sokout2.blogsky.com
دوران خوشدوران خوش - خاطرات شیرین گذشته و دل مشغولیهای امروز
http://sokout2.blogsky.com/
دوران خوش - خاطرات شیرین گذشته و دل مشغولیهای امروز
http://sokout2.blogsky.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.8 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
18
SITE IP
31.3.232.171
LOAD TIME
0.766 sec
SCORE
6.2
دوران خوش | sokout2.blogsky.com Reviews
https://sokout2.blogsky.com
دوران خوش - خاطرات شیرین گذشته و دل مشغولیهای امروز
sokout2.blogsky.com
دوران خوش
http://www.sokout2.blogsky.com/1388/10
خاطرات شیرین گذشته و دل مشغولیهای امروز. دوشنبه 14 دیماه سال 1388 ساعت 12:36 ق.ظ. میگه میترسم شبح بیاد . میگم دیدی که الکی بود مار رفته بود زیر پارچه . میگه میدونم اما میترسم یه واقعیش بیاد! خلاصه اون شب خانه خواهرم بعد از شام همه دور هم نشسته بودیم که برق ها رفتن .همه شروع کردن با گوشی موبایلهاشون نور انداختن و روشنایی ایجاد کردن .آقای همسر هم تصمیم گرفت بچه خواهرای ما رو بترسونه. خواهر ما دوتا دختر داره یکیشون ۱۰سالش بود و اون یکی هم یکسال از عماد بزرگتره ) . و دهنشو تابناگوش باز کرد. نوشته شده توسط آنی.
دوران خوش
http://www.sokout2.blogsky.com/1389/01
خاطرات شیرین گذشته و دل مشغولیهای امروز. یکشنبه 1 فروردینماه سال 1389 ساعت 11:32 ب.ظ. خلاصه اون روز برف هایی که روز قبل باریده بود کنار کوچه و خیابان تلمبار شده بود منو و دوستم با هم داشتیم می رفتیم مدرسه از تو پیاده رو می رفتیم و گاهی یه تپه برف جلویمان ظاهر میشد و ما از تپه بالا می رفتیم پیاده رو پر بود از برفهای پارو شده پشت بام خانه های کنار خیابان . پ ن:دوست خوبم عذرا خانم( زندگی جاریست. خیلی وقت پیش یه خاطره برفی نوشتن که منم قول دادم خاطره برفیمو بنویسیم گفتم تا هوا گرم نشده بنویسیم از دهن نیوفته .
نمی دونم - دوران خوش
http://www.sokout2.blogsky.com/1390/08/06/post-51
خاطرات شیرین گذشته و دل مشغولیهای امروز. جمعه 6 آبانماه سال 1390 ساعت 10:57 ب.ظ. نوشته شده توسط آنی. جمعه 6 آبانماه سال 1390. یکشنبه 1 فروردینماه سال 1389. دوشنبه 14 دیماه سال 1388. سهشنبه 28 مهرماه سال 1388. دوشنبه 6 مهرماه سال 1388. چهارشنبه 25 شهریورماه سال 1388. سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388. جمعه 23 مردادماه سال 1388. پنجشنبه 15 مردادماه سال 1388. سهشنبه 6 مردادماه سال 1388. جمعه 2 مردادماه سال 1388. دست تو مماغت نکن. چهارشنبه 31 تیرماه سال 1388. چهارشنبه 24 تیرماه سال 1388. Powered by blogsky.com.
