sinister.blogfa.com

sadly.blogfa.com

شب نوشته های خاکستری سها جوانمرد - cafe 10

http://www.sadly.blogfa.com/post-10.aspx

شب نوشته های خاکستری سها جوانمرد. معشوقه زیبای شب های بارانی. کاش روياهايمان روزي حقيقت مي شدند . تنگناي سينه ها دشت محبت مي شدند. سادگي مهر و صفا قانون انسان بودن است. کاش قانونهايمان يک دم رعايت مي شدند . اشکهاي همدلي از روي مکر است و فريب . کاش روزي چشم هامان با صداقت مي شدند. گاهي از غم مي شود ويران دلم . کاشکي دلها همه مردانه قسمت ميشدند . دیگر دستانی نیست تا ان را به تو بسپارم. شکوه حقیقت را فقط در دور دستها خواهم یافت. با تو بودم . عشق ارزانی خودت. ببین اندام تنهاییم را. که در لحظه های خاکستری.

seenen.blogfa.com

شعرهايى تنهايى

http://seenen.blogfa.com/post-25.aspx

شعرهایی ازغم و تنهایی. نفسی بیا و بنشین. سخنی بگو و بشنو. بمردم بر آب زندگانی. غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم. تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی. عجبت نیاید از من سخن سوزناکم. عجب است اگر بسوزم چو برآتشم نشانی؟ پندم که نظر براو فکندم. که چه می رود نهانی. بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد. تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی. نوشته شده توسط دنیا در پنجشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۸۶ ساعت موضوع لینک ثابت. اي عزيزترين موجود روي زمين. محرم ماه عشق ماه حسین. خدايا عاشقان را با غم عشق آشنا كن. ღ * محبت * .ღ. ღ * میعاد...

seenen.blogfa.com

شعرهايى تنهايى

http://seenen.blogfa.com/post-27.aspx

شعرهایی ازغم و تنهایی. محرم ماه عشق ماه حسین. سلام من به محرم محرم گل زهرا. به لطمه های ملائك به ماتم گل زهرا. سلام من به محرم به تشنگی عجيبش. به بوی سيب زمين و غم حسين غريبش. سلام من به محرم به غصه و غم مهدی. به چشم كاسه خون و به شال ماتم مهدی. سلام من به محرم به كربلا و جلالش. به لحظه های پر از حزن و غرق درد و ملالش. سلام من به محرم به حال خسته زينب. به بينهايت داغ دل شكسته زينب. سلام من به محرم به دست و مشك ابوالفضل. به نااميدی سقا به سوز و اشك ابوالفضل. سلام من به محرم به قد و قامت اكبر. این مناسبت غ...

seenen.blogfa.com

شعرهايى تنهايى

http://seenen.blogfa.com/post-24.aspx

شعرهایی ازغم و تنهایی. ای باد عاشقم چه کنم؟ به خویشتن پیچید به گردباد بدل شد و به سوی صحرا رفت. به آب رود نوشتم عشق چیست؟ سری به سنگ زد نعره کشید وبه دریا رفت. به آه گفتم :پایان کار عشق کجاست؟ حجم سینه بر آمد .ابر بالا رفت. به مرغ شب گفتم که :جفت همدل وهمراز مهربان داری؟ به ناله افتاد واز گلویش خون چیکید واز شاخه پر زد و با درد و با درد خویش تنها رفت. به برگ سبز نوشتم : تو همنشین گلی بگو حکایت خویش. جواب داد که: گل چو عشق ما دانست به دلبری پرداخت دهان به ناز گشود وهزار رنگ شد از بوسه های گرم خیسم. ღ * من...

