sokoutedel.blogfa.com
بهانه زندگیبهانه زندگی - عشق
http://sokoutedel.blogfa.com/
بهانه زندگی - عشق
http://sokoutedel.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
16
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
0.271 sec
SCORE
6.2
بهانه زندگی | sokoutedel.blogfa.com Reviews
https://sokoutedel.blogfa.com
بهانه زندگی - عشق
بهانه زندگی - نشد یه قصری بسازم
http://www.sokoutedel.blogfa.com/post-16.aspx
نشد یه قصری بسازم. نشد یه قصری بسازم پنجرهاش ابی باشه. نشد یه قصری بسازم پنجرهاش ابی باشه. من باشم و اون باشه و یک شب مهتابی. نشد یه جا بمونه و آخر بشه ماله خودم. حتی یه بار یادش نموند ماه و روز تولدم. با همه التماس من نشد دیگه نره سفر. شعرام بجز اون روی هر دیوونه ای گذاشت اثر. نشد برم بغل بغل واسش شقایق. نه این که من نخوام برم نزاشت گلهارو ببینم. نشد همه دعا کنن همیشه اون باشه پیشم. یکی میگفت خواب دیده که اون گفته عاشقش میشم. اما نشد ، اما نشد قسمت ما یه لحظه ی روشن و خوش. من کجا و دیوونگی. مثل تموم قصه...
بهانه زندگی - رفت....
http://www.sokoutedel.blogfa.com/post-15.aspx
حالا دیگه واقعا رفت. حالا دیگه دست یکی دیگه تو دستشه. حالا من تنها شدم. اما چرا باورم نمیشه که رفته؟ یعنی باید فقط تو رویام باهاش حرف بزنم؟ یعنی فقط باید تو رویام ببینمش؟ چقدر بی تفاوت رفت. آره خیلی طول نکشید. فکر میکردم بیشتر از اینا باهام بمونه. ولی تو این مدت کوتاه نمیدونم چه جوری.قلبم و مال خودش کرد. حالا من با این قلب شکستم چی کار کنم؟ وقتی یاد نگاهش میفتم. وقتی یاد حرفاش میفتم. قلبم می خواد آتیش بگیره. حالا من با این تنهایی چی کار کنم؟ نوشته شده در شنبه بیست و پنجم دی ۱۳۸۹ساعت 13:46 توسط آیلار.
بهانه زندگی
http://www.sokoutedel.blogfa.com/archive.aspx
بهانه زندگی
http://www.sokoutedel.blogfa.com/posts
سه شنبه بیست و چهارم اسفند ۱۳۸۹. یکشنبه هشتم اسفند ۱۳۸۹. باید دیوونگی هامو ببخشی. شنبه هفتم اسفند ۱۳۸۹. نشد یه قصری بسازم. سه شنبه پنجم بهمن ۱۳۸۹. شنبه بیست و پنجم دی ۱۳۸۹. جمعه بیست و چهارم دی ۱۳۸۹. چهارشنبه بیست و دوم دی ۱۳۸۹. سه شنبه بیست و یکم دی ۱۳۸۹. دوشنبه سیزدهم دی ۱۳۸۹. یکشنبه دوازدهم دی ۱۳۸۹. یکشنبه دوازدهم دی ۱۳۸۹. شنبه یازدهم دی ۱۳۸۹. سه شنبه هفتم دی ۱۳۸۹. یکشنبه پنجم دی ۱۳۸۹. جمعه سوم دی ۱۳۸۹. چهارشنبه یکم دی ۱۳۸۹. دوشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۸۹. دوشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۸۹.
بهانه زندگی - چقدر سخته...