وقتی برف بارید - دوران خوش
http://www.sokout2.blogsky.com/1389/01/01/post-28
خاطرات شیرین گذشته و دل مشغولیهای امروز. یکشنبه 1 فروردینماه سال 1389 ساعت 11:32 ب.ظ. خلاصه اون روز برف هایی که روز قبل باریده بود کنار کوچه و خیابان تلمبار شده بود منو و دوستم با هم داشتیم می رفتیم مدرسه از تو پیاده رو می رفتیم و گاهی یه تپه برف جلویمان ظاهر میشد و ما از تپه بالا می رفتیم پیاده رو پر بود از برفهای پارو شده پشت بام خانه های کنار خیابان . پ ن:دوست خوبم عذرا خانم( زندگی جاریست. خیلی وقت پیش یه خاطره برفی نوشتن که منم قول دادم خاطره برفیمو بنویسیم گفتم تا هوا گرم نشده بنویسیم از دهن نیوفته .
مدرسه - دوران خوش
http://www.sokout2.blogsky.com/1388/07/06/post-11
خاطرات شیرین گذشته و دل مشغولیهای امروز. دوشنبه 6 مهرماه سال 1388 ساعت 11:54 ق.ظ. تا حال و هوای مدرسه داغه ما هم یک خاطره از مدرسه و کلاس اول بنویسیم. اولین باری که معلم کلاس اول برای ما املا گفت و اولین املا ی عمرمان را نوشتیم نمره ما شد ۱۹خانم معلم رفت وناظم را با یک خط کش بزرگ آورد داخل کلاس و در ازاءهر نیم نمره غلط یک خط کش میزد کف دستمان که با این حساب ما دو تا خط کش نوش جان کردیم. خلاصه تا اینجا را داشته باشین . دفتر املا ها رو جمع کرد و گذاشت روی میز که ساعت بعد تصحیح کنه. زنگ تفریح رفتیم سراغ خوا...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
برچسب خاطرات (از نظر خودم) جالب - جایی برای گفتن دلتنگیها
http://rezasr2.blogsky.com/tag/خاطرات-از-نظر-خودم-جالب
جایی برای گفتن دلتنگیها. ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی. خاطرات (از نظر خودم) جالب (۱۶۹). یکشنبه 21 شهریورماه سال 1395 ساعت 09:11 ب.ظ. ۱ داشتم برای مرده نسخه مینوشتم، پسرش که همراهش بود گفت: اگه برای بابام آمپول بنویسی میزنمت! ۲ مرده با کمردرد اومده بود، همراهش گفت: این قند داره، اگه کمرشو ماساژ بدم طوری نیست؟ ۳ ساعت سه و نیم صبح مریض اومد، گفتم: بفرمایید گفت: من دارم میرم سفر گفتم یه شربت تئوفیلین بگیرم اگه توی راه سرما خوردم بخورم! گفتم بیام به یه دکتر دیگه هم نشون بدم مطمئن بشم! از کدوم قرصها میخورن؟
برچسب متفرقه - جایی برای گفتن دلتنگیها
http://rezasr2.blogsky.com/tag/متفرقه
جایی برای گفتن دلتنگیها. ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی. دوشنبه 5 مهرماه سال 1395 ساعت 08:19 ب.ظ. ضمنا با همه تلاشی که من کردم فکر می کنم بخشی از این پست یه لحن گزنده پیدا کرده به همین دلیل پیشاپیش عذرخواهی میکنم. این کامنتی بود که برای من اومد:. نمیدونم یه پزشک عمومی چقدر درآمد داره که هی میره مسافرت خارجی و داخلی و خونه میخره و. بعد اونوقت ما سالی یه مشهد رو هم به زور میریم. الان هشت ساله که حتی یه شمال هم نرفتیم. خونه هم اومدیم طبقه سوم یه آپارتمان 15 سال ساخت اونم بدون آسانسور. حتی منظورم حسادت هم نیست.
