saate13.mihanblog.com
ساعت سیزدهساعت سیزده - - ساعت سیزده
http://saate13.mihanblog.com/
ساعت سیزده - - ساعت سیزده
http://saate13.mihanblog.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
3.6 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
67
SITE IP
5.144.133.146
LOAD TIME
3.581 sec
SCORE
6.2
ساعت سیزده | saate13.mihanblog.com Reviews
https://saate13.mihanblog.com
ساعت سیزده - - ساعت سیزده
saate13.mihanblog.com
ساعت سیزده - رقابت تماشایی خاطره با ادبیات
http://saate13.mihanblog.com/post/23
رقابت تماشایی خاطره با ادبیات. بارت شعری معروفی هست كه میگوید: هر سخن كز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند. این جمله زمانی بر زبان جاری میشود كه متن دلنشین یا مطلب شفاهی دلپسندی خوانده یا شنیده باشیم. عمدتا متون و بیاناتی كه از بن جان افراد بر زبان یا قلمشان جاری میشود، چنین واكنشی را در ما پدید میآورند و خاطرات خواندنی در شمار این گونه از مطالب هستند. اما به موازات ادبیات داستانی، خاطره هم در صحنه مكتوبات قد كشید و خودش را در مجلات و كتابها نشان داد. با وجودی كه این قالب در شمار انواع ادبی تعریف میشود، ام...
ساعت سیزده - دردهای جدید
http://saate13.mihanblog.com/post/22
سمت راست كمرم میلرزد. نمیدانم چرا تازگیها دردهای عجیب و غریب میگیرم. همین صبحی كه ایستاده بودم جلوی دكه روزنامهفروشی و داشتم تیترهای صفحه اول روزنامهها را نگاه میكردم، سرم تیر كشید. چند روز قبل هم كه داشتم خودم را در آینه نگاه میكردم، با خودم گفتم: نیگا چقدر موهام سفید شده. البته انگار خیلی هم با خودم نگفته بودم. چون تو از توی اتاق خواب، همانطور كه داشتی جلوی یك آینه دیگر به ابروهات ور میرفتی، داد زدی: دیگه داری پیر میشی. منتها خودت باور نمیكنی. تو موبایل خریدی برای چی؟ ده بار زنگ زدم بهت. دور از چشم سرد...
ساعت سیزده - چشم در چشم باد
http://saate13.mihanblog.com/post/24
چشم در چشم باد. امروز عصر حوالی ساعت 4 همانجایی خواهم بود كه همیشه میدیدمت. روی همان نیمكتی بنشین كه تختههایش یكی در میان سبز و زرد است و كیفت را بگذار كنارت تا كسی هوس نكند بیاید آنجا بنشیند. هرچند میدانم از این كارها هیچ خوشت نمیآید و مثل همیشه میگویی كه باید به موقع برسم تا مجبور نباشی جایم را نگه داری. میدانم از این شوخیهای بیمزه تقریبا شهرستانی، آن هم جلوی این همه آدم هیچ خوشت نمیآید، اما من فقط دارم نشانههای آمدنم را میگویم! طبقه بندی: خرده داستانها. نوشته شده در شنبه 2 آبان 1388 توسط حمید محمدی مح...
ساعت سیزده - كفش‌ها و عقربه‌ها
http://saate13.mihanblog.com/post/21
یك قاب روشن در دل سیاهی دیوار، یك لامپ سفید، یك ساعت دیواری آرامگرد و حلقه گچبری سقف در آن قاب، تصویر بیمفهوم و بیجاذبهای به نظر میرسید كه نمیشد به آن دل بست. روی تخت غلتی زد و سعی كرد سیم نازك هدفون را از زیر بازویش عبور دهد. نمیدانست با آن موسیقی و این تصویر گنگ و بیربط، چه رابطهای میتواند برقرار كند. شاید میشد شكلی از عقربههای ساعت پدید بیاید كه یادآور نشانهای، چیزی باشد، اما جز اینكه دو عقربه روی هم میلغزیدند، اتفاق دیگری نمیافتاد. تخت، از غیر او خالی بود. طبقه بندی: خرده داستانها. من با خودم سعید كی...
