setayesh-man.blogfa.com
s.a.t.i.shs.a.t.i.sh - انتهاترین انتها
http://setayesh-man.blogfa.com/
s.a.t.i.sh - انتهاترین انتها
http://setayesh-man.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
9
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.203 sec
SCORE
6.2
s.a.t.i.sh | setayesh-man.blogfa.com Reviews
https://setayesh-man.blogfa.com
s.a.t.i.sh - انتهاترین انتها
s.a.t.i.sh - پیر مرد و دخترک
http://www.setayesh-man.blogfa.com/post/17
پیر مرد و دخترک. فاصله دختر تا پير مرد يک نفر بود روي نيمکتي چوبي. روبه روي يک آب نماي سنگي . پيرمرد از دختر پرسيد:. چرا گريه مي کني؟ دوستام منو دوست ندارن. چون قشنگ نيستم . قبلا اينو به تو گفتن؟ ولي تو قشنگ ترين. دختري هستي که من تا. از ته قلبم آره. بلند شد پيرمرد را بوسيد و به طرف دوستاش دويد. را پاک کرد کيفش را باز کرد. عصاي سفيدش را بيرون آورد و رفت! نوشته شده در دوشنبه 1 مهر1392ساعت 15:51 توسط . یکی بود یکی نبود. به اعتقاد چند نفر من. یک سال و پانزده روز. یک سال و ده روز. فرشته کوچولو رفت .
s.a.t.i.sh - دیشب گرسنه بود
http://www.setayesh-man.blogfa.com/post/15
دیشب گرسنه بود دختری که م رد. چه اسان به خاک پس دادیمش. همسایه اش زیارتش قبول. دیشب از سفر رسید . مکه رفته بود. نوشته شده در دوشنبه 1 مهر1392ساعت 15:49 توسط . یکی بود یکی نبود. به اعتقاد چند نفر من. یک سال و پانزده روز. یک سال و ده روز. فرشته کوچولو رفت . پیر مرد و دخترک. یعنی جایی که من ایستادم. برزخی میان خواستن و نخواستن. و نتونستن جبران گذشته. تلاش برای اشتباه نکردن. و دوباره لغزش و اشتباه. عذاب وجدان پایان نیافتی. و عشق دست نیافتی . گياه گوشت خوار ونوس. فروش ریمل چرخشی اسپین لش اصل.
s.a.t.i.sh - یکی بود یکی نبود
http://www.setayesh-man.blogfa.com/post/27
یکی بود یکی نبود. یکی بود یکی نبود. نمیدونم کی بود و کی نبود. اون که بود اصلا نبود. که یکیشون بود و اون یکی نبود. اونیکه نبود ،یه زمان بود. بود و خیلی چیزا به بود گفت و یاد داد. اما بود ،هیچ وقت گوش نداد. چون هیچ وقت فکر نمیکرد بود ، نبود شه. زدو بود اون نبود شد. شد یکی بود یکی نبود. ولی انگار یکی بود دنیا نبود. یکی بود خیلی دوست داره یکی نبود میبود. دوس داره میبود و بهش میگفت که هرچی گفتی راست بود و خیلی دوست دارم. ولی چه میشه کرد دیگه. یکی بود یکی نبود. تقدیم به بود من. I love the little angel.
s.a.t.i.sh - به اعتقاد چند نفر من
http://www.setayesh-man.blogfa.com/post/26
به اعتقاد چند نفر من. اینو یه دوست که زیادم از دوستیمون نمیگذره واسم نوشته. و اعتقاد داره که این شخصیت خیلی شبیه به منه منم چون از این متن خوشم اومد و. دوست داشتم شما هم بخونید دقیقا همونو کپی کردم. تیپ های سنگین خاصی میزنن اکثرا مشکیپوشن اودکلن خاص،مثلا لالیک میزنن. مشروب فقط ویسکی می خورن. قهوه رو بدون شیر و شکر میخورن تلخه تلخ! از دور که نگاشون میکنی ابروهاشون گره خورده تو هم،همش فکر میکنن. ولی وقتی نزدیک میری و باهاشون صحبت میکنی با نگاه و آرامش خاصی باهات حرف میزنن! اینا بهترین آدما برا درد دلن.