خاطرات (از نظر خودم) جالب (154) - جایی برای گفتن دلتنگیها
http://rezasr2.blogsky.com/1394/04/03/post-387/خاطرات-از-نظر-خودم-جالب-154-
جایی برای گفتن دلتنگیها. ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی. خاطرات (از نظر خودم) جالب (154). چهارشنبه 3 تیرماه سال 1394 ساعت 12:01 ق.ظ. 1 داشتم نسخه یه بچه رو مینوشتم که مادرش گفت: دهنش خیلی بو میده. بچه گفت: چون هیچی بهم نمیدی بخورم! 2 خانمه گفت: چند روزه تا میرم سر کار حساسیت پیدا می کنم فکر کنم به کارم حساسیت پیدا کرده ام! 3 به یه بچه گفتم: آب دهنتو که قورت میدی گلوت درد میگیره؟ مادرش گفت: وقتی آب دهنتو قورت میدی ته گلوت تلخ میشه؟ بچه آب دهنشو قورت داد و گفت: نه شیرین میشه! 11 نسخه یه بچه رو که نوشتم خواهرش...
جایی برای گفتن دلتنگیها
http://rezasr2.blogsky.com/page/4
جایی برای گفتن دلتنگیها. ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی. جمعه 26 تیرماه سال 1394 ساعت 06:36 ب.ظ. از سال 1360 که پدر گرامی خونه فعلیشو رو خرید و به این خونه اومدیم، یکی از وظایف من توی خونه خریدن نون بود. یکی از اون زنبیلهای قرمز رنگ پلاستیکی (که توی ولایت ما بهشون میگفتند ساک) برمیداشتم و میرفتم سر کوچه، از خیابون رد می شدم و می رفتم توی صف. بعد به میزان لازم نون میخریدم و برمیگشتم خونه. و من از چند روز پیش این بهارو تموم کردم و دارم آماده میشم که روی سرسره بشینم و سفر بی برگشتمو به سمت پایین شروع کنم.
جایی برای گفتن دلتنگیها
http://rezasr2.blogsky.com/page/5
جایی برای گفتن دلتنگیها. ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی. پنجشنبه 13 فروردینماه سال 1394 ساعت 01:07 ق.ظ. طبق قراری که با خودم گذاشتم یه پست غیر خاطراتی مینویسم. امیدوارم به اندازه من فکر نکنین که بیمزه اند! 1 به پسره که تازه میخواست توی مرکز ترک اعتیاد پرونده درست کنه گفتم: اصلا چرا معتاد شدی؟ گفت: از بی پولی و بدبختی اعصابم خرد بود. یک ساعت بعد همین سوالو از یکی دیگه پرسیدم گفت: توی دبیرستان بابام اونقدر بهم پول توجیبی میداد که نمیدونستم چکارش کنم رفتم تریاک خریدم! مرده گفت: من یه سی سی شونو هم نمیخورم!
خاطرات (از نظر خودم) جالب (156) - جایی برای گفتن دلتنگیها
http://rezasr2.blogsky.com/1394/05/08/post-390/خاطرات-از-نظر-خودم-جالب-156-
جایی برای گفتن دلتنگیها. ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی. خاطرات (از نظر خودم) جالب (156). پنجشنبه 8 مردادماه سال 1394 ساعت 03:58 ب.ظ. 1 خانمه بچه شو آورد و گفت: هرچقدر شربت استامینوفن بهش دادم تبش قطع نشد. گفتم:شربت بروفن بهش دادین تا حالا؟ گفت: اون روز توی تلویزیون می گفت به بچه زیر یه سال بروفن ندین. گفتم: پس براش شیاف مینویسم. گفت: نه! گفتم: آمپول میزنین بهش؟ تا حالا آمپول نزده! 2 وسط معاینه یه بچه سرماخورده به مادرش گفتم: دقت کردین که یکی از چشمهاش انحراف داره؟ گفت: هیچی بچه ام میگه بیا خونه عمو مرده!
