saman6384.persianblog.ir
بــــــــــرای خــــــــــــــوانده نشـــــــــــــــدنب رای خ وانده نش دن - من به خط و خبری از تو قناعت کردم / قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست
http://saman6384.persianblog.ir/
ب رای خ وانده نش دن - من به خط و خبری از تو قناعت کردم / قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست
http://saman6384.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
3.5 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
119
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
3.547 sec
SCORE
6.2
بــــــــــرای خــــــــــــــوانده نشـــــــــــــــدن | saman6384.persianblog.ir Reviews
https://saman6384.persianblog.ir
ب رای خ وانده نش دن - من به خط و خبری از تو قناعت کردم / قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست
رفت و رفتم - بــــــــــرای خــــــــــــــوانده نشـــــــــــــــدن
http://saman6384.persianblog.ir/post/261
من به خط و خبری از تو قناعت کردم / قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست. ازم پرسید اگه نه بهونه ای داشته باشی واسه رفتن. نه بهونه ای واسه موندن. با خودت چیکا میکنی. یه پک به سیگارم زدم. تو چشاش نگاه کردم. دستاشو گرفتم تو دستم. گفتم برو تو این قبرستون واسه تو جایی نیس. حالا سالهاس که از دنیای من رفته. نوشته شده در جمعه ٢۳ تیر ۱۳٩۱ساعت ٩:٥٢ ب.ظ توسط ѦʍДƝ$ نظرات . حرفای من . خودم. همین لحظه را با من باش. یادگار من و تو. کابوس های نیمه شب. دل نوشته های من. دست نوشته های من. ღஜღ دنیای خاموش ღஜღ.
تنهاییو امید ..... هه - بــــــــــرای خــــــــــــــوانده نشـــــــــــــــدن
http://saman6384.persianblog.ir/post/258
من به خط و خبری از تو قناعت کردم / قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست. تنهاییو امید . هه. روی بلندترین قله آرزوها. با دستانی رها به سوی خورشید. و سکوت تلخ یک غروب در چشمانی مات مانده. بر امیدی که آرام آرام در دریای خیال غرق میشود. نوشته شده در چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳٩۱ساعت ۱:۳۱ ب.ظ توسط ѦʍДƝ$ نظرات . حرفای من . خودم. همین لحظه را با من باش. یادگار من و تو. کابوس های نیمه شب. دل نوشته های من. دست نوشته های من. بنام انکه نامش مهربان است و یادش مهرباران. ღஜღ دنیای خاموش ღஜღ.
یه شب مهتاب - بــــــــــرای خــــــــــــــوانده نشـــــــــــــــدن
http://saman6384.persianblog.ir/post/268
من به خط و خبری از تو قناعت کردم / قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست. شب صورتی با زمزمه لبهات. خورشید از ته چشمات. باد پاییزی غصه های زرد رو. زمستون با گرمایه بوسه تو. ساعت رو نگاه مست تو. با تکرار تو هیچ میشه. بانوی شب های مهتابی. تو کلید رویا های هر شبم میشی. نوشته شده در پنجشنبه ٢٠ مهر ۱۳٩۱ساعت ۳:٤٦ ب.ظ توسط ѦʍДƝ$ نظرات . حرفای من . خودم. همین لحظه را با من باش. یادگار من و تو. کابوس های نیمه شب. دل نوشته های من. دست نوشته های من. بنام انکه نامش مهربان است و یادش مهرباران. ღஜღ دنیای خاموش ღஜღ.
بــــــــــرای خــــــــــــــوانده نشـــــــــــــــدن
http://saman6384.persianblog.ir/post/280
من به خط و خبری از تو قناعت کردم / قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست. از پایان این قصه می ترسم. می ترسم این قصه تمام شود. و سطر آخر آن تو نباشی. و کلاغ قصه به خانه اش نرسد. نوشته شده در جمعه ۱ دی ۱۳٩۱ساعت ۱۱:٤۱ ب.ظ توسط βϵӈᾗớớ§Ӈ نظرات . حرفای من . خودم. همین لحظه را با من باش. یادگار من و تو. کابوس های نیمه شب. دل نوشته های من. دست نوشته های من. بنام انکه نامش مهربان است و یادش مهرباران. ღஜღ دنیای خاموش ღஜღ.
