showle1.blogfa.com

baadbadak.blogfa.com

بادبادک دم بريده - flight fantastico

http://baadbadak.blogfa.com/post-40.aspx

باد آورده های يک مخ نيمه تعطيل. دو ماه است که نريخته ام. نشکسته ام. نداشته ام. نخوابيده ام بی پيراهن تو زير بالشم. و خنده هايم تا نيمه رفته است فقط. چه کرده ای تو با من که من را اینجور بند زده ای به نبودنت؟ چه کرده ای با من که در ليوان به ليوان زدن جمعه شبم صدايت را ميشنوم و در کرخی شنبه صبح حرفت شخصی ترين مکالمه هايم را پر ميکند؟ خاک نميگيری هر چه زمان از روی فاصله مان ميگذرد. نويی مثل روز اول. فکر ميکردم فردا که بيايی بی تفاوتم. يا کم تفاوت. کجاست آن زنی که این کرکری را برای تو ميخواند؟ آن شب - یکم.

baadbadak.blogfa.com

بادبادک دم بريده

http://baadbadak.blogfa.com/8804.aspx

باد آورده های يک مخ نيمه تعطيل. نسخه ای برای فراموشی. باور کن کار سختی نيست جدا شدن. فکرش از سرت بيرون نميرود؟ نوشته شده در Mon 13 Jul 2009. ساعت 15:53 توسط دم بريده. سرگيجه پايين راه پله. همه چيز عالی بود. بی نظير. تا جايی که هيچ چيزی از صد قدمی من نزديکتر نميامد. راه رفتن توی خيابان زير سايه درختها. تابستان. من فکر ميکنم که تو در رويا بودی. و تو فکر ميکنی که من. ولی دل توی دلم نبود که خيابان بلور (Bloor) برسد و تو برگردی خانه و من را بگذاری. نوشته شده در Fri 10 Jul 2009. ساعت 11:9 توسط دم بريده.

baadbadak.blogfa.com

بادبادک دم بريده - بچه شهری که در آن دنيا آمدم نيستم. نيستم. نيستم.

http://baadbadak.blogfa.com/post-44.aspx

باد آورده های يک مخ نيمه تعطيل. بچه شهری که در آن دنيا آمدم نيستم. نيستم. نيستم. توی خيابان که راه ميروم غريبم. بيشتر از پسر عمه کرد تازه به تهران آمده. دوستش که آمده تهران که سه روزه برگردد و دو جمله فارسی بی غلط نميتواند بگويد. متلک که ميشنوم از مردان بيشرمش فکر ميکنم قبلا هم متلک ميشنيدم؟ همين ها را ميشنيدم؟ يا من شنوا تر شده ام؟ زنهای شيشه اي برايم عادی نميشوند. من کسی بودم که اين حرفها به نظرم شعار مفت می آمد قبلا ، ولی چقدر درد و خرج و عوارض مادام العمر برای فقط صورت؟ چقدر گرسنگی و جراحی برای تنه؟

baadbadak.blogfa.com

بادبادک دم بريده

http://baadbadak.blogfa.com/8907.aspx

باد آورده های يک مخ نيمه تعطيل. بچه شهری که در آن دنيا آمدم نيستم. نيستم. نيستم. توی خيابان که راه ميروم غريبم. بيشتر از پسر عمه کرد تازه به تهران آمده. دوستش که آمده تهران که سه روزه برگردد و دو جمله فارسی بی غلط نميتواند بگويد. متلک که ميشنوم از مردان بيشرمش فکر ميکنم قبلا هم متلک ميشنيدم؟ همين ها را ميشنيدم؟ يا من شنوا تر شده ام؟ زنهای شيشه اي برايم عادی نميشوند. من کسی بودم که اين حرفها به نظرم شعار مفت می آمد قبلا ، ولی چقدر درد و خرج و عوارض مادام العمر برای فقط صورت؟ چقدر گرسنگی و جراحی برای تنه؟

baadbadak.blogfa.com

بادبادک دم بريده

http://baadbadak.blogfa.com/8808.aspx

باد آورده های يک مخ نيمه تعطيل. The /del-tan-gee'/ roller coaster. منم عزيزم. که رفته ام از زندگيت. از آينده ات. ولی نه از روياهايت. آنچه که "بايد" را کردم. افتخار کن به من عزيزم. تمام. تو که تمام کردن من را پذيرفتی. با لبهای به هم فشرده و تصميم زورکی. تمام. کدام تمام؟ چه کسی را گول ميزنی؟ عکس اخمالوی پروفايلت هم به سادگی من ميخندد. اینقدر نشناخته بودی من را؟ مرز بی مرز. قانون بی قانون. ترس بی ترس. اگر بدترين در راه است از شکستن قانونهای اختياری و خودخواهانه گذشته چه باک؟ نوشته شده در Tue 17 Nov 2009.

