقدر در اسارت وابستگی هایمان، نیازهایمان، لذتهایمان و در اسارت لحظات خوش زندگی. چقدر ، چقدر ، چقدر. فقط یک داستان تراژیک؟ آیا امام حسین (ع) سیاوشی دیگر است؟ دست پر برکت عباس(ع) به سویمان دراز شده . آب حیاتمان می دهد . ...می خو...

aminp2002.blogfa.com

مهرگیاه - باغ مخفی

http://www.aminp2002.blogfa.com/post-4.aspx

سبزه خط تودیدیم و ز بستان بهشت. هر وقت دلم می گرفت پیاده راه می افتادم، می رفتم به باغ نزدیک خانه مان، و در امتداد خیابان حاشیهء. آن باغ قدم می زدم . غروب زیبای خورشید. ونور منحصر به فردش در آن لحظهء خاص. با همراهی درختان باغ ، تصویری می ساختند که تا ماندگار ترین نقطهء مغزم نفوذ می کرد. باغی بود کهن که مسلما حرفهای زیادی برای گفتن داشت، اما ساکن و ساکت .غروب در آن باغ خاموش آرامش و سکوت عمیقی در من ایجاد می کرد. فارغ از همه چیز. باغی بود که واقعا وجود داشت. در همین دنیای خودمان.اما. و تازه فهمیدم که چه ح...

aminp2002.blogfa.com

مهرگیاه - نیرنگ زشت

http://www.aminp2002.blogfa.com/post-5.aspx

سبزه خط تودیدیم و ز بستان بهشت. و نيرنگ زشت جز دامن صاحبش را نگيرد (فاطر-۴۳). نوشته شده در جمعه سوم اسفند ۱۳۸۶ساعت 0:9 توسط امین. گروه پژوهشی مدیریت حرفه ای. شما چی فکر می کنید؟

dardaftareman.persianblog.ir

شما چی فکر ميکنيد؟ - شما چی فکر می کنید؟

http://dardaftareman.persianblog.ir/post/8

شما چی فکر می کنید؟ شما چی فکر ميکنيد؟ خودمم خسته شدم از بس همش وقتی حالم گرفته بوده و ناراحت بودم اومدم آپ کردم. یه وقت به هیچ وجه فکر نکنید من ازین دخترای دائم الدپی هستم که همیشه از زمین و زمون شکایت می کنن ها! من اتفاقا هیچ جورش افسردگی تو کتم نمی ره.فقط نمی دونم چرا فقط وقتایی که حالم خوش نیست حس و حال نوشتن پیدا می کنم. الانم ازونجا که هیچ مسئله ی حتی بسیار کوچکی خاطر اینجانب را حتی پشیزی مکدر ننموده اصلا حال و حوصله ی نوشتم ندارم! مثلا اینکه .ااااا.حالا کدومشو بگم؟ باور کنید بیشتر از اینا بود!

dardaftareman.persianblog.ir

دلم گرفته حسابی!!!! - شما چی فکر می کنید؟

http://dardaftareman.persianblog.ir/post/3

شما چی فکر می کنید؟ اول سلام. راستش چند روزه که حسابی قرو قاطی شدم.یعنی اعصابم خورده . هوام ابری و در پاره ای از اوقات بارونیه و کلا ازین جور چیزا. تازه چند وقت دیگه امتحانا هم شروع می شه در صورتی که هیچ انرژی ای برای درس خوندن ندارم.نگفتم علاقه ندارم ها! من عاشق درس خوندن و چیز یاد گرفتنم ولی کو انرژی! هم با خودم مشکل پیدا کردم هم با کسی که فکر می کنم دوستمه ولی نمی دونم واقعا کیه! و حالا با دو تا مشکل مواجه شدم:یکیش اینکه آیا من واقعا کوته فکرم؟ در ضمن من یه روشی می خوام که توش تحقیر و خورد کردن طرف ند...

dardaftareman.persianblog.ir

شما چی فکر می کنید؟

http://dardaftareman.persianblog.ir/1387/8

شما چی فکر می کنید؟ نوشته شده در ۱۳۸٧/۸/٩ساعت٧:۳٤ ‎ب.ظتوسط سارا نظرات . ای کاش عظمت در نگاه تو باشد. حنا دختری در مزرعه. زندگی و پر حرفی های من. درد دل های من. خاطرات یک نابغه ی دیوانه یا یک دیوانه ی نابغه. سخت است درک این که تو از راه می رسی. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.