بــــــــــرای خــــــــــــــوانده نشـــــــــــــــدن
http://saman6384.persianblog.ir/post/274
من به خط و خبری از تو قناعت کردم / قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست. من از بودن توی این خودم رها. توی تنهایی این جاده سکوت. میرسه به اوج یک قطره اشک. خنده های تلخو پی در پی باد. خش خش سینه سنگ آسمون. خشکی شب بوسه های بی جواب. حس پرواز تو دل صخره سرد. کوچ آخرین ستاره تو نگاه. سهم بغضای بهاری انتظار. تپش قلب شب حادثه ها. ترس شعله تو دل شاپرکی. که دروغه همه آینه ها. حرفای من . خودم. همین لحظه را با من باش. یادگار من و تو. کابوس های نیمه شب. دل نوشته های من. دست نوشته های من. ღஜღ دنیای خاموش ღஜღ.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
حـــــرفـــا ـی مـــــــن
http://saman1363.persianblog.ir/1390/7
نبوغ ملک الشعراء بهار. پدر محمد تقی بهار نیز مانند خود او لقب ملک الشعرایی داشته است. وقتی بهار جوان بعد از مرگ پدر مطرح شد و مدعی عنوان ملک الشعرایی، برخی در قوت طبع شعر او تردید کردند و او را به امتحانی بسیار دشوار مکلف نمودند. امتحان از این قرار بود که بهار میبایست در مجلسی حضور پیدا کند و با واژههایی که به او گفته میشد، از خود رباعی بسراید که دربرگیرنده همۀ آن واژه ها باشد. اولین سری واژهها از این قرار بود:. خروس ، انگور ، درفش ، سنگ. و بهار اینچنین سرود :. صبح برخیز ای دوست. فکن در رگ و پوست.
دل نوشته های من - شب قدر
http://mymemories65.blogfa.com/post-261.aspx
دل نوشته های من. یه سر بهم بزن. خیلی دور بودیم از هم. خیلی وقته جز دوری تو .چیزی بهم نزدیک نیس. بیا یکم می خوام بغلت کنم. می دونم دوسم داری. می دونم روحم خیلی بو گرفته. آخه اینجا خیلی وقته نور نداره. تو تاریکی دنبالت می گردم. شاید بشنوی چی می گم. اگه بیای و به حرفام گوش بدی. نوشته شده در چهارشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۱ساعت 1:49 توسط شینا. زندگی را به باد می سپارم.
دل نوشته های من - داغونم
http://mymemories65.blogfa.com/post-259.aspx
دل نوشته های من. ۳ روزو ۴ شب گذشته. هنوز شبا با قرص یا همچین چیزایی خوابم می بره. نمی دونم چی شد که به اینجا رسیدم. بدون اینکه بدونم مهلت بودنم تموم شده بود. چطوری تونستم اینجوری باشم. چطوری تونستی این کارو با من بکنی. نمی دونم اینجا آخره خطه. یا دوباره شروعی دارم. خیلی قلبم درد می کنه. نمی دونی چقدر کارت درد داشت نمی دونی. یعنی دیگه انگیزه ای برام مونده واسه ادامه زندگی. یعنی دوباره می تونم اینجوری که افتادم بلند بشم. نوشته شده در چهارشنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۱ساعت 15:24 توسط شینا. زندگی را به باد می سپارم.
خودکشی – اعتراض بزرگ - حـــــرفـــا ـی مـــــــن
http://saman1363.persianblog.ir/post/22
چون در این دایره ی جبر بارزترین ویژگی آدم ها اعتراض است نه سرسپردگی و بندگی. برای همین در طول تاریخ از انسان بدوی به انسان مدرن تغییر کرده ایم. اما گاهی سعی انسانی کجا و جبر دنیایی کجا؟ نه اینکه منظورم این باشد که انسان باید دست از تلاش و کوشش برای ساختن دنیایی بهتر بکشند ولی گاهی برای کسی همه ی راه ها بسته است چه چاره ای وجود دارد؟ چرا حالا که سرانجام هر اعتراضی به جایی نرسید به فکر و انجام اعتراض بزرگ نباشد؟ چرا بی خیال این سرمایه ی بزرگ انتخاب بشوند؟ مگر حتی در متون دینی نگفته اند انسان مختار است؟
شوخی - حـــــرفـــا ـی مـــــــن
http://saman1363.persianblog.ir/post/20
یکیم نداریم وقتی مردیم تو اون گرمایه جهنم واسمون بشه پنکه یکم خنک شیم. پن : اگه متوجه منظور نشدی برو ادامه مطلب. اون دنیا میبرنش تو یه اتاق که پره ساغت بوده. میگن اینا ماله اوناییه که زناشون بهشون خیانت میکنن ، هر دفعه که زنشون خیانت میکنه این ساعت یه دقیقه میره جلو. میپرسه ماله من کدومه. میگن ماله تورو جایه پنکه گذاشتیم اون بالا. جدی : یکیم نداریم اس بده بگه سامان کجایی . چیکا میکنی . دوربین مدار بسته مخفی.
