shabgardemahtabi.blogfa.com

roozekal.blogfa.com

روز کــــــ ـال - روز وصل دوست داران یاد باد.. (5)

http://www.roozekal.blogfa.com/post-150.aspx

در من شبی ست که ماهش تمام نیست. روز وصل دوست داران یاد باد. (5). گوشهی آغوش تو بود. لحظهای صبر اگر میکردی. آغوشت را باز کردی. شاید حق با تو بود. من دیر شده بودم. امروز تولد فانوس عزیزم بود. 6 ساله شد اینجا. امسالم از همه ی اونایی که بودن. همراه بودن. خوندن. نقد کردن. تخریب کردن. تشویق کردن ممنونم. بابت همه چی ممنون! امیدوارم که همیشه سبز و سلامت باشید و باشید. :). باز گشته ام از سفر. نوشته شده در پنجشنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۲ساعت 1:31 توسط سئنا. از قصه های شکارچیان چیزی نمی ماند. اما چیز مهمی نیست.

roozekal.blogfa.com

روز کــــــ ـال - فکر غرورم نیستم..

http://www.roozekal.blogfa.com/post-149.aspx

در من شبی ست که ماهش تمام نیست. اینکه ماه رمضونه. یعنی آرومم! از همون هفت سال پیش. تا همین هفت سال بعد. ماه رمضون که می شه. یعنی آرومم! این ناهید . از هفت سال پیش تا هفت سال بعدش. اینجوری نبوده. قبلش که شاید اصلا نبوده. شاید بوده و یادش نمیاد! این ورژن جدید ناهید! دلخوشی دوازده روزه ی زندگیم. آرنیکای عزیزمه که با اومدنش من به معنای واقعی کلمه ناهیدخاله شدم و الان ۹ روزه که ندیدمش و فعلا با عکسا و فیلمایی که ازش گرفتم. خوشم! هیچی دیگه نباید. نباید اون حال و هوا رو بیاره! و خواستن تو جنینیست در من.

mohajer5531.blogfa.com

مهاجر

http://www.mohajer5531.blogfa.com/9107.aspx

برای انسانهای بزرگ بن بستی وجود ندارد: آنها یا راهی خواهند یافت یا راهی خواهند ساخت. قاصدک نقره ای(ندا کشاورز). هم ترانه هم صدا شو. به رنگ فاصله ها. مدار صفر درجه(امیر -آذین). نغمه شاکری(پشت برچین خیال). عشق شیشه ای(مریم و مرجان). پاییز میرسد که مرا مبتلا کند. با رنگهای تازه مرا آشنا کند. پاییز میرسد که همانند سال پیش. خود را دوباره در دل قالیچه جا کند. او میرسد که از پس نه ماه انتظار. راز درخت باغچه را برملا کند. او قول داده است که امسال از سفر. اندوههای تازه بیارد، خدا کند. شاید اثر کند، و خداوند فصل ها.

tanhamard.blogfa.com

Mard e Tanha در تنهایی گل نرگس

http://www.tanhamard.blogfa.com/8601.aspx

Mard e Tanha در تنهایی گل نرگس. شعر و متن های عاشقانه. به تو صادقانه گفتم. ولي تو تنهام گذاشتي. حالا که رفتي مي فهمم، تو اصلا دوسم نداشتي. با تو عاشقانه بودم ، با تو عا شقانه خوندم. ولي عاقبت شنيدم، که يه عمر بيراه موند م. با تو يه رنگ بودم، ولي تو دو رنگي کردي. بی وفا شد ی نموند ی، رفتی. حالا من موندم و يک عمر، حسرت وغم وسياهي. نفسي مياد و ميره، دم به دم حسرت و آهي. توي اين شهر درند شت، هرکسي يه ياري داره. چرا وقتي نوبت ماس، کسي ما ر و دوس نداره. چرا وقتي دلبسته شديم ما، ميره وتنهام ميزاره. هر که رفت !

daftaresabze7.blogfa.com

قد بلند

http://www.daftaresabze7.blogfa.com/9104.aspx

ی که می خواهد بلند تر شود. در این هوای بارانی. ما اینجایمم، جلو پنجره . بارون. من . تو . شجریان! نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۱ساعت ۰:۳۶ قبل از ظهر توسط قد بلند. این روزها درگیر یکی از چندراهی های زندگی شده ایم، برامون دعا کن هر کی که داری اینو می خونی! نوشته شده در سه شنبه ششم تیر ۱۳۹۱ساعت ۱۶:۵۸ بعد از ظهر توسط قد بلند. کمی بیرون قاب قدم بزنیم. دادای دوست داشتنی من.