s.a.t.i.sh - دکتر شریعتی
http://www.setayesh-man.blogfa.com/post/3
به سه چيز تکيه نکن ، غرور، دروغ و عشق . آدم با غرور مي تازد،با دروغ مي بازد و با عشق مي ميرد! دوست داشتن كسي كه لايق دوست داشتن نيست اسراف محبت است! لبخند پر ملامت پاییزی غروب در جستجوی شب. که یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات ، گمنام و بی نشان. در آرزوی سر زدن آفتاب مرگ! چه امید بندم در این زندگانی. که در نا امیدی سر آمد جوانی. سرآمد جوانی و ما را نیامد. پیام وفایی از این زندگانی! عشق تنها کار بی چرای عالم است ، چه ، آفرینش بدان پایان می گیرد! آیا در این دنیا کسی هست بفهمد. که در این لحظه چه می کشم؟ و دوباره...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
عاشقانه ها
http://www.ghafasetalai.blogfa.com/1393/01
کمی عوض شد م. دیریست از خداحافظی ها غم. به کسی تکیه ن. از کسی ان تظ. ار محبت ندار م. بوسه میزنم بر دستان م. سر به زانو هایم میگذارم و سنگ صبور خ. قدر بزرگ شدم یک شبه. شنبه شانزدهم فروردین 1393 13:40. شنبه شانزدهم فروردین 1393 13:34. به تمام حرف هایشان لبخند میزنم . . . تا نگویند بی جنبه است. . . این لبخند مانند چسبی روی دهانم . . . آرام آرام خفه ام می کند . . . شنبه شانزدهم فروردین 1393 13:32. خاطرات نه سر دارند و نه ته. بی هوا می آیند تا خفه ات کنند. می رسند گاهی وسط یک فکر. گاهی وسط یک خیابان.
عاشقانه ها
http://www.ghafasetalai.blogfa.com/1392/06
نه دیگر محال است تو را از دست بدهم ، قید همه را به خاطر تو میزنم. قلبم را تا ابد به تو میدهم ، تو تنها مال منی ، این را به همه نشان میدهم! مگر میشود بی تو بود ، آنگاه که تویی تنها بهانه برای بودنم! وقتی که بودنم بسته به بودن تو است ، این لحظه هم منتظر آمدن تو است ، لحظه ای که بوی عطر تو می آید از آنجایی که میبینمت تا آنجایی که به انتظارت نشسته ام. چیزی دیگر نمانده تا رسیدن به آرزوها ، تا رسیدن به تویی که همیشه آرزوی زندگی ام بوده ای. ای تو که با احساساتم دیوانه میشوی ، تو هم اینجاست که هم احساس. همین یاد...
عاشقانه ها
http://www.ghafasetalai.blogfa.com/1392/07
با بغض نوشتم ولی با خنده خواندی. تازگی ها از خواب که بیدار میشوم ، تازه کابوس هایم آغاز میشود. خنده هایم شکلاتی شده اند ولی زیادی خالص. یک نفر . یک جایی. تمام رویاهاش لبخند توست و زمانی که به تو فکر میکنه احساس میکنه که زندگی واقعا با ارزشه پس هرگاه احساس تنهایی کردی این حقیقت رو به خاطر داشته باش یک نفر . یک جایی. در حال فکر کردن به توست. یکشنبه بیست و هشتم مهر 1392 14:17. کار من نیست ،. کار د ل است. جایی میان ن ف س های ت. یکشنبه بیست و هشتم مهر 1392 13:45. آغوش تو که باشد. در نگاه تو.بیدار شود! میگذرد ...