ترور در اسلام - قسمت دوم - حـــــرفـــا ـی مـــــــن
http://saman1363.persianblog.ir/post/26
ترور در اسلام - قسمت دوم. ترور ( سریه )سفیان بن خالد بدستور رسول خدا ( ص ). یکی دیگر از سریه هایی که رسول خدا در سال چهارم هجری فرستاد در کتب تاریخ اسلام در طبقات ج 2ودر امتاع الاسماع و در سیره النبی ج 4و تاریخ یعقوبی ج 2 بنام سریه « عبدالله بن انیس انصاری بر سر سفیان بن خالد » از ان اسم برده شده است . شرح این سریه از کتاب « تاریخ پیامبر اسلام » تالیف دکتر محمد ابراهیم ایتی از انتشارات دانشگاه تهران :. دوشنبه پنجم محرم الحرام سال چهارم. برای من توصیفش کن تا او را بشناسم .-. گفت : اری در همین اندیشه ام .
با اینکه خدا هست چرا مردم سومالی وآفریقا از فقر می میرند؟ - حـــــرفـــا ـی مـــــــن
http://saman1363.persianblog.ir/post/23
با اینکه خدا هست چرا مردم سومالی وآفریقا از فقر می میرند؟ مردی به آرایشگاه رفت تا آرایشگر موهایش را کوتاه کند. آرایشگر که مشغول کار شد طبق عادت همیشگی با مشتری شروع به صحبت کرد. درباره موضوعات گوناگونی صحبت کردند تا موضوع گفتگو به خدا رسید. آرایشگر گفت: من هرگز به خدا اعتقاد ندارم. مشتری پرسید: چرا این گونه فکر میکنی؟ آرایشگر گفت: کافی است پایت را از اینجا بیرون بگذاری و به خیابان بروی و دریابی که خدا وجود ندارد. چرا این همه آدم بیمار و فقیر در جهان هست؟ اگر خدا هست وجود این همه آواره به چه معنی است؟
…. | بگو زنده باد زندگی ....
https://vivavida.wordpress.com/2011/02/01/736
بگو زنده باد زندگی …. فوریه 1, 2011 بدست vivavida. همسایه دم شرکتمون زنگ زده 110 که یه خانوم توی یه ماشین ماکسیما 15 دقیقه هست که نشسته! بعد 110 به سرعت برق و باد اومده ببینه این خانوم چرا توی ماشین ماکسیما 15 دقیقه هست که نشسته! بعد اون خانوم هم دقیقا منتظر یکی دیگه بوده که با هم بیان داخل ساختمون ما! یعنی دو نتیجه می شه گرفت یک اینکه همسایه ها انقدر بیکارن که به هر سوراخی سرک می کشن. دوم اینکه پلیس انقدر بیکاره که نشستن یه خانوم توی ماشین ماکسیما انقدر براش مهمه که سریع بهش رسیدگی کنه! نوشته شده در پلیس.
نبوغ ملک الشعراء بهار - حـــــرفـــا ـی مـــــــن
http://saman1363.persianblog.ir/post/28
نبوغ ملک الشعراء بهار. پدر محمد تقی بهار نیز مانند خود او لقب ملک الشعرایی داشته است. وقتی بهار جوان بعد از مرگ پدر مطرح شد و مدعی عنوان ملک الشعرایی، برخی در قوت طبع شعر او تردید کردند و او را به امتحانی بسیار دشوار مکلف نمودند. امتحان از این قرار بود که بهار میبایست در مجلسی حضور پیدا کند و با واژههایی که به او گفته میشد، از خود رباعی بسراید که دربرگیرنده همۀ آن واژه ها باشد. اولین سری واژهها از این قرار بود:. خروس ، انگور ، درفش ، سنگ. و بهار اینچنین سرود :. صبح برخیز ای دوست. فکن در رگ و پوست.
