sheyda20.blogfa.com

kermantranslators.blogfa.com

مترجمان کرمان - سوالات،مشکلات و درخواست های خود را اینجا بیان کنید

http://kermantranslators.blogfa.com/category/68/سوالات،مشکلات-و-درخواست-های-خود-را-اینجا-بیان-کنید

سوالات،مشکلات و درخواست های خود را اینجا بیان کنید. تدریس خصوصی زبان انگلیسی در شهرستان کرمان. دانلود کتاب آموزش زبان DOWNLAOD EBOOKS. ترجمه متون فارسی به انگلیسی. دانلود نرم افزار آموزش زبان. دانلود کتاب شنیداری DOWNLOAD AUDIO BOOKS. دانلود كتاب هاي گوناگون books download. دکترای مترجمی P.H.D IN TRANSLATION. همه چیز درباره آیلتس IELTS. دانلود دیکشنری برای موبایل. Download Mobile Dictionaries for free. همه چیز درباره تافل TOEFL. دانلود آهنگ به همراه متن برای تقویت listening. منابع کارشناسی ارشد زبانشناسی.

komakamkonkhoda.blogfa.com

کمکم کن خدا - اسماعیلت کیست؟

http://www.komakamkonkhoda.blogfa.com/post-14.aspx

کمکم کن تا باشم آنچه می توانم باشم. و اکنون ابراهیمی و اسماعیلت را به قربانگاه آورده ای . اسماعیل تو کیست؟ و من چه میدانم؟ اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد یا یک شیئی ، یا حالت ، یا وضع و یا حتی یک نقطه ضعف! تو خود آن را هر که هست و هر چه هست باید به مسلخ ببری و برای قربانی انتخاب کنی چه : ذبح گوسفند بجای اسماعیل قربانی است و ذبح گوسفند بجای گوسفند قصابی! نوشته شده در ساعت توسط. خدایا کمکم کن تا باشم آنجه می توانم باشم. دوستان از آرشیو موضوعی قسمت من کیم؟ قربان همه ی شما عاشقان. بی نام (یه نیازمند).

komakamkonkhoda.blogfa.com

کمکم کن خدا

http://www.komakamkonkhoda.blogfa.com/8701.aspx

کمکم کن تا باشم آنچه می توانم باشم. مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت در بین کار گفت و گوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردند. وقتی به موضوع خدا رسید. آرایشگر گفت: من باور نمی کنم که خدا وجود دارد. مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟ آرایشگر جواب داد: کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا میشد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت؟ آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت.

komakamkonkhoda.blogfa.com

کمکم کن خدا

http://www.komakamkonkhoda.blogfa.com/8604.aspx

کمکم کن تا باشم آنچه می توانم باشم. چه لحظه هايی که در زندگی تو را گم کردم اما تو همیشه کنارم بودی. چه دقیقه ها که حضورت را فراموش کردم اما تو فراموشم نکردی. چه ساعت هایی که غرق در شادی و غرور، تو رو که پشت همه موفقیت هام قایم شده بودی از یاد بردم اما تو همیشه به یادم بودی. چه روزهایی که سرم تو لاکم کردم و توی غصه هایی که فکر میکردم تو برای تلافی کارهای بدم برام فرستادی دست و پا زدم ، اما تو همیشه کاری کردی که به صلاح من است. وقتی خسته از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه آوردم تو پناهم دادی. بی نام (...

komakamkonkhoda.blogfa.com

کمکم کن خدا - خداوندا

http://www.komakamkonkhoda.blogfa.com/post-15.aspx

کمکم کن تا باشم آنچه می توانم باشم. در این دنیای خاکی دلهایمان پر از لکه های سیاه معصیت است که فقط بخشش بیکران توست که این لکه های سیاه را به نور و روشنایی تبدیل خواهد کرد. در حضور تو آرام می گیریم واعلام می کنیم که تو تنها خدای این عالم حاکم این جهان قادر مطلق و زمامدار بی چون و چرای خلقت هستی. در حالیکه به قدوسیت مهیب و جلال عظیم تو می اندیشیم و در قدرت بی کران و حاکمیت مطلق تو تعمیق می کنیم ترس تو را در دل خود جای می دهیم ترسی آکنده از عشق و احترام. نوشته شده در ساعت توسط. قربان همه ی شما عاشقان.