http://www.sokoutedel.blogfa.com/post-14.aspx
چقدر سخته وقتی احساست رو نمی فهمن. چقدر سخته وقتی بی دلیل ترکت می کنن. و تو حتی نمیتونی کلمه ای حرف بزنی چون بغض تو گلوت گیر کرده. چقدر سخته وقتی میدونی برای چی باهات ولی چون دوستش داری باهاش می مونی! چقدر تلخه وقتی ت دست رد به سینه دیگران می زنی ولی اون . وقتی احساس می کنی دست یکی دیگه تو دستشه. و تمام حرفایی که به تو می زنه به دیگری هم می زنه. چقدر تلخه وقتی ازش می پرسی" فقط با منی؟ و اون بی تفاوت و سرد میگه"آره! چقدر سخته وقتی فقط به یکی از خواسته هاش میگی"نه" باهات قهر میکنه و.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
16
می تراود مهتاب - عشق چیست؟؟؟
http://www.sahmemanazzendegi.blogfa.com/post-44.aspx
باز باران با ترانه. از معلم دینی پرسیدند عشق چیست؟ از معلم هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول محور نقطة قلب جوان میگردد. از معلم تاریخ پرسیدند عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان. استlove از معلم زبان پرسیدند عشق چیست؟ از معلم ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ از معلم علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت:عشق تنها عنصری است که بدون اکسیژن میسوزد. از معلم ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:عشق تنها عددی است که هرگز تنها نیست. از معلم فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت:تنها آدم ربایی است که قلب جوان را به سوی خود میکشد.
می تراود مهتاب - دختر=؟؟؟؟؟
http://www.sahmemanazzendegi.blogfa.com/post-48.aspx
باز باران با ترانه. نوشته شده در سه شنبه هفدهم اسفند ۱۳۸۹ساعت 16:27 توسط پارمیدا. نمونه سوالات دروس دبیرستان و کنکور. اینجا قریبی خاک است. یاداشت های پسر قد بلند.
می تراود مهتاب - نمیتونم!
http://www.sahmemanazzendegi.blogfa.com/post-42.aspx
باز باران با ترانه. خودکار و کاغذم رو میذارم روی میز شروع میکنم به نوشتن. چند سطری رو مینویسم.دوسشون ندارم . پارشون میکنم. این کار رو بارها انجام میدم. خودکار و کاغذ رو کناری میگذارم. شروع میکنم به فکر کردن. میرم تو گذشته ها. یاد روزایی که باهم بودیم.اما نه دیگه دوست ندارم برم تو گذشته. میخوام تو الان ، تو امروز ، تو حال ، زندگی کنم. اما. به تو فکر نکنم ، پسره تيرماه.". وقتی که چشمامو میبندم تو رو پشت پلکای بستم نبینم.". وقتی که خوشحالم ،توی دلم تو رو هم شریک لحظه های خوبم نکنم .". خوشگل می کشن . ".
می تراود مهتاب - خفه شوووووووووووو!!!!!!
http://www.sahmemanazzendegi.blogfa.com/post-51.aspx
باز باران با ترانه. پسر : سلام عزیزم! دختر :زهر مار , خفه شو! پسر : خانمی اجازه هست من رو مخ شما کار کنم! دختر : خفه شو! پسر : دستت درد نکه , چه با ادب! دختر : خفه شو! سر : عزیز ساعت چنده؟ دختر : خفه شو! پسر : دیگه دوستم نداری؟ دختر : خفه شو! پسر : تو بم قلبم زلزله اومده! دختر : خفه شو! پسر : حتی یه لحظه , یه لحظه پیشم بمون! دختر : خفه شو! پسر : مگه دوستم نداری؟ پس چرا تنهام می زاری؟ دختر : خفه شو! پسر : I LOVE YOU. دختر : خفه شو! پسر : بی وفا دیگه دوستم نداری؟ دختر : خفه شو! پسر : شماره تلفنت را میدی؟
می تراود مهتاب - دلم گرفته
http://www.sahmemanazzendegi.blogfa.com/post-41.aspx
باز باران با ترانه. با اینکه می دونم تو هم الآن دلت. خوش به حال اونایی که. هستن و تو رو می بینن. نمی دونی چقدر دلم هواتو کرده. انصافی باشه اینی که. اما دلم خیلی تنگه با اینکه میدونم چقدر دوستم. داری اما باز هم احساس تنهایی میکنم. تونستم برای همیشه درکنارت. و در آغوش گرمت به آرامش برسم. داره بارون میاد اشکهای منم مثل بارون سرازیر شدن اصلا فکر نمی. این حس و حال تو دلم. ایجاد بشه اما عشق تو. اینقدر پاک و صادقانه است که همه. وجودمو پر کرده هر ساعت که. دوست داشتنم بیشتر و بیشتر میشه. حس نیاز دیدنت بیقرارم کرده.