ساعت سیزده
http://saate13.mihanblog.com/page/1
همه آنچه درباره این وبلاگ باید به حافظه میسپردم، فراموش کرده بودم. 631 روز از آخرین پستی که در این وبلاگ گذاشتهام، میگذرد و در حالی که دیروز، وبلاگ دیگری با عنوان تینار در بلاگفا باز کرده بودم، امروز به وبلاگ قدیمیام بازگشتم تا همچنان همینجا بنویسم. آنجا نوشتم که تنهایی، بهترین و باصفاترین دوست و عزیزترین یار من است و همواره خلوت میجویم برای آنکه از خلسه نصفه و نیمه پس از پیپ و شنیدن یک موسیقی لذتبخش بهترین و شیرینترین استفادهها را ببرم. نوشته شده در دوشنبه 14 فروردین 1391 توسط حمید محمدی محمدی نظرات .
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
اردیبهشت -
http://www.hrdadashi.blogfa.com/post-428.aspx
يادداشتهای يك نویسنده و روزنامهنگار. جمعه شانزدهم مرداد ۱۳۹۴. تقريبا همه كوچ كردند از وبلاگ رفتند، ماندهايم ما چند نفر. دارم به اينستاگرام فكر ميكنم. و البته قبل از آن به يك تبلت كارراهانداز. به اين ميگويند جبر روزگار. نوشته شده توسط حمیدرضا داداشی در ساعت 2:29 لینک. آخر قصهی ما را همان اول لو دادند. همان جایی که گفتند: یکی بود، یکی نبود. مهدیه خانم تقوی راد. Powered By: BLOGFA.COM.
اردیبهشت
http://www.hrdadashi.blogfa.com/9312.aspx
يادداشتهای يك نویسنده و روزنامهنگار. پنجشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۳. مغازهی دیگری هم بود توی همان خیابان محلهی بچگیهایمان که لوازم خانگی میفروخت. فروشگاه لادن یا به قول آن خانم همسایه لادنگ! نمیدانم آنروز چه اتفاقی افتاده بود که با این آقا هم سر لج افتادیم و رفتیم میخ بلندی گذاشتیم لای آج لاستیک ماشینش که وقتی حرکت کرد، میخ برود داخل لاستیک و آن را پنچر کند! نمیدانم این یکی را باید به حساب تصادف گذاشت و یا باز باید آن را به حکمت خدا نسبت داد. هر چه بود حقالناس دیگری منتفی شد. یکشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۳.
اردیبهشت -
http://www.hrdadashi.blogfa.com/post-423.aspx
يادداشتهای يك نویسنده و روزنامهنگار. پنجشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۴. نوشته شده توسط حمیدرضا داداشی در ساعت 2:56 لینک. آخر قصهی ما را همان اول لو دادند. همان جایی که گفتند: یکی بود، یکی نبود. مهدیه خانم تقوی راد. Powered By: BLOGFA.COM.
زمانی که ... - شرط بندی
http://www.zamanike.blogfa.com/post-2.aspx
گفت سر چه شرط میبندی از من بهتر شوی. نگاهش کردم، خواستم بگویم سر تو، دلم نیامد. گفت من باید بهتر باشم، وگرنه از دستم میروی. خندیدم و چشمهایم را در آغوش نگاهش سر دادم که خیالات واهی از سرش بپرند. گفت بچگیهایمان به برنده کولی میدادیم، اجازه هست اینبار برنده به بازنده کولی بدهد؟ اگر برنده شوی، اگر آدم مهمی شوی، اگر روزی همه چیز داشته باشی و من یک کارگر ساده باشم، باز هم کنارم مینشینی که از آرزوهایت بگویی؟ که گفته قرار است شما تا ابد یک کارگر ساده بمانی؟ گاهی میترسم پیش رفتنت از کنار من رفتن شود.
