sandbad.blogsky.com

mahin-m.blogfa.com

با تو از پس سالها

http://www.mahin-m.blogfa.com/1394/05

با تو از پس سالها. این روزها زندگی در صفحه های مجازی واقعی تر از زندگی در دنیایست که واقعیتش رو میشه با تمام ابعاد پوست و گوشت و استخوان حس کرد. اونقدر امکانات مختلف برای برقراری ارتباط به اشکال مختلف هست که گاهی وقتی واردش میشی و ازشون استفاده می کنی همون حس و حال دنیای واقعی رو برات دارن. میدونی احساس می کنم دارم تکثیر می شم . اون بخش از من که زندگی خودش رو داره و اون بخش که به اقتضای این دنیای مجازی از روی بخشهای دیگه ای از من کپی میشه و به زندگی ادامه میده . تا حالا کجا بوده؟ دنیای مجازی مثه جهان های...

mahin-m.blogfa.com

با تو از پس سالها -

http://www.mahin-m.blogfa.com/post/427

با تو از پس سالها. همه ما دوست داریم کسی جایی منتظرمون باشه . این که بدونی فقط یه نفر تو دنیا هست که همیشه منتظرته خیلی لذت بخشه . اصلا انتظار چیه؟ چطور شد که آدم ها این واژه و این حالت از رفتار رو بین خودشون پذیرفتن و دیگه شد یه رفتار معمول؟ دلم تنگ شده .خیلی .برای چی؟ برای تو که این همه مدت به بهانه ات نوشتم . تویی که منتظرت بودن لذت بخش ترین و دردناک ترین اتفاق زندگی منه . همیشه چیزی که از خودم می پرسم و نمی تونم بهش جواب بدم اینه که چرا رابطه های ما اینقدر در هم پیچیده و سخته؟ چرا دوست داشتن ترسناکه؟

mahin-m.blogfa.com

با تو از پس سالها

http://www.mahin-m.blogfa.com/1392/10

با تو از پس سالها. هر چی می نویسم بازم بس نیست. گاهی فکر می کنم فقط زمانی دست از نوشتن برمیدارم که دیگه زنده نباشم. روزی که در سرزمین دیگه ای باشم. جهان بعد از مرگ. راستی در این دنیای کوچک که از هر طرفش میری باز هم به همون نقطه قبلی برمیگردی. در این دایره تنگ زندگی اگر عشق نبود انسانها چطور این همه سال زندگی کردن رو تاب می آوردند؟ دلم می خواست یکبار می تونستم همه اون چیزی که می خوام رو بنویسم. همه حرفهام رو بزنم و بعد قلمم رو بزارم یه گوشه میز و برای همیشه چراغها رو خاموش کنم. اما هرچی می نویسم تموم نمیشه.

mahin-m.blogfa.com

با تو از پس سالها

http://www.mahin-m.blogfa.com/1394/01

با تو از پس سالها. دیر زمانی است که از تو و با تو سخن گفته ام. و گاه بی نیاز از همه بازی های زندگیم کرده ای. کاش یکبار مثل زندانی که بعد سالها از پشت بلندگو برایش ملاقاتی اعلام می کنند. تو هم به ملاقاتم میآمدی. و من تصویر تو را از پشت شیشه های زندان به تماشا می نشستم. اگر میدانستی که چقدر عاشقانه دوستت دارم. شاید خیلی قبل تر از این ها خودت را. خود واقعی ات را. که از جنس پوست و گوشت و استخوان است. گاهی فکر می کنم. تو اول بودی و من بعد به دنیا آمدم. یا من بودم و بعد تو از راه رسیدی؟ و من باشم و تو نه.

mahin-m.blogfa.com

با تو از پس سالها -

http://www.mahin-m.blogfa.com/post/430

با تو از پس سالها. روزهای گرم تابستان تمامی ندارد . روزهایی بلند و داغ که وادارات می کند به دنبال سایه های خنک پیاده روها به این سو و آن سو بروی . روزهای گرم تابستان یعنی خنکای یک آب تنی جانانه در حوض پر از آب حیاط سرسبز مادر بزرگ .خاطره ای که سرتاسر دوران کودکی مرا به خود اختصاص میدهد . آن روزها درست مثل مرغ های مهاجری که با گرم شدن هوا به عرض های بالاتر کوچ می کنند من هم به خانه دلباز مادر بزرگ می کوچیدم و چه مهاجرت دلپذیری بود .آنقدر که هنوز بعد از گذشت سالها شیرینی اش در یادم باقی است .