می تراود مهتاب - عذاب...
http://www.sahmemanazzendegi.blogfa.com/post-57.aspx
باز باران با ترانه. حالا که امید بودن تو در کنارم داره می میره. منم و گریه ممتد نصف شبم دوباره دلم می گیره. حالا که نیستی و بغض گلومو گرفته چه جوری بشکنمش. بیا و ببین دقیقه هایی که نیستی اونقده دلگیره،. که داره از غصه می میره. عذابم میده این جای، خالی زجرم میده این خاطراتو،. فکرم بی تو داغون و خسته اس، کاش بره از یادم اون صداتو. عذابم میده این جای خالی، زجرم میده این خاطراتو،. فکرم بی تو داغون و خسته اس، کاش بره از یادم اون صداتو. عذابم میده، عذابم میده، عذابم میده. من خوابتو می بینم میگم شاید وقتش رسیده.
می تراود مهتاب - ...
http://www.sahmemanazzendegi.blogfa.com/post-49.aspx
باز باران با ترانه. البته بلا نسبت دختراااااااااا. نوشته شده در سه شنبه هفدهم اسفند ۱۳۸۹ساعت 22:37 توسط پارمیدا. نمونه سوالات دروس دبیرستان و کنکور. اینجا قریبی خاک است. یاداشت های پسر قد بلند.
می تراود مهتاب - قصه عشق
http://www.sahmemanazzendegi.blogfa.com/post-55.aspx
باز باران با ترانه. سالها میگذرد از شب تلخ وداع. از همان شب که تو رفتی و به چشمان پر از حسرت من خندیدی. که چه رنجی دارد با دل سوخته ای سر کردن. رفتی و از دل من روشنایی ها رفت. لیک بعد از ان شب. هر شبم را شمعی روشنی می بخشید. بر غمم می افزود. جای خالی تو را میدیدم. می کشیدم آهی از سر حسرت و می خندیدم. به وفای دل تو. و به خوش باوری این دل بیچاره خود. ناگهان یاد تو می افتادم. گریه سر می دادم. خواب می دیدم من که تو بر میگردی. تا سر انجام شبی سرد و بلند. اشک چشمان سیاهم خشکید. آتش عشق تو خا کستر شد.
می تراود مهتاب - زن...
http://www.sahmemanazzendegi.blogfa.com/post-60.aspx
باز باران با ترانه. در وجود هر زن . دختربچه ای چهارساله ببین که از تو فقط مهربانی و توجه می خواهد ، در آغوشش بگیر ، نوازشش کن . خیالش را راحت کن که هستی ، جایی نمی روی ، طوری رفتار کن که اطمینان حاصل کند زن های دیگر برایت مهم نیستند! وقتی با نگرانی مسیر نگاهت را دنبال می کند برگرد و به لبخندی مهمانش کن و بگو : " من فقط تو را می بینم ". نوشته شده در شنبه بیست و هشتم تیر 1393ساعت 19:6 توسط پارمیدا. نمونه سوالات دروس دبیرستان و کنکور. اینجا قریبی خاک است. یاداشت های پسر قد بلند.
می تراود مهتاب - ؟؟؟؟
http://www.sahmemanazzendegi.blogfa.com/post-43.aspx
باز باران با ترانه. سر کلاس ادبیات معلم گفت: فعل رفتن رو صرف کن! رفتمرفتی رفت.ساکت می شوم .می خندم ولی خنده ام تلخ می شود استاد داد میزند: خوب بعد؟ و من می گویم: رفت.رفت.رفت. و دلم شکست.غم رو دلم نشست. رفت شادیم بمرد.شور از دلم ببرد. رفت.رفت.رفت. و من می خندم و می گویم: خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است- کارم از گریه گذشته به آن می خندم. نوشته شده در دوشنبه دوم اسفند ۱۳۸۹ساعت 18:50 توسط پارمیدا. نمونه سوالات دروس دبیرستان و کنکور. اینجا قریبی خاک است. یاداشت های پسر قد بلند.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
❦ آشیان سکوت ❦
بعد از ماه ها. صبح آمد دفتر این زندگی را باز کن زیستن را با سلام تازه ای آغاز کن. سلام یه سلام دوباره مثل همون سلامی که برای اولین بار به دنیای مجازی و کاربرای وبلاگیش دادم. بعد از تقریبا یکسال دوباره برگشتم. چقد این فضای صمیمی رو دوست دارم . حالا کاملا مشخصه که چقدر دلم تنگ شده واسه اینجا ، واسه نوشتن. برای دوستای وبلاگیم که الان اصلا نمیدونم دیگه کجان ایا هنوز وب دارن؟ برای عطیه بانوی عزیزم. مسیحا . رها . برای شاعر جوان دزفول و بچه بازیاش. برای دختر شیطونی که پاتکای ضد پسر میساخت. دوستتون دارم ، باران.