خاطرات (از نظر خودم) جالب (152) - جایی برای گفتن دلتنگیها
http://rezasr2.blogsky.com/1394/02/26/post-384/خاطرات-از-نظر-خودم-جالب-152-
جایی برای گفتن دلتنگیها. ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی. خاطرات (از نظر خودم) جالب (152). شنبه 26 اردیبهشتماه سال 1394 ساعت 02:25 ب.ظ. 1 میخواستم گلو یه بچه رو ببینم اما دهنشو باز نمیکرد. مادرش گفت: اگه دهنتو باز کنی دکتر بهت شکلات میده. اما فایده ای نداشت. بالاخره مجبور شدم به زور دهنشو باز کنم. وقتی میخواستن برن بچه گفت: من که بالاخره دهنمو باز کردم پس شکلاتمو بده! پسرم هم خجالت کشیده و برگشته خونه من هم بهش گفتم امشب باهات میام اگه همون خانم دکتره بگو تا دفترچه تو بکنم تو حلقش! گفتم: از کدوم کپسولا؟
خاطرات (از نظر خودم) جالب (150) - جایی برای گفتن دلتنگیها
http://rezasr2.blogsky.com/1394/02/04/post-382/خاطرات-از-نظر-خودم-جالب-150-
جایی برای گفتن دلتنگیها. ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی. خاطرات (از نظر خودم) جالب (150). جمعه 4 اردیبهشتماه سال 1394 ساعت 01:22 ب.ظ. وقتی چندبار پستهام پرید مدتی همیشه پیش از کلیک روی انتشار پست اول ازش یه کپی میگرفتم اما مدتی بود که دیگه پستهام نمیپریدند و من هم دیگه یادم رفت. تا قبر آ.آ.آ.آ از همون وقتی که پست خاطرات 101 رو نوشتم یه پست چرکنویس هم گذاشتم و جالب ترینشونو از نظر خودم و خوانندگان اونجا گذاشتم تا 149. پریشب هم فقط چندتا پی نوشت آخرش نوشتم و زدم روی انتشار پست که یهو پست غیب شد! گفت: دم در حی...
خاطرات (از نظر خودم) جالب (104) - جایی برای گفتن دلتنگیها
http://rezasr2.blogsky.com/1392/05/03/post-296/خاطرات-از-نظر-خودم-جالب-104-
جایی برای گفتن دلتنگیها. ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی. خاطرات (از نظر خودم) جالب (104). پنجشنبه 3 مردادماه سال 1392 ساعت 08:07 ب.ظ. ۱ به خانمه گفتم: بچه تون وزنش کمه. اشتهاش خوبه؟ گفت: آره توی ۲۴ ساعت ۴۸ساعتشو دهنش می جنبه! ۲ خانمه گفت: برام آزمایش بنویس. وقتی نوشتم گفت: حالا حتما همین حالا باید آزمایش بدم؟ ۳ خانمه گفت: برام آزمایش بنویس. وقتی نوشتم گفت: حالا حتما باید جوابشو به خودتون نشون بدم؟ اول فکر کردین یه خاطره رو دو بار نوشتما! گفت: عجب بهم داروی فشار دادی فشارم که رفت بالاتر! پن۲: یکی از اقوامو ک...
جایی برای گفتن دلتنگیها
http://rezasr2.blogsky.com/page/3
جایی برای گفتن دلتنگیها. ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی. از صیام تا سیام (4). چهارشنبه 29 مهرماه سال 1394 ساعت 11:30 ق.ظ. دوشنبه بیست و سوم شهریور نود و چهار. یادتونه که توی پست های قبلی از سوتی بزرگ مسئول محترم تور در ایران حرف زدم؟ حالا وقتشه که جریانو براتون بگم:. گفتم که دو روز پیش از سفر بود که بالاخره بلیتها و واچر هتلها رو گرفتم. بعد اونها رو بردم خونه و چکشون کردم که متوجه یه مورد غیرطبیعی شدم. که فرمودند ما از تهران پرسیدیم و گفتند خانواده شما فقط یه ترانسفر دارید و شما باید خودتون برید! ساعت دوازد...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
18
سکوت
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است. سهشنبه 23 تیرماه سال 1388. عنوان آخرین یادداشت ها. تعداد بازدیدکنندگان : 1397.