baadbadak.blogfa.com

بادبادک دم بريده - the /del-tan-gee'/ roller coaster

http://baadbadak.blogfa.com/post-41.aspx

باد آورده های يک مخ نيمه تعطيل. The /del-tan-gee'/ roller coaster. منم عزيزم. که رفته ام از زندگيت. از آينده ات. ولی نه از روياهايت. آنچه که "بايد" را کردم. افتخار کن به من عزيزم. تمام. تو که تمام کردن من را پذيرفتی. با لبهای به هم فشرده و تصميم زورکی. تمام. کدام تمام؟ چه کسی را گول ميزنی؟ عکس اخمالوی پروفايلت هم به سادگی من ميخندد. اینقدر نشناخته بودی من را؟ مرز بی مرز. قانون بی قانون. ترس بی ترس. اگر بدترين در راه است از شکستن قانونهای اختياری و خودخواهانه گذشته چه باک؟ نوشته شده در Tue 17 Nov 2009.

baadbadak.blogfa.com

بادبادک دم بريده

http://baadbadak.blogfa.com/8807.aspx

باد آورده های يک مخ نيمه تعطيل. دو ماه است که نريخته ام. نشکسته ام. نداشته ام. نخوابيده ام بی پيراهن تو زير بالشم. و خنده هايم تا نيمه رفته است فقط. چه کرده ای تو با من که من را اینجور بند زده ای به نبودنت؟ چه کرده ای با من که در ليوان به ليوان زدن جمعه شبم صدايت را ميشنوم و در کرخی شنبه صبح حرفت شخصی ترين مکالمه هايم را پر ميکند؟ خاک نميگيری هر چه زمان از روی فاصله مان ميگذرد. نويی مثل روز اول. فکر ميکردم فردا که بيايی بی تفاوتم. يا کم تفاوت. کجاست آن زنی که این کرکری را برای تو ميخواند؟ آن شب - یکم.

baadbadak.blogfa.com

بادبادک دم بريده - زمستان آتشی تورونتو

http://baadbadak.blogfa.com/post-42.aspx

باد آورده های يک مخ نيمه تعطيل. ماهی قرمز ماهی قرمز بود. حتی اگر مرگش هر لحظه دور بدن ليزش ميپيچيد و ول ميکرد. و ديدن تو ديدن تو است. آفتاب کوير وسط تورونتو در ميانه ماه دسامبر! حتی اگر بی آينده و بی قول و قرار باشد. حتی اگر "چيزی" را عوض نکند. زندگی من مگر برای عوض کردن است اصلا؟ زندگی من همين امروز است. حماقت محض است که به لحظه گرمت بگويی نه از ترس اینکه بقيه زمستان يخ و برف است. عجب آفتابی است امروز. برف چه برقی دارد. لبخند زدن به ناشناسها چه دلی از من ميلرزاند در این صبح -12 درجه! آن شب - یکم.

baadbadak.blogfa.com

بادبادک دم بريده - سرگيجه پايين راه پله

http://baadbadak.blogfa.com/post-35.aspx

باد آورده های يک مخ نيمه تعطيل. سرگيجه پايين راه پله. همه چيز عالی بود. بی نظير. تا جايی که هيچ چيزی از صد قدمی من نزديکتر نميامد. راه رفتن توی خيابان زير سايه درختها. تابستان. من فکر ميکنم که تو در رويا بودی. و تو فکر ميکنی که من. ولی دل توی دلم نبود که خيابان بلور (Bloor) برسد و تو برگردی خانه و من را بگذاری. و حرف زدن تو. بی وقفه. مطمئن. ادای چه چيزی را برای من در می آوردی؟ نوشته شده در Fri 10 Jul 2009. ساعت 11:9 توسط دم بريده. The very good shepherd! آن شب - یکم. سفر به انتهای شب. مينيمال ها و طرح ها.

baadbadak.blogfa.com

بادبادک دم بريده

http://baadbadak.blogfa.com/8812.aspx

باد آورده های يک مخ نيمه تعطيل. ۲ زاييدن شاهزاده چاق. بالش خيس زير کمر زن قجری داغ شده بود. زنهای مسنتر دربار با پاهای کلفت و ناچابک به سرعت دور و برش ميگشتند: "مبارک است! ميلرزيد. درد زق زق ميکرد و صدای ناله های چند لحظه پيش خودش هنوز توی گوشش ميپيچيد. مامای دربار توده گوشت صورتی گريان را از آب گرم بيرون آورد و توی ترمه پيچيد و روی سينه اش گذاشت. "شاهزاده پسر است! هزار ماشا الله به خود اعلیحضرت برده! سرگيجه نگاه آن چشمهای سياه مگر کم از سرگيجه کم خونی زاييدن شاهزاده بود؟ پس نوشت ۲: ممنون از آناهيتا!