من در سکوت تو
من در سکوت تو. دل تنگي براي تو،. آن را هم بگيري ،. تاریخ پنجشنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۰ساعت 15:36 نویسنده س ها. چمدانت را می بستی . پشت سرت ایستاده بودم و نگاهت میکردم. دلم میخواست تو را همانطور که بودی برای آخرین بار به خاطر بسپارم. تو را با همان لبخند وحشی بر گوشه ء لبانت ". چشمانت را به آسمان دوخته بودی و زیر لب زمزمه میکردی :. تا چند ساعت دیگر مسافرت پرواز میکند .". صدای خنده هایت گوش زمین و زمان را کر میکرد. میان پیچ و تاب رقص تو با چمدان و اتاق و جدایی،. همش به این فکر میکردم که. قطار هميشه استعاره از.
حرفهای ناگفته
خوب که نبودم بدیامو به خوبی. جمعه بیستم دی 1392 ] [ 12:19 ] [ آوای عشق ] . چوپان قصه ی ما دروغگو نبود. او تنها بود و از فرط تنهایی فریاد گرگ. افسوس که کسی تنهایی اش را درک نکرد. و در پی گرگ بودند. و در این میان فقط گرگ فهمید که. سلام به همه دوستای گلم از همتون. عذر میخوام که اینقد دیر به دیر آپ میکنم. دوشنبه بیستم آبان 1392 ] [ 1:25 ] [ آوای عشق ] . مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو. یادم ازکشته خویش آمد و هنگام درو. ماه رحمتم رفت خیلی زودم رفت مثه برق یعنی واقعا تنها ماهیه. هرجور بود ماه رمضون تموم شد .
عطر باران...
درختان حرکت مي کنند. درختان حرکت مي کنند. مرد مسنی به همراه پسر 25 ساله اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد. ناگهان پسر دوباره فریاد زد: "پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می کنند." زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می کردند. باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشمهایش را بست و دوباره فریاد زد: "پدر نگاه کن باران می بارد، آب روی من چکید.". نوشته شده در پنجشنبه هفتم آبان ۱۳۸۸ساعت 10:31 توسط صدای عشق.
سکوت دریا
سکوت چه زیباست وقتی تمام کلمات از توصیف دلتنگی عاجز اند. سلام دوستان عزیزم به وبم خوش آمدید. با نظرات خوب تون باعث دلگرمی بنده باشید. موفق و سر بلند و پیروز باشید. به قلبم نشستی نگفتم چرا. دلم را شکستی نگفتم چرا. یکی خواب شب های من را ربود. چو دیدم تو بودی نگفتم چرا. داشتن یا بدست آوردن کسی آنقدرها مهم نیست. آنچه که مهم است این است. که عاشقانه یکدیگر را دوست داشته باشند. ای عشق مدد کن که به سامان برسیم. چون مزرعه ای تشنه به باران برسیم. یا ما برسیم به یار یا یار به ما. یا هر دو بمیریم و به پایان برسیم.
بهانه زندگی
ساده می گم عزیزم. دل بریدن ساده نیست. چشمهای مهربانت را ندیدن ساده نیست. از زمان رفتنت خورشید را گم کرده ام. ناله های ابر را هر شب شنیدن ساده نیست. قلب تو پر بود از ماه و هزاران پنجره. ماه را از پشت یک دیوار هم دیدن ساده نیست. بوسه هایت دلنشین و خنده هایت دلفریب. طعم تلخ این جدایی را چشیدن ساده نیست. باز هم آمده بهار اما هوا افسرده است. آه از دست زمستان هم رهیدن ساده نیست. قلب من آتش گرفت از دوریت. نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم اسفند ۱۳۸۹ساعت 21:50 توسط آیلار. کاری به کار عشق ندارم. که دوست تر بداری.
