shazdehkoochooloo.blogfa.com
سه نقطهسه نقطه - گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بوداماماندنی بوداین بودنش بودکه اورا تبدیل به گل من کرده بود
http://shazdehkoochooloo.blogfa.com/
سه نقطه - گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بوداماماندنی بوداین بودنش بودکه اورا تبدیل به گل من کرده بود
http://shazdehkoochooloo.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
3
SSL
EXTERNAL LINKS
19
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.25 sec
SCORE
6.2
سه نقطه | shazdehkoochooloo.blogfa.com Reviews
https://shazdehkoochooloo.blogfa.com
سه نقطه - گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بوداماماندنی بوداین بودنش بودکه اورا تبدیل به گل من کرده بود
شازده کوچولوی من
http://www.shazdehkoochooloo.blogfa.com/posts
زود بزرگ نشو مادر! چهارشنبه نوزدهم خرداد ۱۳۹۵. سیزده بدر هیجان انگیز! دوشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۵. ادعیه و اعمال ماهانه در بارداری. چهارشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۵. چهارشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۵. Powered by BLOGFA.COM.
BLOGFA
http://www.shazdehkoochooloo.blogfa.com/Profile
پروفایل مدیر این وبلاگ فعال نیست.
شازده کوچولوی من
http://www.shazdehkoochooloo.blogfa.com/archive
پسر کوچولوی من محمد یزدان عزیزم. مامان این وبلاگ رو صرفا برای خود خودت ساختم که بدونی دارم لحظه لحظه با تو بودنو زندگی میکنم.عزیزم میخوام روزی برسه که انقد بزرگ و آقا بشی که این وبلاگو نشونت بدم.این وبلاگ رو برات توی یکی از تولدهات رو میکنم! هدیه ای که سالها برای تهیه ش زحمت کشیدم! به اندازه تمام سالهای عمر شیرین تو!
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
3
جویبار لحظه ها - حلاج
http://jouybarelahzeha.blogfa.com/post-27.aspx
اینک آیا باز صدای حلاجی بلند شد خواهد؟ که از شکست نهراسد. که این را شکست نپندارد. که سخت گوارا داندش. پیروزی حلاج را که چوبه دارش به عربده نشسته است. که هر آنگاه بلند می شود از زمین. به اوج خواند آن گردن افراشته اش را. همه در کنجی به گرد بازی فلک. نوکری خود را می کنند و غلامی بچه و زن. که این خفتقان را شاید فریادی بر فراز کوهی. مرهمی باشد بلکه فقط و تنها دل خسته خود را. ولی کاوه و حلاجی دگر یافت می نشود. فقط درد خود را که درد زمین و زمان را در سینه داشته باشند. نه تنها فقط غم دل رنجدیده ی خود را.
جویبار لحظه ها
http://jouybarelahzeha.blogfa.com/8606.aspx
تقدیم به همسرم،مژگان بهادری نژاد. خواب تو را می خواند. خواب در انتظار چشمانی بسته است تا آواز شبانه اش را سر دهد. شعر هایم را می خوانم. خواب تو را می خواند. گوشت را به من بخش و چشمت را به خواب. باز تو را می خوانم اما جوابی نیست. باز از تو می خوانم و بازم گوش آشنایی نیست. تو به خوابی و من غرق تو. نفس هایت را می بویم و می شمارم تا به صبح. نوشته شده در شنبه هفدهم شهریور ۱۳۸۶ساعت 22:0 توسط كيا محمدزاده. جاده در انتظار من. آسمان،ماه و مه چشم در راه من. شاید که قطره ای با شنیدن صدایمان بر ما ببارد. جماعت خدا ر...
جویبار لحظه ها - خورشید مادر
http://jouybarelahzeha.blogfa.com/post-22.aspx
به مادرم و همه ی فداکاری هایش. مادرم خورشید کلام توست. مادر ماه آشیانه توست. تو بودی که از عمق جان فریاد زدی. تو بودی که از فریادت خورشد گریست. خورشید از گلوی تو نور گرفت. ماه از حضور تو سقف گرفت. و دیوار اوین از صدای تو بیم گرفت. زاییدن زندگی کار تو بود. امید و امید به زندگی تقدیر تو بود. آری زایش تبلور زندگی است. و زندگی تجلی فردا. تویی که فردا را معنا می کنی. تو امید را زنده می کنی. تو تولدی شروعی تو. پر از آینه مهتاب عبوری تو. تو در زمانه ای زندگی را فریاد زدی که دیگران مرگ را نجوا می کردند.
