hundreddaysofsolitude.blogspot.com
صد روز تنهايی: December 2010
http://hundreddaysofsolitude.blogspot.com/2010_12_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه. حکايت سه کره اسب که کرم مينای دندانشان را خورده بود. ما سه کرّه اسب داشتيم. شنگول, منگول و حبه ی انگور. درد دل و مفصل. افتان و خيزان می رفت به لانه ی کاهی اش. حلقه ای در دهان کاشته. همرنگ اصطبل چوبی اش. سومی اسب پست بود. نامه های مردم را می برد. برای باغچه ی خانه ی آجری اش. و اسم مادر اينها ماديان ماديانِ قنديل. وقتی رفت گرگی آمد. ماده گرگی گرا بود. از آن ماترياليست ها که هرگز کلاه گيس بر سر نمی بردند. اولين کرّه را فوت کرد و خورد. آب از آب تکان نخورد. آ باز آب تکان نخورد.
hundreddaysofsolitude.blogspot.com
صد روز تنهايی: May 2010
http://hundreddaysofsolitude.blogspot.com/2010_05_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه. الف تا ی / علی اسدالهی. پس از سالها کتاب شعری پيدا کردم از يک شاعر جوان که توانستم از اول تا آخرش را بخوانم و مهمتر اينکه از خواندن اشعارش لذت ببرم. اما چه میشود کرد. با اين قلب دقيق. که لحظهای فالش نمیزند. که هر چه میکشم. موسسه انتشاراتی آهنگی ديگر. پیوندهای مربوط به این پیام. ه.ش. ۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۱, سهشنبه. تقديم به شادی صدر. ليمو را فراموش کن. آنها دو سيب سرخند. برجسته از گناه تأنيث. تا فرزندان ذکور آدم. حالا اگر با دست هم نچيدند. با چشم ,چنان می ليسند. 1: بی سوادی...
hundreddaysofsolitude.blogspot.com
صد روز تنهايی: October 2010
http://hundreddaysofsolitude.blogspot.com/2010_10_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه. با آن چشم های درشت و انفجاری. پرواز 409 هواپيمايی ماهان را. عطر خنده و شادی. پیوندهای مربوط به این پیام. ه.ش. ۱۳۸۹ مهر ۱۳, سهشنبه. تا قسمت چه باشد. ينجا سه و سی دقيقه است. و اگر مثبتانديشی کنيم. تا نصيب تو شوند! يکی نذر دارد پيش سقاءخانهٔ برقی. تا دو-سه لامپ روشن کند. يکی صدقه میدهد به صندوق مجازی. حق ِ پای تو. و عضو ناقص را. کسی از تو دريغ نخواهد کرد. اينجا فقط سه ساعت و سی دقيقه. از صفر مطلق فاصله دارد. اگر مثبت انديشی کنی. پیوندهای مربوط به این پیام. سال صفر (سين دال).
hundreddaysofsolitude.blogspot.com
صد روز تنهايی: April 2010
http://hundreddaysofsolitude.blogspot.com/2010_04_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۹ فروردین ۲۳, دوشنبه. من و سازمان ملی جوانان / مريم خانم و سوسن خانم. بعد از نقد حماسی سوسن خانم توسط مريم خانم. و حملات همه جانبه ايشان به کليپ مورد علاقه کچل بابا(نيما) با دو کامنت روشنگر و شورانگيز سعی در اصلاح خط فکری ايشان داشتم که از قرار معلوم افاقه نکرد و ايشان هنوز بر موازين پوچ خود استوار مانده اند. اول فکر کردم که کاری طنز و برای خنده و شوخی است اما از آنجا که استاد مرحومم فرموده اند که "طنز شوخی بردار نيست! حالا از دوستان و سروران گرامی خواهشمندم اگر کسی اين شاهکار بی بديل سازمان ملی...
hundreddaysofsolitude.blogspot.com
صد روز تنهايی: June 2010
http://hundreddaysofsolitude.blogspot.com/2010_06_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه. طرحی برای نقاش 2. من سلف پرترهء تو خواهم بود. اگر چشمانم در کف دستانت باشند. و آنقدر بر روی من پافشاری کنی. که کسی من رااز تو جدا نداند. مرا که می کشی. تا صدای ضجه هايم رنگ هايت را پريشان نکند. پیوندهای مربوط به این پیام. ه.ش. ۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه. در هر بند انگشتت. همه مستِ گيسوانت. که عاشق قلموی نقاشی ات بود. پیوندهای مربوط به این پیام. ه.ش. ۱۳۸۹ خرداد ۱۱, سهشنبه. وقتی که هنوز کلمه ای نبود. با اصوات درهم صدا نمی زدند. چون صدای حل شدن باد. بر زبان می راندم. تنها يک لحظه بود.