donya-sa.blogfa.com

بابلی کیجا -

http://donya-sa.blogfa.com/post-44.aspx

درد من حصار برکه نیست، درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده! جمعه سی ام اسفند ۱۳۸۷. رو به همه دوستهای خوبم تبریک میگم.امیدوارم سال خوبی داشته باشید. لحظه سال تحویل برای همتون دعا میکنم شما هم برام دعا کنید. نوشته شده توسط دنیا در 13:50. دختری هستم از شهر بهار نارنج. چقدر غريبي ميان ما! انگار رفته اي به بيابان بي كسي! گويي نشان نمانده از آن خيمه گاه نور! ما تو را ز شهر تبعيد كرده ايم! ما دلبريده مردم از عشق نااميد! دل بسته اي چرا به شفق؟ اشكم به پاي تو،. از جان دردمند بگويم براي تو!

donya-sa.blogfa.com

بابلی کیجا

http://donya-sa.blogfa.com/8809.aspx

درد من حصار برکه نیست، درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده! یکشنبه یکم آذر ۱۳۸۸. دیر اومدم اما اومدم چند تا حرف حساب بزنم. 1-دیشب داشتیم از بابلسر می اومدیم خونه .آقا پلیسه رو دیدم که تو دستش برگه های جریمه بود ;. تو این فکر افتادم که راننده های ما همش ناصحیح رانندگی می کنن که پلیس فقط برگه جریمه داره؟ یا پلیس های ما عدالت تقسیم برگه های تشویق رو ندارند؟ آیا معنی( ازمجازات عمل غافل مشو) فقط جزای کارهای بد هست؟ یعنی کارهای خوب تو کشور ما جزای خودش رو نداره؟ چقدر غريبي ميان ما!

donya-sa.blogfa.com

بابلی کیجا - باز باران...

http://donya-sa.blogfa.com/post-49.aspx

درد من حصار برکه نیست، درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده! جمعه بیست و هفتم اسفند ۱۳۸۹. گریه های بی بهانه. میخورد بر سقف قلبم. خسته است این قلب تنگم. خواستم یه چیزی بگم اما تو کلام نمیگنجه. شاید کلامم هم مث خودم خشک وبی روح شده. خسته شدم از اینهمه فیزیک. اومدم که از حصار فیزیکم دربیام اما حرف دلم واژه نشد تا به شماها هم برسونم. خودم هم سر در نیاوردم واسه چی اومدم یا معنی سکوتم چیه. نوشته شده توسط دنیا در 3:33. دختری هستم از شهر بهار نارنج. چقدر غريبي ميان ما! اشكم به پاي تو،.

donya-sa.blogfa.com

بابلی کیجا - چه انتظار عجيبي!!!

http://donya-sa.blogfa.com/post-39.aspx

درد من حصار برکه نیست، درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده! جمعه هفدهم آبان ۱۳۸۷. تو بين منتظران هم. عزيز من چه غريبي! عجيبتر كه چه آسان ، نبودنت شده عاد ت. نه كوششي نه وفايي فقط نشسته و گوييم :. خدا كند كه بيايي! زندگي قصه مرد يخ فروشي است که از او پرسيدند : فروختي؟ گفت : نخريدند تمام شد. نوشته شده توسط دنیا در 0:26. دختری هستم از شهر بهار نارنج. چقدر غريبي ميان ما! انگار رفته اي به بيابان بي كسي! گويي نشان نمانده از آن خيمه گاه نور! ما تو را ز شهر تبعيد كرده ايم! اشكم به پاي تو،.

sadly.blogfa.com

شب نوشته های خاکستری سها جوانمرد - cafe 15

http://www.sadly.blogfa.com/post-15.aspx

شب نوشته های خاکستری سها جوانمرد. معشوقه زیبای شب های بارانی. هر بار افتاب می اید دلم می لرزد که فرصت دیدن تو را در رویای شبانه از دست داده ام. به زودی ستاره ها طلوع می کنند. شاید امشب شهابی گذشت و تنها ارزوی دلم. در اسمان رنگ حقیقت خورد. و تو ماه شبهای من شدی. باز هم من ماندم و گلدان ارزوی خالی . باز هم من ماندم و اوهام سایه ی خالی سبز. باز هم من . تنها ماندم. نوشته شده در دوشنبه هجدهم مرداد ۱۳۸۹ساعت 15:58 توسط سها. ببین اندام تنهاییم را. که در لحظه های خاکستری. در انتظار طلوع خورشید است.