shirinfaraz.persianblog.ir

samian.blogfa.com

...آدم اینجا تنهاست -

http://www.samian.blogfa.com/post-40.aspx

شاعر که می شوی خیال تو یعنی حکومت دوست. در این نفس نفس پ ر تنش. کدام راهنما، کدامین راه. مرا به کوی تو خواهد رساند. دمی که مرا مرگ زندگی بخشد. و لحظه لحظه تنف س دهد. به جان بی جسمم. همان دمی که فرو می برم. ز ننگ زیستن ناگزیر چشمم را. دریچه ای به لقای تو جسته ام بی شک. که تا فراز مه آلود قله های بلند. به شه پر تو ببندم پرندۀ دل را. چه حس خوب و قشنگیست مرگ. قرار شد که بگیرم دوباره دستت را. و بی هراس جدایی ،. شکوه لحظه شیرین با تو بودن را. نوشته شده در یکشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۱ساعت11:9توسط بهنام زهری سامیان.

samian.blogfa.com

...آدم اینجا تنهاست -

http://www.samian.blogfa.com/post-41.aspx

شاعر که می شوی خیال تو یعنی حکومت دوست. در سرمای دلگیر این جهان قیر اندود. گل کاشتم و لبخند،. نر ست و از ریشه خشک شد. در سرزمین یخ زده. سرد بود و بی تپش ،. ناگزیر سرمایی که از وجود خلقت بر می خواست. سپری کردم جهان را. رستاخیزی درونم شعله می کشید. زمینی را که سالیان دراز. نوشته شده در دوشنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۱ساعت14:19توسط بهنام زهری سامیان. گر من ز می مغانه مستم ، هستم. گرعاشق و رند و میپرستم،هستم. هر طایفه ای ز من گمانی دارد- -. من زان خودم،چنانکه هستم،هستم. در وی زدهایم دست ، او داند و ما.

samian.blogfa.com

...آدم اینجا تنهاست

http://www.samian.blogfa.com/9012.aspx

شاعر که می شوی خیال تو یعنی حکومت دوست. گوش کن، می شنوی؟ صحبت از طلعت صبح است و سپیدی. آفتاب از افق روشن امید برون آمده است. فلق ازشوق حضور نفس چلچله ها. برف جاری شده است. شبنم از گونه گل می بوسد. و بهار آمده است. وه چه احساس قشنگی است که در دل دارم. نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۰ساعت1:19توسط بهنام زهری سامیان. گون بوزاردی ، هوا سویدی ، دانه دانه قار گلیر. قیش منه باهار گلیر ، ا شیدمیش م کی یار گلیر. وارلی وارسیز ، کاسیب ارباب ، هامیسی فیکره دوشوب. پاپاغ ،الجک له نویوت یاده دوشوب ،ذکره دوشوب.

samian.blogfa.com

...آدم اینجا تنهاست

http://www.samian.blogfa.com/9001.aspx

شاعر که می شوی خیال تو یعنی حکومت دوست. در روزهاي آخر اسفند. کوچ بنفشه هاي مهاجر. در نيمروز روشن اسفند. وقتي بنفشه ها را از سايه هاي سرد. در اطلس شميم بهاران. با خاک و ريشه. در جعبه هاي کوچک چوبي. در گوشه خيابان مي آورند. جوي هزار زمزمه در من. در جعبه هاي خاک. همراه خويشتن ببرد هر کجا که خواست. از کتاب از زبان برگ. نوشته شده در شنبه بیستم فروردین ۱۳۹۰ساعت11:11توسط بهنام زهری سامیان. گر من ز می مغانه مستم ، هستم. گرعاشق و رند و میپرستم،هستم. هر طایفه ای ز من گمانی دارد- -. من زان خودم،چنانکه هستم،هستم.

samian.blogfa.com

...آدم اینجا تنهاست

http://www.samian.blogfa.com/9003.aspx

شاعر که می شوی خیال تو یعنی حکومت دوست. لب از گفتن چنان بستم که گویی. دهان بر چهره زخمی بود و به شد. نوشته شده در چهارشنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۰ساعت11:24توسط بهنام زهری سامیان. گر من ز می مغانه مستم ، هستم. گرعاشق و رند و میپرستم،هستم. هر طایفه ای ز من گمانی دارد- -. من زان خودم،چنانکه هستم،هستم. در وی زدهایم دست ، او داند و ما. وز جام میایم مست،او داند و ما. گر زاهدو عابدیم و گرفاسق و رند. هستیم چنانکه هست،او داندوما. خانه ی شعر و ادبیات. لطایف و ظرایف ادبی. نقشه آنلاین شهر تهران. ساخت كد موزیک آنلاین.