عاشقانه ها
http://www.ghafasetalai.blogfa.com/1393/09
سه شنبه یازدهم آذر 1393 12:13. طراح : ص دف. لمس کن کلماتی را. که برایت می نویسم. تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست . تا بدانی نبودنت آزارم می دهد . لمس کن نوشته هایی را. که لمس ناشدنیست و عریان . که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد. لمس کن گونه هایم را. که خیس اشک است و پ ر شیار . لمس کن لحظه هایم را . تویی که می دانی من چگونه. لمس کن این با تو نبودن ها را. دوستت دارم ای بهترین بهانه ام. طراح : ص دف. ღ ღ: بیا 2 حالا.: ღ ღ. بری قلبهایی که میتپند. آنچ ه گ ذشت. دوس ت جونی ا. دلتنگی های یه دختر. طراح : ص دف.
عاشقانه ها
http://www.ghafasetalai.blogfa.com/1392/11
یه جور نگاهش کنی. چهارشنبه سی ام بهمن 1392 18:55. هر وقت مرا باور کردی! عذرخواهی از خ دا با من! چهارشنبه سی ام بهمن 1392 18:53. باران بهانه ایست ازجنس حضورتو ،. اگرروزی قطره ای صورتت را بوسید. و گونه هایت گلگون شد به یاد من بیافت ،. چراکه ثانیه هایم سخت می گذرد. چهارشنبه سی ام بهمن 1392 18:51. چهارشنبه سی ام بهمن 1392 18:48. فکر کنم به بوی عطر تو. همین که در ذهنم می پیچد ،. چهارشنبه سی ام بهمن 1392 18:44. می کنم که بالای سنگ قبرم با افسوس. چهارشنبه سی ام بهمن 1392 18:37. من هنوز هم نميخواهم. طراح : ص دف.
عاشقانه ها
http://www.ghafasetalai.blogfa.com/1392/12
چهارشنبه چهاردهم اسفند 1392 14:57. هنوز وقتے آسمان دلم ابریست. لمس سبك دستان مهربانت را روے مو هایم حس مےكنم. تو هنوز با تمام نبودنت. تنها پناهگاه من از این آدمهایے . چهارشنبه چهاردهم اسفند 1392 14:35. سه شنبه ششم اسفند 1392 19:12. פ בایآ وقتے בلت مے گیره چیڪار میکنے. میرے یﮧ گوشﮧ مے شینے. هے با نگآت بازے مے ڪنے ڪﮧ. یاבت برﮧ مے פ واستے گریﮧ ڪنے؟ یﮧ لیواל آب مے خورے ڪﮧ . همﮧ بغضاتو قورت بבے؟ انوقت یآבت میآد خבایے و بایב تنها باشے؟ פ בاجوל ל میבونے. ایל روزا چقد פ בا بوבم. سه شنبه ششم اسفند 1392 19:8.
عاشقانه ها
http://www.ghafasetalai.blogfa.com/1393/11
تو خوشبخت میشی به این شک نکن. جمعه هفدهم بهمن 1393 21:57. خدا کاری بکن صبرم همین قد بود. چهارشنبه پانزدهم بهمن 1393 11:46. طراح : ص دف. لمس کن کلماتی را. که برایت می نویسم. تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست . تا بدانی نبودنت آزارم می دهد . لمس کن نوشته هایی را. که لمس ناشدنیست و عریان . که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد. لمس کن گونه هایم را. که خیس اشک است و پ ر شیار . لمس کن لحظه هایم را . تویی که می دانی من چگونه. لمس کن این با تو نبودن ها را. دوستت دارم ای بهترین بهانه ام. طراح : ص دف. آنچ ه گ ذشت.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
9
دنیـــاے بـــے کــــسے
كاش كه معشوق زعاشق طلب جان مي كردتا كه هر بي سر و پائي نشود يار كسي. باو ر ک ن! د ستانی باشی که. دارم میپ ک م . خوشي با خوبي فرق دارد. بخاطر خوبي ها . . . از خيلي خوشي ها. بايد گذشت . . ! خدايا . دنيايت شهوت س رايي شده براي خودش. آب را با ليوان تو ميخواستم. تا وقتيکه دوستت دارم ها بوي هوس دارد و نگاه ها رنگ فريب و. خواستن ها طعم احتياج. من به تمام عاشقانه ها مشکوکم. هر جاي دنيا ميخواهي باش. همين دست نوشته ها! درد داره هميشه اوني که تو خيالته . بي خيالته. يادت باشد بعضي از آدمها ارزش خاطره شدن هم ندارن.
