goings0lo.mihanblog.com
سفر تک نفره - مطالب خرده درد ها
http://goings0lo.mihanblog.com/post/category/15
بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر. لاف سرپنجگی و دعوی مردی بگذار. عاجز نفس فرومایه چه مردی چه زنی. گرت از دست برآید دهنی شیرین کن. مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی. دلم می خواست قانونی بود که می گفت باید این شعر سعدی را سردر هر کجا بنویسند. به جای آن که مدام با میخ و چکش و هر وسیله ای که در دسترسشان است عناوین اغراق آمیز "نخبه" و "نابغه" و "مستعد" و "مدیران آینده مملکت" و "برجسته" و امثالهم روی پیشانی این و آن بکوبند. پل بفرما، دیوار بتمرگ! برای جمله هایم کف می زدند*. کجای دنیا عوض می شود؟ با سن و سالم؟
tinyblackfish.mihanblog.com
سیاه ماهی - وقتی ورق تابستان برمی گردد
http://tinyblackfish.mihanblog.com/post/41
وقتی ورق تابستان برمی گردد. بیست و سوم تیر 93 07:24. چیزی را عوض می کند؟ ما پایین تخت نشستگانیم با غم در چشم هایمان. پس چرا درد نمی رود؟ بی رحمانه است اگر فکر کنم مرگ در این شرایط دواست؟ حالا انگار که خدایمان با ما شوخیش گرفته باشد، او هیچ کس را به یاد ندارد جز پسر مرده اش. س. را دور می کنیم. اگر بفهمد بیشتر غصه می خورد. غم س. را نمی فهمم. هنوز همان قدر غم دارد که چهار سال پیش داشت. نمی دانم هنوز خودش را مقصر می داند؟ س با خودش چه فکری می کند؟ چه کسی سوال هایم را جواب می دهد؟ س پیشنهاد می دهد که برویم خی...
tinyblackfish.mihanblog.com
سیاه ماهی - مطالب خرداد 1394
http://tinyblackfish.mihanblog.com/post/archive/1394/3
پانزدهم خرداد 94 21:33. بی حوصلگی سمی ترین حس دنیاست. می بینمش که از زخم های نداشته ام نشت می کند و روی کاغذهای بی مصرف زیر دستم می ریزد. باز هیولاهای درونم دیوانه شده اند و بی حوصله. یکم شهریور 94 11:41. اگر این هم نگذرد؟ یازدهم خرداد 94 22:12. چه شد که یک روز یکی به ذهنش رسید که "این نیز بگذرد"؟ مگر نمی دید که بعضی چیزها نمی گذرند؟ که حوادث بعدی تپ و تپ می افتند روی قبلی ها و بار روی دوش آدم سبک تر نمی شود. که آدم یک روز احساس می کند بال هایش را جایی گم کرده است. که دیگر حتی آرزوی پرواز هم ندارد. چیزی ...
tinyblackfish.mihanblog.com
سیاه ماهی - تابستان شد عاقبت.
http://tinyblackfish.mihanblog.com/post/39
هشتم تیر 93 12:55. امروز صبح تابستانم شروع شد. با چشم های پف کرده. با هزار سیاه ماهی که در دلم تاب می خوردند. با رنگ هایی که نجات دهنده اند. چه روی چشم بمالی شان. چه روی کاغذ و مقوا. با معلم ویلنسلی که چند لحظه بعد می بینمش. با لبخند منحنی اش و چشم هایی که مچاله می شوند به هنگام لبخند زدن. تنها اتفاق مشعوف کننده ی دیروز چه بود؟ دوست نادیده عزیز من! نوشتن از او باشد برای وقتی که حالم خوش بشود. هشتم تیر 93 13:17. شاید که یه خیال تند سرسری بود ماهیه. در وصف بی نوری و شکوه های بی افتخار و بی ارزشی کلمات.