زمانی که ... -
http://www.zamanike.blogfa.com/post-5.aspx
وسط غرغر کودکانه ام پرید و گفت: حالا که چیزی نشده، کمی خاکی شدن که انقدر داد و قال ندارد! نگاهش کردم. نم چشمانم را حس میکردم و در نگاهش میدیدم که او هم از چشم ترم برآشفته. خندید: اگر خاکی نمیشدی که کنارم نبودی. چیزی نگفتم تا از نگاهم بخواند و از سکوتم شرم کند. سرش را پایین انداخت: حق داری، سخت است. همیشه سخت بوده، ولی اگر خاکی نشوی که این آجرها روی هم نمینشینند. سرم را روی شانه اش گذاشتم و فرصت دادم بغضم پاره شود. گفت اگر سختیاش را از اول میدانستی باز هم میماندی؟ تا كه من را نوازي. و چشمان من از همان شب.
زمانی که ...
http://www.zamanike.blogfa.com/8806.aspx
از دست هکرها مجبور به کوچ شدم. از این پس اینجا هستم. Http:/ www.bititr.mihanblog.com. نوشته شده در دوشنبه 1388/06/16. ساعت 10:43 توسط فاطمه. وسط غرغر کودکانه ام پرید و گفت: حالا که چیزی نشده، کمی خاکی شدن که انقدر داد و قال ندارد! نگاهش کردم. نم چشمانم را حس میکردم و در نگاهش میدیدم که او هم از چشم ترم برآشفته. خندید: اگر خاکی نمیشدی که کنارم نبودی. چیزی نگفتم تا از نگاهم بخواند و از سکوتم شرم کند. دست یخ زدهام را روی دستش گذاشتم، گرم بود، گرم شدم. گفت: مرا میبخشی؟ نوشته شده در چهارشنبه 1388/06/11. فکر ن...
عكس و ديگر هيچ
http://www.cpic.blogfa.com/cat-3.aspx
بگذار بگویند اختلاس كردهام مهم نيست. تو را دوست دارم سه هزار ميليارد . ام ا عشقم چرا. مهدي گلمحم دي كيست؟ كتابهاي من (آثار منتشر شده). جملات قصار يك دندانپزشك جوان. جملات قصار يك راننده تاكسي. پروفايل من در سايت عكاسي. مدلهاي كسب و كار در ايران. روزنوشتهايي از سرزمين وحي. انتشاراتگلمحم دي ناشر كتب برتر. نرمافزار جامع حسابداري كيان. بعضيازحرفها. غلامرضا عمراني. آناپورنا . آنا فراهاني. ساعت سيزده .حميد محمدي. دنياي عكاسي . پوريا سرخيل. فتوبلاگ . مريم حاجيلو. مهدي مريزاد . مهدي مريزاد. گروه عكاسان قزوين .
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
67
سکوت میکنم
بعد از خیلی وقت. حالا برگشتم و با کلی حرف و شعر جدید. با افکاری پیچ در پیچ تر. افکاری که به اجبار بهشون فکر کردم. شاید میان شعر و خودم گیر کرده ام. شاید به خودم فکر نکرده ام. به حرف های مادر بزرگم. به حرف های پینه بسته پدربزرگم که می گفت. رها کن این لفظ ها را. چهل و سه دقیقه تا پست بعدی. کنار دب اکبر بازیش گرفته. و ساعت را جلو نمی برد. هفت دقیقه تا تعویض پست مانده. سرباز بعد از من چه خواهد کشید؟ لکه های زشت برف که تا به حال عاشقش بودم. سرباز بعدی را بیدار می کنم. و آتشی که درون قوطی کمپود روشن کرده ام را.