جویبار لحظه ها - دو رباعی
http://jouybarelahzeha.blogfa.com/post-23.aspx
درد من غم بی فردایی است. زجر من از نا مهربانی است. یاران بباید باده در دست گیرند. که هجران ما ز بد فرجامی است. زهر اهل قلم باده ناب است و لیک. جام کاسبکاران از زر ناب است و لیک. هیهات که ما چه کاره ایم در این چرخ. که نه اهل قلم و نه از تبار کسب و لیک. نوشته شده در شنبه یازدهم مهر ۱۳۸۸ساعت 10:15 توسط كيا محمدزاده.
جویبار لحظه ها - هوس بوی تو
http://jouybarelahzeha.blogfa.com/post-25.aspx
هوس کوی تو داره. دردا و دریغا که چه بیهوده بخوانه. بوی تو از ته بن وجودت به بالین. بود آیا که غزلی از موی تو خوانه؟ موسم گل است و مجال صحبت گل کم. که هر چه در آید ز جوانه به دار رانه. مجال صحبت گل ره به کس نمی ده. بخوان تو که دلی را رها از همه خوانه. صدای مغنی مرا خوش تر ز هر موعظه. کوک کن پس آن نغمه را که جهان در انتظار مانه. نوشته شده در شنبه یازدهم مهر ۱۳۸۸ساعت 10:30 توسط كيا محمدزاده.
جویبار لحظه ها - مانیفست درد
http://jouybarelahzeha.blogfa.com/post-17.aspx
در زمانه ای که همه از غم حرف می زنند. خنده ام من،لبخند اگر چه تلخند. در زمانه ای که همه می گویند من هستم چون پستم. من بازو،حرکت اگرچه کند. در زمانه ای که همه به هم رشک می برند. من شوقم،دوردم اگر چه پردرد. در زمانه ای که همه عشق را افسانه می دانند. مجنونم،اشتیاقم اگر چه همرزم. و زمانه ای که انسان را پول می شمارد. انسانم من،آزاد اگر چه در بند. نوشته شده در پنجشنبه دهم آبان ۱۳۸۶ساعت 12:50 توسط كيا محمدزاده.
جویبار لحظه ها - جبر است این یا اختیار
http://jouybarelahzeha.blogfa.com/post-26.aspx
جبر است این یا اختیار. جبر است این یا اختیار. در همه عمر به سرو پا دویدیم و. جز لحظه دیدار وصال موی خوش بویت. مرا حاصلی دیکر هست آیا؟ که هر چه را که بکردم. از سر جبر است و ناچاری. وای ازآن لحظه که هر چه در ذات و برونم است. اختیار است اختیار است اختیار. شب به پا جستم و از سر وارو زدم. خوشا شب و آن روزی که با صحبت مو یت ره آشنا زدم. آخ که برون نمی رود این هوس خیال تو. بوی خیال موی تو وهم ز سر می برد. نوشته شده در شنبه یازدهم مهر ۱۳۸۸ساعت 10:36 توسط كيا محمدزاده.
جویبار لحظه ها
http://jouybarelahzeha.blogfa.com/8807.aspx
اینک آیا باز صدای حلاجی بلند شد خواهد؟ که از شکست نهراسد. که این را شکست نپندارد. که سخت گوارا داندش. پیروزی حلاج را که چوبه دارش به عربده نشسته است. که هر آنگاه بلند می شود از زمین. به اوج خواند آن گردن افراشته اش را. همه در کنجی به گرد بازی فلک. نوکری خود را می کنند و غلامی بچه و زن. که این خفتقان را شاید فریادی بر فراز کوهی. مرهمی باشد بلکه فقط و تنها دل خسته خود را. ولی کاوه و حلاجی دگر یافت می نشود. فقط درد خود را که درد زمین و زمان را در سینه داشته باشند. نه تنها فقط غم دل رنجدیده ی خود را. الف ز- ...