و ناگهان چقدر زود دیر میشود...
و ناگهان چقدر زود دیر میشود. میخوایم پاچه یکی رو بگیریم پس سگ درونمون زندس. صبحونه یه عسل کامل میخوریم. خرس درونمون هم زندس. میریم اتاق یادمون میره چی میخواستیم. اسکل درونمون هم زندس. مگسو رو هوا میزنیم. قورباغه درونمون هم زندس. بز درونمون هم زندس. طرف میره هنوز عاشقش میمونیم. کلا باغ وحشی داریم به تنهایی! نوشته شده توسط alireza در ساعت 20:27 لینک. امروز يه يارو در خونمون زد گفت ما داريم براي کساييکه تو اين محله هستند يه استخر. بابامم يه ليوان آب بهش داد :. نوشته شده توسط alireza در ساعت 10:41 لینک.
***ستایش***
ستایش خداوندی را که نفس کشیدن ازآن وجود اوست. این مردم تا به عزایم ننشینند. مرگم را باور نمیکنند! نوشته شده در پنجشنبه یازدهم اردیبهشت 1393ساعت 9:41 توسط مهدی. آرزو هایم را گذاشتم در کوزه. با آبش قرص های اعصابم را میخورم. نوشته شده در پنجشنبه یازدهم اردیبهشت 1393ساعت 9:40 توسط مهدی. دوست بداری و گمان کنی که دوستت دارند ،. حال آنکه او یگانه هستی تو باشد و . تو یکی از هزاران لذت او! این میاد خاطرات اون لعنتی پاک میشه. دیدم این شد لعنتی تر. نوشته شده در پنجشنبه یازدهم اردیبهشت 1393ساعت 9:40 توسط مهدی. نوشته...
ستایش
اینجانب محمد علی زاده متولد 1358 ساکن شهر باصفای یزد و دوستدار صدای خوش مهربانی ام. انجمن صنفی گویندگان جوان تهران. انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم. دوستان حتما شنید که می گن یزد اولین. شهر خشت خام دنیاست . و بلند ترین بادگیر. جهان در باغ دولت آباد یزده. بله باغ دولت آباد. همون که بادگیر بلندش زبونزده و عمارت هشتی و کلاه فرنگی اون منحصر به فرد. بنای باغ دولت آباد رو به محمد تقی خان مشهور به خان بزرگ نسبت دادند. کسی که ابتدا قناتی به نام دولت آباد ایجاد کرد و بعد از اون باغ دولت آباد رو بنا کرد .
setayesh-mamani.persianblog.ir
دخترم ستایش
تولد و مهمونی (۱٦). کلاس اول دبستان (۱٤). کلاس دوم دبستان (۱۳). روزهای پیش از دبستان (۱٢). کتابهایی که خواندم (۱٠). کلاس سوم دبستان (۱٠). کلاس چهارم دبستان (٧). برای دردانه ام (٦). سیزده به در (۳). الهه جون و الناز جون(75-85). باران جون و مامان آرام(88). باران جون و مامان نسترن(83). باران جون و مامان نسرين. بانک محتوای آنلاین مدارس. پارميدا دختر شيطون و بلا. پگاه و پارسای عزیز. ترانه جون و مامان باران. ترانه و برنا دو فرشته آسماني. تمام هستی من روژین نازنین. حسین جون و مامان شهرزاد(1380). به هر کجای سرزم...