در ساعت ده صبح
در ساعت ده صبح. انتشار نامه های عاشقانه ناباکوف. با اینکه ولادیمیر ناباکوف و همسرش ورا به ندرت از یکدیگر دور بودند، اما این نویسنده بیش از 50 سال به نوشتن نامه عاشقانه برای همسرش مشغول بود. نوشته شده در ساعت توسط. او در برخی از داستانهایش وحشت جنگ را توصیف کرده، اما خودش شخصا متخاصم بود و با همسرش سوفیا آندریونا بدرفتاری می کرد. خودنمایی او به گیاهخواری و همچنین ابراز علاقهاش به. نوشته شده در ساعت توسط. پیچیدگیهای نوشتن برای زن ایرانی. نوشته شده در ساعت توسط. نوشته شده در ساعت توسط. نوشته شده در ساعت توسط.
ساعت10
گورخرا رو عمو شلی خوب شناخت من گورخر نیستم ولی گورخران را دوست دارم :دی. 1588;نبه ۳۱ خرداد ۱۳٩۳. کلمات کلیدی : مونگولیسم! با دوستام رفتم paintball یه سری کارهایی کردم بسی تا مدت ها باعث شادی و سرورم میشدد. پریدم تو خاک ریز قل خوردم به سان این فیلمای جنگی ( (:. همون اول بازی الهه, فرمانده گروه مقابل رو تیربارون کردم و از بازی خارجش نمودم میخواست با دو تا دستاش خفم کنه ( (:. هرچی منو هدف گرفتن نتونستن منو بزنن که! آخرشم یه تیر خوردم ولی چون نترکید و رنگی نشدم از بازی هم خارج نشدم دماغ همشون سوخت ( (:.
منم مثل تو مات این قصه ام ...
منم مثل تو مات این قصه ام . به وبلاگ من خوش اومدید. من یه موجود دو پا ام که بهم میگن آدم، مثل خیلی از آدم های دیگه! و ایکاش ایکاش ایکاش میون این آدم بودن بویی هم از انسان بودن برده باشم. اینجا از خودم می نویسم، از آدم های اطرافم، از دنیایی که توش قدم می زنم، از آرزوهام رویاهام، از ت وهمات ذهن بیمارم و . من نه شاعرم نه نویسنده! حتی از ادبیات هم چیز خاصی نمی دونم! و اما . بقیه اش با خودتون هرطور دوست داشتید برداشت کنید! نوشته شده در شنبه ۴ بهمن۱۳۹۳ساعت توسط shakiba 5 نظر. بعد از غیبت نسبتا طولانی، سلام.
black list
نوشته شده در جمعه پانزدهم آذر ۱۳۹۲ساعت توسط . تو نیستى و پیش من فرقى نخواهد کرد. که آخر پاییز امروز است یا فرداست. نوشته شده در شنبه سی ام آذر ۱۳۹۲ساعت توسط . شبها زیر دوش آب سرد. بی صدا رها می کند, بغض زخم های ش را. و همه می گویند. خوش به حالش چه آسان فراموش کرد! نوشته شده در جمعه بیست و نهم آذر ۱۳۹۲ساعت توسط . هفته چهارم آذر ۱۳۹۲. هفته سوم آذر ۱۳۹۲. هفته دوم آذر ۱۳۹۲. هفته چهارم تیر ۱۳۹۲. هفته سوم تیر ۱۳۹۲. هفته دوم تیر ۱۳۹۲. هفته او ل تیر ۱۳۹۲. هفته چهارم خرداد ۱۳۹۲. هفته سوم خرداد ۱۳۹۲.
ساعت سیزده
همه آنچه درباره این وبلاگ باید به حافظه میسپردم، فراموش کرده بودم. 631 روز از آخرین پستی که در این وبلاگ گذاشتهام، میگذرد و در حالی که دیروز، وبلاگ دیگری با عنوان تینار در بلاگفا باز کرده بودم، امروز به وبلاگ قدیمیام بازگشتم تا همچنان همینجا بنویسم. آنجا نوشتم که تنهایی، بهترین و باصفاترین دوست و عزیزترین یار من است و همواره خلوت میجویم برای آنکه از خلسه نصفه و نیمه پس از پیپ و شنیدن یک موسیقی لذتبخش بهترین و شیرینترین استفادهها را ببرم. نوشته شده در دوشنبه 14 فروردین 1391 توسط حمید محمدی محمدی نظرات .