nanokhun.blogfa.com

وقتی جان از این پس سرشار می شود - باید نرفت

http://www.nanokhun.blogfa.com/post-141.aspx

وقتی جان از این پس سرشار می شود. هنگام رحلت چشمان آفتاب بر کوهستان باختری، به ياد آر، دستانی که به سويت ميشتابد. گاهی بايد گذشته را به دوش انداخت و گريخت گاهی بايد رفت گاهی بايد زمستان را به انتظار بهار، مدام نلرزيد، که بهار سراسر زنجير عربده بود گاهی لازم است چيزی را به کسی نگفت می توان همچنان زير درخت گردوی لخت عورمان هنوز سايه را بر پوست ليسيد گاهی فقط گاهی می توان دهان به آواز کسی گشود، بی رنجشی گاهی وقت ها بايد نرفت. شنبه ۱۱ خرداد۱۳۹۲ساعت۲۱ بعد از ظهر توسط معین. اين منم، پيش از هجرت آفتاب.

nanokhun.blogfa.com

وقتی جان از این پس سرشار می شود

http://www.nanokhun.blogfa.com/9203.aspx

وقتی جان از این پس سرشار می شود. هنگام رحلت چشمان آفتاب بر کوهستان باختری، به ياد آر، دستانی که به سويت ميشتابد. يه مرد بود، فقط يه مرد. کليشه ها ما را فراری می دهند، نمی دانم از چه وقت، ولی همان طور که کليشه می شوند همانطور هم فراموش می شوند. داش آکل يکی از آن هاست،. مردی که از روزگار غداره خورد، آن هم از پشت، تف به مرام اين روزگار نامراد. داش آکلی که غداره توی دست هاش خوب می چرخيد، چه بی صدا به خاک افتاد، خاک که نه، همان بستر سيمانی که فرياد زدن بلد نبود. همآغوشی داشی و اقدس همزمان با بالا رفتن مرجان ا...

nanokhun.blogfa.com

وقتی جان از این پس سرشار می شود

http://www.nanokhun.blogfa.com/9112.aspx

وقتی جان از این پس سرشار می شود. هنگام رحلت چشمان آفتاب بر کوهستان باختری، به ياد آر، دستانی که به سويت ميشتابد. دو دست محاط بر دستی. چشم ها به چيزی خيره می ماند. و تلاقی نگاه ها، انحنای لبخند را ياد آور می شد. و زمان جاری بود. همان گونه که پيش از آن. همان گونه که پس از آن. شنبه ۱۲ اسفند۱۳۹۱ساعت۲۳ بعد از ظهر توسط معین. من آنجا بودم. او هم بود. جمعه ۴ اسفند۱۳۹۱ساعت۲۲ بعد از ظهر توسط معین. اين منم، پيش از هجرت آفتاب. هر آنچه هست بر داریه ريز نازنين. قناری ها مردند، شتاب کن. خوشه ی نوشته ها.

khozabalateman.wordpress.com

تصویر زن | نگاهی از اون زاویه

https://khozabalateman.wordpress.com/2010/05/02/تصویر-زن

نگاهی از اون زاویه. جایی برای تمام بی جایی هایم. یک شعر از ایرج میرزا. تصوير زني به گچ کشيدند. ارباب عمائم اين خبر را. از مخبر صادقي شنيدند. گفتند که واشريعتا خلق. روي زن بي نقاب ديدند. آسيمه سر از درون مسجد. تا سردر آن سرا دويدند. ايمان و امان به سرعت برق. مي رفت که مؤمنين رسيدند. اين آب آورد آن يکي خاک. يک پيچه ز گ ل بر او بريدند. ناموس به باد رفته اي را. با يک دو سه مشت گ ل خريدند. چون شرع نبي ازين خطر ج ست. رفتند و به خانه آرميدند. غفلت شده بود و خلق وحشي. چون شير درنده مي جهيدند. پاچين عفاف مي دريدند.

sinablack.persianblog.ir

M.A.S.I

http://sinablack.persianblog.ir/1389/6

من و انکار شراب این چه حکایت باشد/غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد. نویسنده : REQUIM FOR A DREAM. ساعت ۱٠:۱٤ ‎ق.ظ روز ۱۳۸٩/٦/٢۸. وقتی که نیامده بودی روستا سبز صدا بود. تا تو آمدی و بذر خاموشی پراکندی. در جواب فریاد عصیانگرم. سرب سکوت به حلقم ریختی و رفتی. هیچگاه روز آمدنت را فراموش نکردم. حتی بعد از رفتن روستا به شهر فراموشی. نویسنده : REQUIM FOR A DREAM. ساعت ۱۱:٠٢ ‎ق.ظ روز ۱۳۸٩/٦/٢٧. چهار شنبه با بابا و حسن عزیز رفتیم شکار، بیشتر از این هیچی نمیگم چون عکس خودش نشون میده هر کی چیکار کرده! آری مشکل همیشگی...