جویبار لحظه ها - باده
http://jouybarelahzeha.blogfa.com/post-19.aspx
ای بسا خاک سحرخیزان که دریت کوچه تنهایی ما می خواند. ای بسا خاک دلیران که پر از ناله و نفرین مانده است. چه بسیارند این بسا ها بسان یسامد هایی که در رگان ما خون می دوانند. چه بساهایی که بسیار دورند. و اکنون جز یادی که ما به جام هایمان می زنیم. چیز دیگری را در ما پر نمی کنند. یادهایی که پر از خاطره اند. جام هایی که پر از یادواره ند. تو بمان ای باده ، تو بمان درخانه. تویی که همه ایی. تویی که یاد همه ایی. تویی که گیجم می کنی و بعد، به سنگم می زنی. یا بر نهادم می روی و. آخر به یادستان یارانم می بری.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
19
شازده کوچولو
جمعه 21 آذرماه سال 1393 ساعت 07:53 ب.ظ. شاید آسمان دور باشد. شاید تکه ابری که کنج یاقوتی وسعت را بهانه می گیرد دلگیر باشد از گریه های باردار. شاید هنوز هم خدایی از اسطوره ها و کتابهای خطی چند هزار ساله گوشهایش برای شنیدن و چشمهایش برای سجده باز مانده باشد. نیازی به قربانی به در گاه خدایان نیست، هفت راه ، هفت سلام و هفت سجده بر خورشید برای نگاه آسمان کافیست گامی به سوی پهنای طراوت کافیست،. لمس خدایی که در تو نفس می کشد نیازی به پلکان طریقت و انزوای شهامت ندارد. نوشته شده توسط میثا. سلام به همه دوستان خوبم.
آتلیه کودک شازده کوچولو | آتلیه عکاسی کودک
آتلیه کودک نوزاد و بارداری. چه خبر از شازده کوچولو؟ تماس با شازده کوچولو. شرایط و رزرو وقت. شازده کوچولو حامی خنده فرشته های زمینی.
eykis
دو نفر از پنجره به بيرون مينگريستند يكي گل و لاي ميديد و ديگري ستاره هاي درخشنده را. Http:/ shazdehkocholoo.blogfa.com/ rss. پادشاه گفت : تو خودت را محاکمه خواهی کرد و این دشوارترین کار است. به کی بگم حرفمو نمیفهمه. کاش وسط این ادما نبودم کاش ستاره خودمو داشتم کنار گل خودم. بازم دوباره غم دستی به شانه ام کشید. من سنگ سرد سخت. دستی به شانه ام کشید. جمعه بیست و نهم بهمن ۱۳۸۹ ساعت 18:12 نویسنده : eykis. فقط بچهها میدانند که در جستجوی چه هستند. من گلم رو پیدا کرده ام. اینروزا تنهام احساس میکنم خیلی هم تنهام.
shazdehkocholoo2010.blogfa.com
(( توشاعرانه ترین اتفاق عمر منی ))
توشاعرانه ترین اتفاق عمر منی ). برایت نور میخواهم . برایم صبر بخواه. تمام سپاسم ازآن كسي است كه به من نيازى نداشت امافراموشم نكرد. توووووووووووووووووووووووووووولذت مبارک و دیگر هیچ. مبارکه سفید جان . به سفید برفی عزیز. سفید برفی جونم تولدت مبارک. سفید برفی جون تولدت مباررررررررررک! ღ رنگین کمان لبخند تو را به عالمی ندهمღ. به نام اوکه حرمت نگاهش مرگ است. هفت پنجره بهترین درهمه چیز. دوستم داشته باش روزهاکوتاهند. یک فنجان عشق ، تلخ مثل بغض. وبلاگ میراثداران کهن ایران زمین. بهترین شعرهایی که خوانده ام. خوشحا...