بیادارزوهایم سکوتی میکنم سنگینترازفریاد
بیادارزوهایم سکوتی میکنم سنگینترازفریاد. حکمت قدمهایی که برایم برمیداری برمن اشکارکن تادرهایی که به سویم می گشایی ندانسته نبندم ودرهایی که به رویم میبندی به اصرارنگشایم. شنبه هشتم تیر ۱۳۹۲ ] [ 11:16 ] [ رضوان ]. شاید به هم باز رسیم. روزی که من به سان دریایی خشکیده ام. و تو چون قایقی فرسوده بر خاک مانده ای. گاهی شعر سراغم را می گیرد.گاهی هوای تو. هر دو ختم می شوند به دلتنگی من. چهارشنبه دهم تیر ۱۳۹۴ ] [ 10:30 ] [ رضوان ]. هیچ کس نفهمید چه بر سر عشق کلاغ ها آمد! که همیشه رخت سیاه به تن دارند. وقتی چند دقیق...
Hate
یه روز میرسه بهم زنگ میزنی و میشنوی :. مشترک مورد نظر در حال مکالمه است. این تلافی اون همه پشت خط موندنام. یه روزی میرسه اس ام اس میزنی که دلم گرفته. و منم بهت هیچ جوابی نمیدم. و بعد چند ساعت بهت یه اس ام اس رایگان میدم. این تلافی اون همه بیخیال بودنات. یه روز زنگ میزنی و با بی میلی میگم :. بعدا بهت زنگ میزنم. این تلافی اون همه بی محلیات. یه روزی میرسه بهم زنگ میزنی و میگی عشقم. و منم توی جواب بهت میگم عشقت نیستم. این تلافی روزهایی که می گفتی فقط دوستیم. مزاحمت نمیشم راحت باش.
سکوت عشق
دسته بندی : مطالب عاشقانه. که لباسات بهت گشاد میشه. یه روزی میرسه دیگه به خودت نمیرسی. یه روزی میرسه که دیگه ساعت شماری نمیکنی. یه روزی میرسه که دیگه منتظرم. یه روزی میرسه که دیگه پیام ازطرفمم نمیاد واست. یه روزی میرسه که دیگه لباس رنگی نداری و همه مشکین. یه روزی میرسه که دوستت سیگارت میشه. یه روزیم میرسه که دیگه یادم. یه روزی میرسه که دیگه. یه روزی میرسه که دیگه نیستم. یه روزی میرسه که چهل روز بخاطرم گریه میکنی. یه روزی میرسه که دیگه رفتنم واسه همیشس. یه روزی میرسه که وجود ندارم. لحاف را بکشم رویش!
ღ سکــــ♥ــــوت عشـــــ♥ــــق ღ
ღ سک وت عش ق ღ. هرکی از من گذشت، واسه من در گذشت.بعله! تو برو "داف" اینو اون باش. من ترجیح میدم "پرنسس" بابام بمونم! بعد این همه زندگی کردن منم ی چیز شدم. شنبه بیست و ششم بهمن 1392 ] [ 19:7 ] [ رویا ] . بگو حلالم کند اگر. من از تو هیچی نمی خواهم فقد. فقد ب ان لعنتی که عاشقانه دوستت دارد. اگر هنوزم شب ها ب یاد تو می خوابم! جمعه هجدهم بهمن 1392 ] [ 13:0 ] [ رویا ] . یارو با یکی یاره! با بقیه ام اره! ادعای پاکیم داره.هه! من سر تاپام ی قرونه. ولی باز واسه تو گرونه! هر روز عاشقانه تر می نویسم! دلم واسه خودم ت...
sokoute faryad
اينجا جائيه كه حريم سكوت مقدسه. .نرم واهسته بياييد مبادا كه ترك بردارد. . . نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم تیر 1392ساعت 14:49 توسط f.k. نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم تیر 1390ساعت 23:30 توسط f.k. نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم اسفند 1389ساعت 19:25 توسط f.k. يه وقتايي هستش كه هيج احساسي نداري، يه وقتايي هستش كه هيج هدفي نداري. . .فكر ميكني خدام تو رويادش رفته. . .فكر ميكني هيج ستاره اي تو اسمون دلت نداري كه واست بدرخشه. . .خيلي حس تلخيه ميدوني؟ نوشته شده در جمعه بیست و نهم بهمن 1389ساعت 13:35 توسط f.k.