سکوت
1589;حفه اصلی. 1570;رشيو. 1601;رستادن نظرات. 1583;فترياد بود. 1606;ظرتان در مورد اين وبلاگ چيست؟ 1582;يلی خوب. 1582;وب. 1605;عمولی. 1582;يلی بد. Tuesday, December 28, 2004. 1606;وشته شده در ساعت 2:25 AM توسط آوا. Monday, July 01, 2002. 1645 Ø Ø Ø Ù Ø Ù. Ø Ù Ø Ø ÙŠØª Ø Ø Ø Ø. Ø Ø ÛŒ Ø Ø Ù ÙŠØ . 1606;وشته شده در ساعت 2:54 AM توسط آوا. Sunday, June 30, 2002. 1645 Ø Ø Ø ÙŠÙ Ø Ø Ø ÛŒ Ø Ø Ù Ø Ù Ø Ù ÛŒ ÙÙˆØªØ Ø Ù! Ø Ù ÙØ Ù 0 Ø Ø Ø ÙŠÙ 2. Saturday, June 29, 2002. 1645 Ø Ø Ø Ù Ø Ù. Ø Ù ÙÙ Ø ÙŠÙÙŠÙ Ú Ù ÙŠØ . 1645 ...
غمگین
فیلتر شکن - پروکسی لیست. هدایت بازدید کننده به سایت. کسب در آمد از سایت و وبلاگ. از سایت خود پول بسازید. بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. تعداد کل پست ها :. آخرین بروز رسانی :. دلم گرفٺه ڪسے ڪه دوسش داشٺم ڪلے بهم ٺهمٺ زد و به بدٺرین شڪل ٺنهام گزاشٺ. دلمو به ڪسے خوش ڪردم ڪه الان ادعا میڪنه دوسم داره و منم حسابے وابسٺش شدم ولے همه اینا نقشه بازیه یه دروغه من اون دخٺرے هسٺم ڪه ڪسے نمیٺونه دوسش داشٺه باشه. حالم از خودم بهم میخوره یه ادم چرٺ و بدرد نخور ڪه همه ٺحملش میکنن. نوشته شده توسط : yasaman. وقتی کس...
سکوت
حواسمون باشه دل آدما شیشه نیست که. روی اون ها کنیم بعد با انگشت قلب بکشیم. بعد وایسیم آب شدنش رو تماشا کنیم و کیف کنیم! رو شیشه نازک دل آدما اگه قلبی کشیدی. باید مردونه پاش وایستی . نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم آبان 1391ساعت 20:51 توسط علی. وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند. نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم آبان 1391ساعت 20:48 توسط علی. است دوست داشتن و. از آن است دوست داشته شدن. وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد . و. در روح و جانش ریشه دوانده. گوشمان خوانده شده اند. زیاد خوب نباش ،.
عشقي بنام سكوت
به وبلاگ من و عشقم خوش اومديد. شنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۲ ] [ 13:37 ] [ نازنين ] . امروز روز سپاسگذاري از خداوند است. زيرا كه عشق را آفريد تا يادمان باشد كسي هست براي عاشق بودن. تا با تمام وجود به او بگوييم. عشق من روزت مبارك. پنجشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۹۲ ] [ 11:36 ] [ نازنين ] . سه شنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۲ ] [ 10:14 ] [ نازنين ] . طوفان حادثه ميوزد و سرنوشت، تازيانه اش را بر پيكر م مينوازد و اميدم در باتلاق نسيتي غرق ميشود و سنگ سنگين سرنوشت بال پرنده ي آرزويم را ميشكند. حالا تو بگو. بگو چه كنم؟ سه شنبه پا...