ramin-poet.blogfa.com

قصه ی سادگی من

http://www.ramin-poet.blogfa.com/8908.aspx

قصه ی سادگی من. سر بزارم بیابون شده برم بمیرم این دفعه راستی راستی دل از تو پس می گیرم(خائن). گفتی بمان می خواستم اما نشد. گفتی بخوان بغض گلویم وا نشد. گفتم که می ترسم من از سحر نگاهت. گفتی نترس ای خوب من اما نشد. می خواستم نا گفته هایم را بگویم. یا بغض می امد سراغم یا نشد. گفتی که تا فردا خداحافظ ولی آه. آن شب نمی دانم چرا فردا نشد. نوشته شده توسط رامین (دلشکسته) در دوشنبه هفدهم آبان ۱۳۸۹ و ساعت ۱۵:۴۰ بعد از ظهر. دیگه جوون نیستم . شدم 27 هنوزم ولی نوشته های پایین تو زندگیم حاکمه . عشق من عاشقم باش.

ramin-poet.blogfa.com

قصه ی سادگی من -

http://www.ramin-poet.blogfa.com/post-201.aspx

قصه ی سادگی من. سر بزارم بیابون شده برم بمیرم این دفعه راستی راستی دل از تو پس می گیرم(خائن). خیال کردم صدامو دوس داری. خیال کردم میشه همرات باشم. خیال کردم اگه پیشم بمونی. میتونم صاحب دستات باشم. یه حسی میگه چشمامو ببندم. یه حسی میگه سختی مال م رده. یه حسی توی گوشم میگه آروم. نترس اونی که رفته بر میگرده. نترس اونی که رفته بر میگرده. اگه سهم منو دستام نبودی. چرا موندی که هستیمو ببازم. منی که زود باور کرده بودم. میتونم باتو دنیامو بسازم. تو اینجایی ولی دلشوره داری. نگاهت جای دیگه گیر کرده. اگه سهم منو دست...

ramin-poet.blogfa.com

قصه ی سادگی من -

http://www.ramin-poet.blogfa.com/post-193.aspx

قصه ی سادگی من. سر بزارم بیابون شده برم بمیرم این دفعه راستی راستی دل از تو پس می گیرم(خائن). گفتی بمان می خواستم اما نشد. گفتی بخوان بغض گلویم وا نشد. گفتم که می ترسم من از سحر نگاهت. گفتی نترس ای خوب من اما نشد. می خواستم نا گفته هایم را بگویم. یا بغض می امد سراغم یا نشد. گفتی که تا فردا خداحافظ ولی آه. آن شب نمی دانم چرا فردا نشد. نوشته شده توسط رامین (دلشکسته) در دوشنبه هفدهم آبان ۱۳۸۹ و ساعت ۱۵:۴۰ بعد از ظهر. دیگه جوون نیستم . شدم 27 هنوزم ولی نوشته های پایین تو زندگیم حاکمه . عشق من عاشقم باش.

ramin-poet.blogfa.com

قصه ی سادگی من -

http://www.ramin-poet.blogfa.com/post-200.aspx

قصه ی سادگی من. سر بزارم بیابون شده برم بمیرم این دفعه راستی راستی دل از تو پس می گیرم(خائن). من همون جزیره بودم ، خاکی و صمیمی و گرم ، واسه عشق بازی موجها. قامتم یه بستر نرم . یه عزیز دردونه بودم ، پیشه چشم خیسه موجها ، یه نگین سبز خالص ،. توی انگشتر دریا . تا که یک روز تو رسیدی ، توی قلبم پا گذاشتی! غصه های عاشقی رو. تو وجودم جا گذاشتی. زیر رگبار نگاهت ، دلم انگار زیرو رو شد ، برای داشتن عشقت ، همه جونم. تا نفس کشیدی انگار ، نفسم برید تو سینه ، ابر و باد و دریا گفتن ، حس. نشستیم ، چشم به راهت لب دریا.