ساعت یک و نیم آن روز
ساعت یک و نیم آن روز. قرآن را باز کرده بود و از کلمات - بقول خودش فارغ از اعراب! آنچه را میخواست برداشته بود! تازه کلی هم حال کرده بود و در خلوتش اشک ریخته بود! بعضی وقتها فکر میکنم دانسته‌ها چقد وبالند! گاهی وقتها دوست دارم اصلا آیه را نفهمم! مفهومش را، موضوعش را، قصه‌اش را. اصلا حتی درست خواندنش را! من هم با همان ندانستن بخوانم و با ظاهر کلمات قصه بسازم و همه چیز را به فال نیک بگیرم! نه مثل الان که انگار تمام آیه‌ها بد می‌آیند! منتهی دانستنی که بال شود نه وبال! با شهادت دروغین مجنونی،. تنها صدایی است...
خرید مانتو تن جومه خرید مانتو شیک و خاص زنانه
خرید مانتو تن جومه خرید مانتو شیک و خاص زنانه. خرید مانتو تن جومه خرید مانتو شیک و خاص زنانه طرح دکلته یقه انگلیسی بدون دکمه. خرید پستی مدل های جدید مانتو زنانه دخترنه. مدل های جدید مانتو زنانه دخترنه خرید اینترنتی مانتو. مدلی که امروز معرفی می کنیم مدل مانتو گلاره می باشد که اگر کسی مایل به خرید بود می توانید با کلیک بر روی خرید محصول این مانتو بی نظیر را به صورت اینترنتی خرید و وجه آن را درب منزل پرداخت کنتد :. عرضه شده در 5 رنگ متنوع و شیک : مدل قرمز مانتو گلاره :. مدل های جدید مانتو. ویژگی های ست مان...
...::: ساعت بیست و پنج :::...
ساعت بیست و پنج : :. لطفا در نوار سمت چپ به وبلاگ من رای بدهید. شب قدر است و . نوشته شده در 90/05/30. ساعت 5:42 توسط میثم. ماه حدیث نفس است. ماه دل تکانی است. ماه با خود خلوت کردن است. نوشته شده در 90/05/12. ساعت 13:50 توسط میثم. اللهم عجل لولیک الفرج. قطعه ی گم شده از پر پرواز کم است. یازده بار شمردیم و یکی باز کم است. این همه اب که جاریست نه اقیانوس است. عرق شرم زمین است که سرباز کم است. نوشته شده در 90/03/27. ساعت 2:46 توسط میثم. رجب و شعبان تمرینی است برای رمضان. ایام پر برکت رجب و شعبان. آغاز کسی با...
♫❤بچــــــه هــــای زمــــــستونـــــی❤♫
پایگاه اطلاع رسانی علمی،آموزشی،فرهنگی،هنری و تفریحی. کارت شارژ همراه اول،ایرانسل. همراه او ل، تالی. شما می توانید کارت شارژ ارزان ، کارت شارژ با قیمت واقعی و مناسب از فروشگاه اینترنتی. برای دریافت شارژ روی لینک زیر کلیک کنید. کارت شارژ همراه اول،ایرانسل. کارت شارژ همراه اول،ایرانسل. نوشته شده در چهارشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 18:27 توسط J.mirzabeigi. بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی. نوشته شده در چهارشنبه سی ام شهریور ۱۳۹۰ساعت 10:44 توسط J.mirzabeigi. باید گرفت و قیچے کرد . تنها تو را دارم.
(SA) ATEA Employers Organization South Africa
SA) ATEA Employer organization. SA)ATEA. Employer's Organisation. Duly legal and registered at the Department of labour we allow Employers to act and function as a group. Collectively we can do more. Better conditions and Protection for EMPLOYERS! Welcome to the family of (SA)ATEA, and the Power to apply Collective Bargaining. FIGHTING FOR YOUR BUSINESS. We are able to offer you a wide variety of services at reduced fees, whilst maintaining the utmost professionalism and expertise. Due to huge demand and...