samian.blogfa.com

...آدم اینجا تنهاست

http://www.samian.blogfa.com/9106.aspx

شاعر که می شوی خیال تو یعنی حکومت دوست. آنگاه که نگرانم می شوی. می خواهم گم وگور شوم گاهی. آزار لذت بخشی ست. آنوقت که سرزنشم می کنی. از عمق دوست داشتن. دوست داشتنت را دوست دارم. وقتی آغشته به خشم. آه که بی تفاوتیت مرا خواهد کشت. نوشته شده در چهارشنبه هشتم شهریور ۱۳۹۱ساعت2:27توسط بهنام زهری سامیان. گر من ز می مغانه مستم ، هستم. گرعاشق و رند و میپرستم،هستم. هر طایفه ای ز من گمانی دارد- -. من زان خودم،چنانکه هستم،هستم. در وی زدهایم دست ، او داند و ما. وز جام میایم مست،او داند و ما. خانه ی شعر و ادبیات.

samian.blogfa.com

...آدم اینجا تنهاست

http://www.samian.blogfa.com/9112.aspx

شاعر که می شوی خیال تو یعنی حکومت دوست. و بهار در راه است. همه در فکر بساط شب عید. غصه دار است پدر ،. مادرم خانه تکانی دارد. با خودش می گوید. نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۱ساعت0:3توسط بهنام زهری سامیان. گر من ز می مغانه مستم ، هستم. گرعاشق و رند و میپرستم،هستم. هر طایفه ای ز من گمانی دارد- -. من زان خودم،چنانکه هستم،هستم. در وی زدهایم دست ، او داند و ما. وز جام میایم مست،او داند و ما. گر زاهدو عابدیم و گرفاسق و رند. هستیم چنانکه هست،او داندوما. خانه ی شعر و ادبیات. لطایف و ظرایف ادبی.

samian.blogfa.com

...آدم اینجا تنهاست -

http://www.samian.blogfa.com/post-43.aspx

شاعر که می شوی خیال تو یعنی حکومت دوست. و بهار در راه است. همه در فکر بساط شب عید. غصه دار است پدر ،. مادرم خانه تکانی دارد. با خودش می گوید. نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۱ساعت0:3توسط بهنام زهری سامیان. گر من ز می مغانه مستم ، هستم. گرعاشق و رند و میپرستم،هستم. هر طایفه ای ز من گمانی دارد- -. من زان خودم،چنانکه هستم،هستم. در وی زدهایم دست ، او داند و ما. وز جام میایم مست،او داند و ما. گر زاهدو عابدیم و گرفاسق و رند. هستیم چنانکه هست،او داندوما. خانه ی شعر و ادبیات. لطایف و ظرایف ادبی.

samian.blogfa.com

...آدم اینجا تنهاست

http://www.samian.blogfa.com/8907.aspx

شاعر که می شوی خیال تو یعنی حکومت دوست. چشم که باز می کنم. آفتاب بر لب پنجره ایستاده است. صدای محیط با هیا هوی درونم می آمیزد. و بوسه برگ های زرد بر آب حوض. حکایت پائیز است و مهر. یقه کتم را بالا می دهم. من عابر تنهایی خویشم. پیش از آنی که با خبر شوم. زندگی از جای دیگری آغاز شده است. می گذرم زندگی را. می نگرم و می گذرم. تا میلادی دو باره. آنچنان که امروز روز میلادم بود. من زنده ام چه ناگزیر و. به مرگ فکر میکنم. من زنده ام هنوز و غزل فکر می کنم" (محمد علی بهمنی). گر من ز می مغانه مستم ، هستم.

samian.blogfa.com

...آدم اینجا تنهاست -

http://www.samian.blogfa.com/post-39.aspx

شاعر که می شوی خیال تو یعنی حکومت دوست. از كوچه باغ زندگي. سمفوني باغ هاي بي برگ را. حاكم مطلق دقايق اكنون است. جولان مي دهد غروب. و جاده ای رو به افول. از تو آغاز مي شود. از تو گذشته ام حالا. سايه ي سنگين تنهايي است. كوجه باغ بي برگي را. بر تنهايي ابدي ام. بر شاخسار زرد زندگي ام. نوشته شده در جمعه بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت19:56توسط بهنام زهری سامیان. گر من ز می مغانه مستم ، هستم. گرعاشق و رند و میپرستم،هستم. هر طایفه ای ز من گمانی دارد- -. من زان خودم،چنانکه هستم،هستم. در وی زدهایم دست ، او داند و ما.