tabut56.blogfa.com

vafayetanha.blogfa.com

وفای تنها

http://vafayetanha.blogfa.com/9112.aspx

به خدا نگین یه مشکل بزرگ دارم به مشکل بگین یه خدای بزرگ دارم. امسال حتی برای تنهایی خودم هم شمع روشن نخواهم کرد. حتی به خودم هم تبریک نمی گویم. وقتی هر سال یادم می افتد به اندازه یک سال بار غصه ها و تنهایی هایم بیشتر شده. نوشته شده در سه شنبه یکم اسفند ۱۳۹۱ساعت 23:45 توسط وفا. آري آغاز دوست داشتن است. گر چه پايان راه ناپیداست. من به پايان دگر نینديشم. كه همين دوست داشتن زيباست. دوست من سلام اگه اهل دلی خیلی خوش اومدی اگه هم نیستی بازم خیلی خوش اومدی. من نشونی ندارم که جا بذارم. دست نوشته اي تنهايي من.

vafayetanha.blogfa.com

وفای تنها - چشمهای تو

http://vafayetanha.blogfa.com/post-162.aspx

به خدا نگین یه مشکل بزرگ دارم به مشکل بگین یه خدای بزرگ دارم. خدا نگاه خودش را به چشمهای تو بخشید. و چشمهای تو انوقت خدای من شد و خندید. پر از صدای تو می شد تمام شعر سپیدم. پر از صدای خدایم پر از ترانه امید. و من چه ساده نشستم به انتظار نگاهت. و انتظار گلی شد و زیر پای تو خشكید. تو اشتباه نكردی كه دل به من نسپردی. گناه كرده منم كه دلم برای تو لرزید. نوشته شده در شنبه هجدهم مهر ۱۳۹۴ساعت 16:35 توسط وفا. آري آغاز دوست داشتن است. گر چه پايان راه ناپیداست. من به پايان دگر نینديشم. كه همين دوست داشتن زيباست.

vafayetanha.blogfa.com

وفای تنها

http://vafayetanha.blogfa.com/9110.aspx

به خدا نگین یه مشکل بزرگ دارم به مشکل بگین یه خدای بزرگ دارم. امروز كبوتری را ديدم كه در سرمای هوا. به دنبال توشه اي بود. تا برگ و باری را به لانه خويش ببرد. دست های كوچك كودكی را ديدم. كه تكه های كوچكي از لقمه خويش. جدا كرده و براي پرنده می ريخت. خدای مهربان و همراه هميشگی،. از تو می خواهم در فصل نوميدی و تنهايی. از لطف و كرم خود. به گونه ای مرا ياری رسانی. كه مانند آن كبوتر درمانده. بی توشه و تنها نمانم. و سايه لطف و كرم تو را. در كنار خويش احساس كنم. نوشته شده در جمعه پانزدهم دی ۱۳۹۱ساعت 14:54 توسط وفا.

vafayetanha.blogfa.com

وفای تنها - تو را می خواهم و دانم

http://vafayetanha.blogfa.com/post-163.aspx

به خدا نگین یه مشکل بزرگ دارم به مشکل بگین یه خدای بزرگ دارم. تو را می خواهم و دانم. تو را مي خواهم و دانم كه هرگز. به كام دل در آغوشت نگيرم. تويي آن آسمان صاف و روشن. من اين كنج قفس مرغي اسيرم. ز پشت ميله هاي سرد تيره. نگاه حسرتم حيران به رويت. در اين فكرم كه دستي پيش آيد. و من ناگه گشايم پر به سويت. در اين فكرم كه در يك لحظه غفلت. از اين زندان خامش پر بگيرم. به چشم مرد زندانبان بخندم. كنارت زندگي از سر بگيرم. در اين فكرم من و دانم كه هرگز. مرا ياراي رفتن زين قفس نيست. اگر هم مرد زندانبان بخواهد.

vafayetanha.blogfa.com

وفای تنها - خسته ام...

http://vafayetanha.blogfa.com/post-161.aspx

به خدا نگین یه مشکل بزرگ دارم به مشکل بگین یه خدای بزرگ دارم. حال مردن هم ندارم. نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم آبان ۱۳۹۲ساعت 12:27 توسط وفا. آري آغاز دوست داشتن است. گر چه پايان راه ناپیداست. من به پايان دگر نینديشم. كه همين دوست داشتن زيباست. دوست من سلام اگه اهل دلی خیلی خوش اومدی اگه هم نیستی بازم خیلی خوش اومدی. من یه تنهام می دونم همه ما تنها هستیم بیا تنهایامونو قسمت کنیم. من نشونی ندارم که جا بذارم. دروازه ای برای عبور از فیلتر. دست نوشته اي تنهايي من. لحظه ای برای اندیشیدن.