شازده کوچولو
بر و بچه های 9/9/99. صندوقچه ی خاطرات من. روز هایی که خودم نیستم. تیم فوتبال گهر درود نگین زاگرس. من یه موبایل دارم که صدای زنگش یادم نمیاد. نوشته شده توسط نرگس در جمعه دوازدهم اردیبهشت 1393. اگه دلت یه جایی گیر کنه همه زندگیت نخ کش میشه. نوشته شده توسط نرگس در جمعه بیست و دوم فروردین 1393. من هم به سلامت. نوشته شده توسط نرگس در جمعه بیست و دوم فروردین 1393. کوتاه ترین قصه دنیا:. نوشته شده توسط نرگس در جمعه پانزدهم فروردین 1393. کافیست چمدانت را ببندی تا همه اماده از یاد بردنت شوند. بی گمان زیباست آزادی!
سه نقطه
گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بوداماماندنی بوداین بودنش بودکه اورا تبدیل به گل من کرده بود. یکی برای من, دیگری برای تو. فنجانم را بر میدارم و تلخی را زیر زبانم مزمزه میکنم. نگاهت میکنم, نگاهش میکنی. فراموش میکنم طعم تلخ قهوه را. و طعم تلخ نگاهم را. که خیره بود به چشم های تو. و طعم تلخ نگاهت را. وقتی که خیره بود به او. به پشت سر من. جان میگیرد دستهای یخ زده ام. فنجان را بر میدارم. جرعه ای دیگر مینوشم. به هم نگاه میکنیم. اثر میکند معجزه لبخندت. در شب تلخ میلادم. همه چیز شیرین میشود با تو. هنوز هم ن...
shazdehkoochooloo.parsiblog.com
روزهای خوب مریم بودن ...
روزهای خوب مریم بودن . 87/10/5 : 11:52 عصر. خداوند . آدم . و حوا . زندگی جاوید آرزوی همه است ، برخی از فرشتگان هم زندگانی جاوید ندارند و در آرزویش می سوزند . خدای مرا از همه بیشتر دوست دارد که زندگانی جاوید بخشید . من تا روز رستاخیز در کنار او و مکمل اویم . گویند با خفت و خواری نزد همگان عتاب و خطابت کرد؟ از چه رو انسان را برای چنین امر خطیری برگزیدی؟ در وجود مستغنی تو چه کم بود که انسان را آفریدی؟ این آدم که آفریدی از او و فرزندانش همه طاعت می خواهی یا معصیت؟ از چه رو می پرسید؟ سوره ی الزمر آیه ی 36.
shazdehkoochooloo.persianblog.ir
روزهای خوبِ مریم بودن ...
روزهای خوب مریم بودن . روزگار من و زبل خان. نه چندان بی سابقه. منو پک می زنی آروم. نانازی بانو و آقا خرسی. دل نوشته های سوگلی. خاطرات یک کهنه عروس. روزهای بهتری هم هست. من اگه مادر شوهر بشم . دل نوشته های یک دختردم بخت. آشیانه عشق من و آقای همسر. نوشته های یک لیدی متاهل. روزهایی که بر من می رود. دست هایی به سوی خدا. دل نوشته های ساچلی. تکه تکه های زندگی من. من و همسرم در اروپا. توت فرنگی روی خامه. عروس و دختر بزرگ. قالب های وبلاگ اسکین. 33 سال و 6 سال . لحظه ای بوده که خدا را برای داشتنت شکر نکنم؟ اما تو...
shazdehkoochooloo91.blogfa.com
سرمایه گذاری َ
علي عشق مامان زهره
علي عشق مامان زهره. عینک ریبن ویفری شیشه شفاف. از یک هفته قبل خودم وبرای به دنیا اومدن علی آماده میکردم ،مرخصی گرفته بودم و رسول هم هنوز از سنندج نیومده بودو منم خونه مامان بودم و هر روز با بابا میرفتم دنبال کارها مثل کارهای بیمه تکمیلی و. خیلی استرس داشتم و رسول هم اومد رفت دنبال کارهای بند ناف موسسه رویان . خلاصه اینکه رسیدیم بیمارستان ومن رفتم اتاق زایمان و از همسر و مامان خداحافظی کردم . گان پوشیدم و لباس ها رو تحویل دادم ، چکاپ اولیه شدم و رفتم تو بخش و مدام دعا میکردم و بی اختیار اشک میریختم .