smsfree.blogfa.com

freeasthewind.blogfa.com

رها چون باد - دلزده از حقیقت

http://freeasthewind.blogfa.com/post-216.aspx

اینجا خودم هستم بدون اون نقاب مسخره همیشگی ام. و من در خلوت و تاریکی در دور دستها به انتظار نشسته ام. در افق بی کرانه این دنیا که کابوسی تلخ خوانمش و روزگاری رویایی شیرین بود. و با فسونی که دگر بار افسانه ای دگر بر من خواند. من در دور دست ترین کران بی کرانه این زندگی نشسته ام. تلخی ها دیگر آزارم نمیدهند. گویی زادن را با جوهر غم نوشته بودند و من آن را نمی دانستم. زادن را با درد همراه است. زادن را با رنج هم پیاله است. زندگی را با زادن آغاز است. چه تصور شوم و ناهمگونی. که زندگی را شیرین می پنداشتیم.

freeasthewind.blogfa.com

رها چون باد - چه روزهایی...

http://freeasthewind.blogfa.com/post-229.aspx

اینجا خودم هستم بدون اون نقاب مسخره همیشگی ام. اوووووووووووووووووووووووم چه روزهایی :). دوستشون دارم این روزهامو. دیگه اینکه پنج شنبه با یک گروهی به بیمارستان کودکان سرزدیم. بهتر از این نمیشد! کلی بچه بودن اونجا که کلی باهاشون بازی کردیم و کلی هم خندیدیم و کلی هم خوش گذشت و بعدش هم رفتم واسه اهدا و بعدش هم افاگیم رو دیدم کلی از زمین و زمون شاکی بود و کلی غر زد. شاید دوباره اگه موقعیتی پیش بیاد همون کار رو بکنم. اوووووووووووووووووووم بعدش که دیگه واویلا! می خوام خودم باشم و حرفهام رو بزنم. از شرق تا غرب.

freeasthewind.blogfa.com

رها چون باد - هذیان واره های داغ و تب دار

http://freeasthewind.blogfa.com/post-230.aspx

اینجا خودم هستم بدون اون نقاب مسخره همیشگی ام. هذیان واره های داغ و تب دار. دلم حمایت می خواد. دلم وجود آدم حمایتگری رو می خواد که آرووممم کنه. یکی از دوستهای خوبم تا چند روز دیگه از ایران میره هنوز نرفته دلم براش تنگ شده. پرغصه ام از این رنگ و بوی دنیای زنانگی! روحم به یغما می بره . دلم مستی می خواد. دلم بی خبری می خواد. دلم جرعه جرعه سوختن می خواد. یاشوا رو دیدم خوب بود آروم بود . نگاهش آرامش داشت . خوب بود همین هم خیلی خوب بود خیلی. هنوز تیره ام از اون. هنوز آروم نشدم از اون. می خواهم خودم باشم.

freeasthewind.blogfa.com

رها چون باد - آرووم تر

http://freeasthewind.blogfa.com/post-225.aspx

اینجا خودم هستم بدون اون نقاب مسخره همیشگی ام. دیگه مثل دو سه روز پیش اون حس های بد رو ندارم. کمی سرما خورده . موندم چطوری فردا برم کلاس آواز. در مورد کلاس آوازم قبلا چیزی ننوشته بودم. دوماهی هست که می رم و بعد از عید هم قراره سلفژ رو شروع کنم. طرف شش ماهی میشه که داره میره کلاس اما هنوز رو قطعه نرفته اما من بعد از دو ماه قطعه شروع کردم. استادم با تمام سخت گیریهاش اما بهم امیدواری میده و می گه اگر خوب پیش برم من رو به این گروه کر ها تهران که آشنا داره معرفی می کنه. فردا به جفتشون زنگ می زنم. از شرق تا غرب.

freeasthewind.blogfa.com

رها چون باد - تهوع روحی

http://freeasthewind.blogfa.com/post-234.aspx

اینجا خودم هستم بدون اون نقاب مسخره همیشگی ام. بعد دو روز اومدم سر کار! به اسم دورکاری موندم خونه و از فضای دفتر کمی فاصله گرفتم تا به درون خودم برم و بیشتر کنکاش کنم و هم کار کنم. تحولات سی سالگی عینه تهوعه یه جور دل پیچه روحیه انگار. همه چیز رو بهم می ریزه و هم می خوره. چند سال خودتو ساختی اما می بینی که به همه اون چیزی که ساختی شک داری و باید دوباره خودت رو بشکنی و از سر بچینی. بین شک و تردید. بین بودن و نبودن. نوشته شده در دوشنبه پنجم مرداد ۱۳۹۴ساعت 12:17 توسط رها. می خوام خودم باشم و حرفهام رو بزنم.