s.a.t.i.sh
یکی بود یکی نبود. یکی بود یکی نبود. نمیدونم کی بود و کی نبود. اون که بود اصلا نبود. که یکیشون بود و اون یکی نبود. اونیکه نبود ،یه زمان بود. بود و خیلی چیزا به بود گفت و یاد داد. اما بود ،هیچ وقت گوش نداد. چون هیچ وقت فکر نمیکرد بود ، نبود شه. زدو بود اون نبود شد. شد یکی بود یکی نبود. ولی انگار یکی بود دنیا نبود. یکی بود خیلی دوست داره یکی نبود میبود. دوس داره میبود و بهش میگفت که هرچی گفتی راست بود و خیلی دوست دارم. ولی چه میشه کرد دیگه. یکی بود یکی نبود. تقدیم به بود من. I love the little angel. تا اینک...
باغ ستایش
بهشت شداد ( داستانی قرآنی). جمعه 23 مرداد 1394 : نویسنده : جواد نعیمی. عرق از سر و رویش می بارید! تشنگی طاقتش را به انتها رسانده بود. اما از گمشده. اش خبری نبود. مرد ساربان دست. هایش را سایه بان چشم. هایش كرد و به دوردست. ها خیره شد. در اطرافش سفره. بزرگی از بیابان بود! مرد زیرلب زمزمه كرد: پس این شتر من به كجا گریخته است؟ حسابی خسته و كوفته شده بود، اما هنوز امید داشت و با تمام وجود بیابان را می كاوید و پیش می رفت. ناگهان چشمش به دیوارهای بلندی افتاد. دیوارهایی كه نشانه. هایی استوار به طرف دروازه. های ب...
پرواز را به خاطر بسپار
پرواز را به خاطر بسپار. وقتی تصمیم گرفتم که بروم، به پای سنگ دلی ام نگذار. برای رسیدن به این تصمیم، مانده ی جانم را هم کندم. گذشتم. گذشتم از هر آنچه که نمی بایست. از هر آنچه که روزی تنها دارایی من برای آرام گرفتنم بود. شایدم هنوز هست. اما نه! من نمی گذارم مرا در این تصمیم دلسرد کنی. من از تو گذشتم. از تویی که روزی برای به دست آوردن لبخندت تمامی جهان را وادار به دلخواه تو کردم. منی که حتی تمام تصورات نداشتنت را پاره پاره کردم که مبادا اتفاق بیفتند. می بینی چقدر سختم است؟ من، توی من را گم کرده ام. واسه آدم...
حریم دل
سخن نویسنده با دوستان. اس ام اس عاشقانه. پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون بعد از یک ماه پسرک مرد وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر. پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد. اون (دختر) ...
فانوس خاموش
پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود. اما خود نیز علت را نمی دانست. روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد، صدای ترانه ای را شنید. به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد. پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید: ‘چرا اینقدر شاد هستی؟ آشپز جواب داد: ‘قربان، من فقط یک آشپز هستم، اما تلاش می کنم تا همسر و بچه ام را شاد کنم. ما خانه ای حصیری تهیه کرده ایم و به اندازه کافی خوراک و پوشاک داریم. اما خسته و...
ستایش شرقی
دل نوشته های من. نوشته شده در شنبه بیست و هفتم فروردین 1390ساعت 11:54 توسط ستایش شرقی. من اناری میکنم دانه به خود میگویم:. کاش این مردم دانه های دلشان پیدا بود! چشم هایت را هم نبند! آخر ، کلاغ درخت توت دلش میگیرد. دیوارها را هم که بیاوری. باز هم می آیند. باز هم ، کلمات را با تو. خدا هم غصه می خورد! بگذار زمان راهش را برود! دل گرفته ام خیلی بغض کرده! شدم بمب انرژی منفی! ۲ شعرم جدید نیست! اما دلم اینو زمزمه میکرد! نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم آذر 1389ساعت 16:30 توسط ستایش شرقی. هنوز فردای بیست وسه را.