vafayetanha.blogfa.com

وفای تنها

http://vafayetanha.blogfa.com/9105.aspx

به خدا نگین یه مشکل بزرگ دارم به مشکل بگین یه خدای بزرگ دارم. حرفهای یواشکی با خدا. های یواشكی با خدا . گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله. از رحمت خدا نا امید نشید (زمر/53) : . گفتم: هیشکی نمیدونه تو دلم چی میگذره. گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه. خدا حائل هست بین انسان و قلبش! گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم. گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید. ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16) : . گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی! منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) : . گفتم: تا کی باید صبر کرد؟ تو خدایی و صبور!

shalite.blogfa.com

انگشتان کشیده ام

http://www.shalite.blogfa.com/9401.aspx

می خواهم شلیته بپوشم. میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل. میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل. یاد آر ز شمع مرده یاد آر. شاید بارها و بارها این مسمط را خوانده و در دل زمزمه کرده باشیم. اما به راستی صوراسرافیل خان که بود. همو که آن بزرگا مردا که دهخدا باشد در غم جوان، فرو افتادنش چنین مویه کرد؟ و حالا پس از گذشت حدود ۱۰۷ سال از واقعه به توپ بستن مجلس و بردار شدن سردمداران انقلاب مشروطه و تبعید بازماندگانش از جمله علی اکبر دهخدا آن آزاد مرد که درود خدا بر او باد، روزگار با آنان چه کرد؟ و حالا با خود میخوانم. می خواهم ...

shalite.blogfa.com

انگشتان کشیده ام

http://www.shalite.blogfa.com/9009.aspx

می خواهم شلیته بپوشم. به چیزی دست نزن. نه از شماره عینک من است. نه از لنز دوربین تو. این تصویر متعلق به سال ها دور است. که حالا وقتی نگاهش می کنم. تنها قهوه ای چشمان زنی باقی مانده است و. لب های مردی که آخرین کلماتش را. نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم آذر ۱۳۹۰ساعت 19:44 توسط سمانه عابدینی. می خواهم شلیته بپوشم. گیوه ای بر پا لچکی بر سر. از دربار قاجار بیایم. ویا چادری روی سر بیندازم و. پوشیه ای تا از دربارشاه عباس. ویا عقب تر . عقب تر. نه اصلا ولش کن پسر شعرا. هرگاه کم می اورند. انسانی اند غار نشین.

shalite.blogfa.com

انگشتان کشیده ام -

http://www.shalite.blogfa.com/post-19.aspx

می خواهم شلیته بپوشم. كودكم با اخبار بشكه هاي نفت. كشتي مي سازد و به تجارت مي رود. با ارزها و دلارهاي از سكه افتاده. هواپيما مي سازد و به شهرهاي دور سفر مي كند. كاش مي توانستم به او بگوييم. من اين اخبار باطله را. تنها براي پاك كردن شيشه آشپزخانه. نوشته شده در جمعه ششم مرداد ۱۳۹۱ساعت 13:19 توسط سمانه عابدینی. می خواهم شلیته بپوشم. گیوه ای بر پا لچکی بر سر. از دربار قاجار بیایم. ویا چادری روی سر بیندازم و. پوشیه ای تا از دربارشاه عباس. ویا عقب تر . عقب تر. نه اصلا ولش کن پسر شعرا. هرگاه کم می اورند.

shalite.blogfa.com

انگشتان کشیده ام

http://www.shalite.blogfa.com/8710.aspx

می خواهم شلیته بپوشم. شمعها را فوت نمی کنم. دنیا تاریک می شود. من مسافر کوچکی هستم. که سیاره اش را گم کرده است. چشم می گذارم و. درختها به جنگل باز می گردند. دستانم را به پیراهن دختران کوچه می گیرم. تا قطاری کوهها و دشتهای نقاشی را. بابا را با لنگهای دراز می نویسم. اما دیوارهای این اتاق. هیچ جای جهان را نمی بینند. بسته ای را بر می دارم. نوشته شده در دوشنبه دوم دی ۱۳۸۷ساعت 12:35 توسط سمانه عابدینی. می خواهم شلیته بپوشم. گیوه ای بر پا لچکی بر سر. از دربار قاجار بیایم. ویا چادری روی سر بیندازم و.