☂☂بـــــــــارانــیان☂☂
http://baranian.blogfa.com/9008.aspx
A Day Without You .Is Like A Year Without Rain . تو خود خود خود منی و من خود خود خود تو! تاریخ شنبه بیست و هشتم آبان 1390ساعت 20:26 نویسنده سارا. کاش فقط یکبار دیگر.پدر بزرگت میمرد! تا یکبار دیگر زانوانت را در آغوش بگیری. یکبار دیگر شقیقه ات درد بگیرد.یکبار دیگر دستانت را رویشان فشار دهی. تا یکبار دیگر من فقط نگاه کنم! تا یکبار دیگر با لیوان شکسته دستم را ببرم! و تو یکبار دیگر با مهربانی دستان کوچک زخمی ام را ببندی! چرا یکبار دیگر "تاریخ تکرار نمیشود"؟ تاریخ یکشنبه هشتم آبان 1390ساعت 10:32 نویسنده سارا.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
119
BinAdhed.com ( Saif BinAdhed - 2015 )
مسافر
1570;مارگیر وبلاگ. 1587;اعت فلش مذهبی. شهید نظر می کند به وجه ا. دکتر یحیوی در گفت و گو با ماد مطرح کرد:راهکارهای برون رفت استان کرمانشاه از نابسامانی موجود. يادگار دفاع مقدس به برادر و همسنگران شهيدش پيوست. کلیپ زیبایی از هنرنمای برادرزاده عزیزم سعید. خاطره تکان دهنده از مکاشفه یک پدر شهید درباره آیت الله فاضل و دولت اصلاحات. زندگينامه امام سجاد (ع). شهادت امام حسین (ع) و حضرت علی اصغر (ع). باز هم شعری جدید (خواهشا در مورد شعر نظر خودتون رو بگید. ممنونم ). انا لله و انا الیه راجعون. موسسه ترجمه مهر ویدا.
فوتبال+فوتبال
باران كه بيايد همه عاشق هستند. نوشته شده توسط سامان در دوشنبه سی ام خرداد ۱۳۹۰ لینک ثابت مطلب. دوست دارم تا اخرين باقيمانده ی جانم تو را عاشق كنم. زندگی من در زلالی چشمان تو خلاصه شده. زندگی من در نفس های بازدم تو جاری شده. زندگی من در همين از تو نوشتن ها وسعت يافته. نفس كشيدن من تنها با ياد اوری زنده بودن تو امكان پذير است. همين كه گاه نگاه چشمان پر از عشق يا سردی تو را ميبينم برايم كافی است و قانع. كننده است كه زندگی زيباست. اگر روزی از ديار من سفر كنی با چشمانی نابينا شده از گريستن در نبودت جای. اگر ر...
هيأت محبان حضرت علي (ع) گرمدره كرج
هيأت محبان حضرت علي (ع) گرمدره كرج. راز نیاز در وقت نماز. راز نیاز در وقت نماز. با امید به وصال تو. با تمام گرفتاری های زندگی. قیل و قال و کمی و کاستی. زشتی و زیبایی و رنج و مشقت ها. به تو ای کریم مهربان مهربانان رو آورده ام. تا حضور میسر و از دنیای مادی خارج گردم. در این لحظه افکارم را. از هر چه غیر توست تهی کردم. دست از دنیای ناسوتی شستم. آنچه آبرو می دانستم ریختم. تا خود را بنده تو حس کنم. تمام انانیت را از خود دور. تا در محراب قرار گیرم و از ابرو ی تو فنا گردم. به ریسمان الهی چنگ زدم. تا به تو نزدیک.
بيمه سامان نمايندگي 614 - صفحه نخست
روزانه دهها مورد منازل مسكوني،اماكن تجاري و صنعتي در اثر عوامل مختلف دچار حريق ميشوند و متحمل خسارات مالي زيادي مي گردند، و ما بر اين باوريم كه بيمهآتش سوزي، ميتواند با جبران زيانهاي وارده بيمهگذار را از نظر وضعيت مالي به حالت تعادل قبل از حادثه برساند. بيمه هاي مسئوليت و مهندسي. طراحي وب سايت : گروه هنر و برنامه نويسي مهرگان. ليست نمايندگي ها و دفاتر. ليست مراكز درماني ،تفريحي و خدماتي طرف قرارداد.