freeasthewind.blogfa.com

رها چون باد - سفرکرده

http://freeasthewind.blogfa.com/post-220.aspx

اینجا خودم هستم بدون اون نقاب مسخره همیشگی ام. دیروز مجلس ترحیم خواهر یک دوست بود که در اون شرکت کردم. آدمهایی رو دیدم که نه به غم اون طرف نگاه می کنن و نه به این که چطوری بتونن غم اون رو سبک کنن فقط و فقط به شام بعد از برنامه و کم و کیف حلوا و خرما و میوه هایی که پخش شد نگاه می کنن! چرا ما همچین آدمهایی هستیم! چرا اینقدر راحت غیبت می کنیم! انگاری افسار کلماتمون دست خودمون نستند! فقط همین طور در و گوهر میریزیم زمین! و طوری که حتی نمی تونیم جمعشون بکنیم! نوشته شده در جمعه سوم شهریور ۱۳۹۱ساعت 13:29 توسط رها.

freeasthewind.blogfa.com

رها چون باد -

http://freeasthewind.blogfa.com/post-219.aspx

اینجا خودم هستم بدون اون نقاب مسخره همیشگی ام. تو حتی من رو یک بار هم نخوندی! پس بی خیال تبادل لینک شو و. اگر برای گذاشتن این پیغام اومدی همین الان این وبلاگ رو ببند عزیز. اینجا یه جور خلوت کده است که من حرفهام رو می زنم پس از این پیام های الکی نذار . نوشته شده در پنجشنبه دوم شهریور ۱۳۹۱ساعت 9:33 توسط رها. می خوام خودم باشم و حرفهام رو بزنم. شایدبشه اسمش رو گذاشت جورایی درد و دل. می خواهم خودم باشم. می خواهم از درد ها و شادی هام بگم. می خواهم خودم باشم. می خواهم از خستگی هام بگم. می خواهم خودم باشم.

freeasthewind.blogfa.com

رها چون باد - شک

http://freeasthewind.blogfa.com/post-233.aspx

اینجا خودم هستم بدون اون نقاب مسخره همیشگی ام. در آستانه 30 سالگی ام یه جورایی به بخش عمده ای از کارهایی که تا حالا انجام داده شک کردم. انگاری باید رشته ام رو چیز دیگه ای انتخاب می کردم. انگاری در ادامه رشته ام الکی الکی یه سری مدارکی گرفتم که ازشون استفاده ای هم نمی کنم. من رو در شرکتی که الان دو ساله توش هستم چپوندن تو بخش مارکتینگ اما واااااااااااااااااااااااااااااای خدای من. من چرا زبون اینها رو نمی فهمم. انگاری باید متوقف شم. نوشته شده در شنبه سوم مرداد ۱۳۹۴ساعت 19:8 توسط رها. می خواهم خودم باشم.

freeasthewind.blogfa.com

رها چون باد - می نویسم تا یادم نره

http://freeasthewind.blogfa.com/post-226.aspx

اینجا خودم هستم بدون اون نقاب مسخره همیشگی ام. می نویسم تا یادم نره. می نویسم تا یادم نره امروز چه روزی بود. خانه قبلیمون رو امروز رسنا انتقال دادیم و کلیدها رو تحدیل دادیم. خونه ای که واقعا خونه بود گرم و صمیمی و با همسایه هایی که واقعا تعریفین! خونه ای که جا به جاش انگاری بابا بود. حی و حاضر. تو راهرو، تو اتاق من کنار پنجره وایستاده بود و داشت سیگار می کشید. کنار شومینه نشسته بود و داشت کتاب می خوند. بود! اون جا بود همون وسط ها . خاطرات خوبی از اون خونه دارم. اما دو سه ساعت بعد از کلاس آواز ! پن2: افاگ...

freeasthewind.blogfa.com

رها چون باد - غار

http://freeasthewind.blogfa.com/post-223.aspx

اینجا خودم هستم بدون اون نقاب مسخره همیشگی ام. چقدر دلم می خواد خونده بشم. دلم می خواد حرف بزنم کلی حرفهای نگفته دارم که داره تار و پود وجودم رو می پوسونه. تو غار خودم گیر کردم. نوشته شده در یکشنبه ششم اسفند ۱۳۹۱ساعت 14:46 توسط رها. می خوام خودم باشم و حرفهام رو بزنم. شایدبشه اسمش رو گذاشت جورایی درد و دل. می خواهم خودم باشم. می خواهم از درد ها و شادی هام بگم. می خواهم خودم باشم. می خواهم از خستگی هام بگم. می خواهم از آخرین درهای امید بگم. می خواهم خودم باشم. در آستانه سی سالگی. از شرق تا غرب.