دوران خوش
خاطرات شیرین گذشته و دل مشغولیهای امروز. جمعه 6 آبانماه سال 1390 ساعت 10:57 ب.ظ. نوشته شده توسط آنی. یکشنبه 1 فروردینماه سال 1389 ساعت 11:32 ب.ظ. خلاصه اون روز برف هایی که روز قبل باریده بود کنار کوچه و خیابان تلمبار شده بود منو و دوستم با هم داشتیم می رفتیم مدرسه از تو پیاده رو می رفتیم و گاهی یه تپه برف جلویمان ظاهر میشد و ما از تپه بالا می رفتیم پیاده رو پر بود از برفهای پارو شده پشت بام خانه های کنار خیابان . پ ن:دوست خوبم عذرا خانم( زندگی جاریست. نوشته شده توسط آنی. میگه میترسم شبح بیاد . که خداییش ...
شکوفه عشق
نوشته شده در سه شنبه یکم دی ۱۳۸۸ساعت 11:13 توسط Farzad. نوشته شده در سه شنبه یکم دی ۱۳۸۸ساعت 11:7 توسط Farzad. نوشته شده در دوشنبه سی ام آذر ۱۳۸۸ساعت 13:37 توسط Farzad. نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۸۸ساعت 15:37 توسط Farzad. بر سر راه تو. نوشته شده در دوشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۸۸ساعت 12:56 توسط Farzad. ساکت باش بابا چیزی نگو. نوشته شده در دوشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۸۸ساعت 12:51 توسط Farzad.
قلب یخ زده ما
قلب یخ زده ما. بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم / همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم. ترول :) ) ) ) ) ). با من رو راست باش! My heart is empty without you(یاسمن.یاسی). اگر اگر ها نبودند(الی). ارتباط و الکترونیک(مرکز پخش ولیعصر (عج) هشترود). زنانه ترین خاطرات یک حوا (سایه). اینجا همه چی در همه(زهرا). خسروها با شیرین وارد شوید(رونیکا). دختری در مه (ساغر). ته مانده احساس (مینا). تنهایی - عشق (رامین). عشق نا تمام (حامد). حرف هایی از دل شکسته من. (نیلوفر). دختری با اسانس عاشقی(مینا). تنها خالق یکتا (رویا).
♥...ســـــکوتــــــ...♥
Strict/ EN" "http:/ www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-strict.dtd". Design By : hkihg2r.persiangig.com-.-.-. بهترین جمله ها را برای کسانی نوشتم که حتی ارزش یک کلمه را هم نداشتند. همیشه دقیقآ وقتی پ ر از حرفی. وقتی بغض میک نی. وقتی دل ت شکسته. انقدر ح رف دآری که فقط میتونی بگ ی :. نوشته شده در جمعه ۲۸ آذر۱۳۹۳ساعت 12:50 توسط .تک دختر. این روزها دلم اصرار دارد. من جلوے دهانش را مے گیرم. وقتے مے دانم کسی تمایلے به شنیدن صدایش ندارد. خداے سکوت شده ام. خفقان گرفته ام تا آرامش اهالے دنیا،. خط خطے نشود . . ! وقتی د...
حماسه فريادهاي خاموش
سلام یکی از نام های خداست. من و شما هم اسامه های قرن بیست و یکم هستیم. ایمان دارم به این حرف. دفتر مقام معظم رهبری. دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه ای. وعده گاه حزب الله. کافه درخت فندق (ابوالحسن جان). ما دوتا یک نفریم. ما اهل کوفه نیستیم. بی نام تا اطلاع ثانوی. مشتاق ديدار مهدي موعوديم. سلام علی آل یاسین. ما ز بالاییم و بالا می رویم. زیباترین بهارم پایان انتظار است. و من یک شاعرم گاهی. همیشه تو یادم میمونی. آغازی بر یک پایان. کانون شعر و ادب. دل نوشته های بی قرار. هرجای دنیایی، دلم اونجاس. میخواهم معلم س...