بــــــــــرای خــــــــــــــوانده نشـــــــــــــــدن
من به خط و خبری از تو قناعت کردم / قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست. از پایان این قصه می ترسم. می ترسم این قصه تمام شود. و سطر آخر آن تو نباشی. و کلاغ قصه به خانه اش نرسد. نوشته شده در جمعه ۱ دی ۱۳٩۱ساعت ۱۱:٤۱ ب.ظ توسط βϵӈᾗớớ§Ӈ نظرات . نقشه پرواز بعد تو. سرفه های پشت هم. بارون که بند نمیاد. دستایی که نمی لرزه. سخت شد باور این شب. زیر نور این ستاره. میبری از من نگاتو. میبرم از همه دنیا. تو به اوجت پر کشیدی. من تو خلوت توی سرما. روی این نیمکت خالی. جای تو کنار من باز. یخ زده زمزمه ی درد. روی لبهای یه مرداب.
دل نوشته
نصيحت حضرت مولانا :گشاده دست باش جاري باش کمک کن (مثل رود). باشفقت و مهربان باش (مثل خورشيد)اگر کسي اشتباه کرد آن را بپوشان (مثل شب). وقتي عصباني شدي خاموش باش (مثل مرگ)متواضع باش و کبر نداشته باش (مثل خاک). بخشش و عفو داشته باش (مثل دريا)اگر مي خواهي ديگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آيينه). نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۸۹ساعت 9:50 توسط سامان. شکسپير:عشق مثل آبه، مي توني تو دستات قايمش کني ولي يه روز دستاتو باز مي کني مي بيني همش. چکيده بي اينکه بفهمي دستت پر ازخاطرست. همه جا سر میكشد . شب را...
شب های تنهایی من
شب های تنهایی من. چه لحظههای سبک و مهربان و لطیفی،. ریز غزل نرم فرشتگان نشستهام. میبارد و میبارد و هر لحظه بیشتر نیرو میگیرد. هر قطرهاش فرشتهای است که از آسمان بر سرم فرود میآید. خداست که دارد یک ریز غزل میسراید. غزلهای عاشقانهی مهربان و پر از نوازش. هر قطرهی این باران،. کلمهای از آن سرودهاس. نویسنده : saman ، تاریخ : هجدهم بهمن 1391 ، ساعت : 03:11. دنبال شعر یا چیزی میگشتم تا به وسیله آن حرف دلم را بزنم. ولی کلماتی نیافتم که بتوانم با آنها احساس قلب خویش را بیان کنم،. تقسیم اموالم شروع شد.
دست نوشته ها ...سامان-سمیرا-مهسا
دست نوشته ها .سامان-سمیرا-مهسا. شروع دوباره. روز از نو روزی از نو. خدای من. این وبلاگ شده یه وب متروکه. میخوام شروع کنم به نوشتن. میخوام بنویسم و خاطراتمو ثبت کنم. شاید این دوتای دیگه ننویسن ولی من مینویسم. پست آخر واقعا پست آخر بود. ولی دیدم نمیتونم از این وب و خاطراتی که دارم دس بکشم. خدایا کمک کن تا بنویسم. مرسی که فراموشمون نکردید. دوستون دارم دنیا دنیا. میام دوباره. ولی دست پر. نوشته شده در شنبه سی ام آبان 1388ساعت 21:13 توسط سامان. پایان و پست آخر. نمیدونم چم شده اینقدر تند تند آپ میکنم! میخوام از ...
وبلاگ قدیمی سیاوش
می خواستم ببینم بعد این همه سال کسی از دوستانم هنوز اسم این وبلاگ رو دارن؟ نوشته شده در دوشنبه ششم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 22:28 توسط سیاوش. نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۸۷ساعت 0:41 توسط سیاوش. هفته او ل اردیبهشت ۱۳۸۹. هفته چهارم شهریور ۱۳۸۷.
بی تو هرگز
توسط: سامان در: جمعه پنجم خرداد ۱۳۹۱ موضوع:. توسط: سامان در: دوشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ موضوع:. شبایی که تو رو دارم توی لحظه سحر میشه. تو هر باری که میخندی جدایی سخت تر میشه. تو نیستی تازه می فهمم جدایی ها چقدر سخت اند. ولی نگفتن آسان نیست به روزایی که خوشبختم. دوستت دارم دوستت دارم چیکار کردی با احساسم. روزای سختی تو راهه من این دنیا رو می شناسم. دوستت دارم دوستت دارم چیکار کردی با احساسم. روزای سختی تو راهه من این دنیا نمی شناسم. مهم اینه که دیگه دیر نمی کنم (قول میدم). وقتی که دیگر نبود. و چه سخت است.