tinyblackfish.mihanblog.com
سیاه ماهی - اگر این هم نگذرد؟
http://tinyblackfish.mihanblog.com/post/60
اگر این هم نگذرد؟ یازدهم خرداد 94 22:12. چه شد که یک روز یکی به ذهنش رسید که "این نیز بگذرد"؟ مگر نمی دید که بعضی چیزها نمی گذرند؟ که حوادث بعدی تپ و تپ می افتند روی قبلی ها و بار روی دوش آدم سبک تر نمی شود. که آدم یک روز احساس می کند بال هایش را جایی گم کرده است. که دیگر حتی آرزوی پرواز هم ندارد. من بیزارم از سازنده ی این جمله. خیلی چیز ها نگذشته اند. خیلی چیزها. خیلی چیزها. و همین نگذشتنشان خیلی چیزها را از بین برده است. یکم شهریور 94 11:41. شاید که یه خیال تند سرسری بود ماهیه. اگر این هم نگذرد؟
goings0lo.mihanblog.com
سفر تک نفره - مطالب خنده بر احوال خود
http://goings0lo.mihanblog.com/post/category/16
حلقه ی دام بلا. بگذار با پرحرفی ام لااقل خاطره خوش قدیمم را به تمامی پاک نکنم. خنده بر احوال خود. لیک ای دوست در اگر نتوان نشست. جلسه نشریه. عبارت شناسی است. توی این سه سال دانشگاه بارها در "جلسه نشریه" حاضر بوده ام. از این نشریه به آن نشریه. زیتون،مهرگردون،شهرت و این اواخر هم نشریه ای بی نام،بله. بارها حاضر بوده ام اما "هرگز حضور حاضر غایب شنیده ای؟ و فکر میکردم که من هم به اندازه ی (میتوانید ادامه ی جمله را حدس بزنید؟ ترجیح داده ام به این هم فکر نکنم. شروع می کنم به تاب دادن پاهایم (خدایا، چرا نمی ...
goings0lo.mihanblog.com
سفر تک نفره - پرسش و پاسخ
http://goings0lo.mihanblog.com/post/795
پرسش 1: آیا سفر تک نفره مرده است؟ پرسش 2: کدام جزء سفر تک نفره میتواند بمیرد؟ خرده شادی ها (4). چرکنویس های نیمه (3). یک کیک تلخ و شیرین (3). خرده درد ها (13). خرده سفرنامه ها (6). خنده بر احوال خود (7). دوست داشتنی های من (25). پادشاه سرزمین ویرانه ها (2). برسد به درگاه حضرت حق (1). برای مخاطب احتمالی (52). سفر تک نفره در وردپرس. خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند. مامان معلم و احسان کوچولو. و در آن چشمه ای جاری ست. قالب: ویرایش شدۀ قالب MistyLook.
goings0lo.mihanblog.com
سفر تک نفره - کاش کسی جایی منتظرم باشد-آنا گاوالدا
http://goings0lo.mihanblog.com/post/790
کاش کسی جایی منتظرم باشد-آنا گاوالدا. مشکلم این است که هم قطارهایم واقعا بی مایه اند. منظورم عقل و شعور نیست،نه، قصد توهین ندارم،منظورم سنگینی و وقار است. میدانم که منظورم را نمی توانم خوب بیان کنم،اما خودم که می فهمم چه میگویم. اگر یکی از این بر و بچه ها را برداری و روی ترازو بگذاری ،وزن دارد، اما سنگینی و وقار ندارد. پی نوشت: کتاب خوبی نبود به نظرم. خرده شادی ها (4). چرکنویس های نیمه (3). یک کیک تلخ و شیرین (3). خرده درد ها (13). خرده سفرنامه ها (6). خنده بر احوال خود (7). دوست داشتنی های من (25).
tinyblackfish.mihanblog.com
سیاه ماهی - پراکنده گویی
http://tinyblackfish.mihanblog.com/post/57
نوزدهم آذر 93 00:14. Gatsby believed in the green light, the orgastic future that year by year recedes before us. It eluded us then, but that’s no matter tomorrow we will run faster, stretch out our arms farther. And one fine morning So we beat on, boats against the current, borne back ceaselessly into the past. من یک دیو هستم. یکم شهریور 94 11:41. شاید که یه خیال تند سرسری بود ماهیه. در وصف بی نوری و شکوه های بی افتخار و بی ارزشی کلمات. ته کف دریاها (یا چگونه هذیان بگوییم). اگر این هم نگذرد؟