mahin-m.blogfa.com

با تو از پس سالها

http://www.mahin-m.blogfa.com/1393/11

با تو از پس سالها. نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۹۳ساعت 8:42 توسط مهین. یه صدایی پشت تلفن بهش سلام کرد . ته دلش لرزید ، شک داشت و با تردید جواب سلام رو داد . جمله بعدی رو که شنید همه شکش از بین رفت : هنوز منو نشناختی؟ وای خدایا بعد ده سال یا شایدم بیشتر . با سرعت نور به خاطرات اون سالها برگشت و شروع کردن به حال و احوال ، هردوشون. و بعد از اون نفهمید چطور شد که اولین بارونی که اومد اونها داشتن تو خیابون کنار هم قدم میزدن ،. به خودش نگاه می کرد و می دید که نسبت به اون سالها شجاعتر شده بود . شلوغ ...

mahin-m.blogfa.com

با تو از پس سالها -

http://www.mahin-m.blogfa.com/post/434

با تو از پس سالها. نوشته شده در یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 23:34 توسط مهین. دلنوشته های یک مسافر. حنا دختری در مزرعه.

mahin-m.blogfa.com

با تو از پس سالها -

http://www.mahin-m.blogfa.com/post/436

با تو از پس سالها. داستانی شگفت انگیز و بی تکرار است. گاهی فکر می کنم شاید تخیلات ناب ذهن نویسنده ای هستم. هم او که میلیاردها سال است به تخیل جهان هستی مشغول شده. می پرسم : از کجا معلوم که این دستها و پاها در دنیای واقعی واقعی جان دارند؟ شاید که من نقاشی ساده ای باشم در ابعاد دوگانه ای از طول و عرض. در کتابی که او در دست دارد و داستانش را برای خود زیر لب زمزمه می کند! و در هر ورقی از صفحه زندگیم. همه آن چیزی است که او برایم رقم میزند. داستان عجیبی است این داستان. کاش فقط یکروز کتاب زندگی تمام نشود.

mahin-m.blogfa.com

با تو از پس سالها -

http://www.mahin-m.blogfa.com/post/435

با تو از پس سالها. چیزی از جنس تپش های قلب همیشگی، دوباره در من بیدار شده است. هر بار که صدای دوباره این تپش ها رو می شنوم یادم میفته که زندگی هنوز ادامه داره. این روزها ، روزهای گرم تابستونه و نمیدونم چند تابستون دیگه رو میتونم تجربه کنم؟ برای همین شکایتی از گرمای اون ندارم .تابستون بدون روزهای طولانی و داغ دیگه فرقی با بهار نداره . اما من چرا این روزها قرار ندارم؟ دیشب ساعتها از پشت پنجره اتاق به آسمون نگاه می کردم . وسعتی تاریک با ستاره هایی روشن ، در دور دستهای دور . ما من اینجا چه می کنم؟ هر بار در ...

mahin-m.blogfa.com

با تو از پس سالها -

http://www.mahin-m.blogfa.com/post/431

با تو از پس سالها. گوش کن صدای پای آب می آید و صدای ستاره های شب. این نجوا چیست که در جانم می نوازد. نیمی از جهان در خوابی عمیق است و نیم دیگر آن تازه سر از خواب برداشته. برای من اما شب و روزش فرقی نمی کند. من صدایی را در کوچه های تنگ و باریک دلم می شنوم. به صدای پای آب می ماند. پرده اتاق را کنار می زنم و ماه را به مهمانی اتاقم دعوت می کنم. میدانم که ماه صدای ستاره های شب را خوب می شناسد. خود را زیر نور مهتاب رها میکنم و موهایم را به دست نوازشگر او می سپارم. موهایم رنگ آبی مهتاب گرفته اند.