hundreddaysofsolitude.blogspot.com
صد روز تنهايی: March 2010
http://hundreddaysofsolitude.blogspot.com/2010_03_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه. دوستی با شور و شوق میگويد:" چهارشنبه سوری امسال, ديگر جنگ از روبروست! آنچنان اين جمله را با حرارت بيان می کند که می ترسم آتش خشم و نفرتش همين. حالا گريبان ما را بگيرد.در آن لحظه چيزی نگفتم. کمی مکث کردم تا حرفهايم. را سبک-سنگين کنم که البته اين کمی مکث تا امشب به درازا کشيد و حالا که. بی خوابی سخت گريبانگيرم شده در همينجا می گويم که چرا در کنارت نخواهم. بود در حالی که با تو می مانم و خواهم بود. می خواهم بر خلاف پروتکل شبح کريسمس اول با هم به آينده سری بزنيم. دست نمی دهند پس ...
hundreddaysofsolitude.blogspot.com
صد روز تنهايی: February 2009
http://hundreddaysofsolitude.blogspot.com/2009_02_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۷ اسفند ۶, سهشنبه. شده گاهی سه بار,. گاهی حتی يکبار,. چشمهای تو را ناديدن. و گاهی دو هيچ,. که پر نمی شوند از نگاه. شده فراموشی را آمدن. و پوششی بی رنگ را. بر رخسار تو کشيدن. من صورت هيچ کس را. تا نقاب تو شود. به جای خالی قابت به ديوار نگريستن. و من در اتاق مجاور. مبهوت تو مانده باشم. که بدون ِ خود چه می کنی؟ پیوندهای مربوط به این پیام. ه.ش. ۱۳۸۷ بهمن ۲۵, جمعه. و صحرا , باريدن گرفت از حفرهً تنگ آسمان. اين جماعت بی خواب , فرياد می کشيدند " آب. من به ساعتی فکر می کردم که تنگش گرفته باشد.
hundreddaysofsolitude.blogspot.com
صد روز تنهايی: September 2012
http://hundreddaysofsolitude.blogspot.com/2012_09_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۹۱ شهریور ۱۳, دوشنبه. این چو نی نی. مردار بد می کشد خط بطلان بر ادراک هست شدنی ها. که این خط باطل است. که این دایره باطله است. که این حلقه بر چاه شده است و چنان آرام. و لاجرعه سر می برند. که دیوار شکم داده بر شانه ام. که این دیوار لم داده بر شاخه ام. بر و رویم سیاه. که رویش از خاک نیست. از دیواری پشت به پشت چاهی نیست. از آهن است و از خونی که نمی چکد. مردار بر دار خشکیده است. و حلقه ای که بر گردنش نشانی ست. از نیست شدنی ها. و خطی که بدان نقطه ختم می شود. که اشارت می داد بر زخمان سرنگشتان.
hundreddaysofsolitude.blogspot.com
صد روز تنهايی: January 2011
http://hundreddaysofsolitude.blogspot.com/2011_01_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه. از آن اتفاقات نادر. لب پايينم می چکد بر سقف دهان. و پان دول ساعت دارد لبخند را بر ديوار ترسيم می کند. ديوار شکم داده و ما. من و ديوار -. از درد به هم می پيچيم. خون از عقربهء کوچک ساعت. می چکد روی ثانيه شمار. و چرخ می زند و چرخ می زند. تا برسد به عقربهء بزرگ. و درست در ساعت شش و سی دقيقه و سی ثانيه. فرو می افتد در کاسه ای که پان دول ساعت رسم کرده است. گوشم را می چسبانم به شکم ديوار. زندگی در پس آن جريان دارد. و اينجا پان دول ساعت. در کاسه ای مرسوم. من را که دهانم لبالب خون است.
hundreddaysofsolitude.blogspot.com
صد روز تنهايی: April 2009
http://hundreddaysofsolitude.blogspot.com/2009_04_01_archive.html
ه.ش. ۱۳۸۸ فروردین ۱۹, چهارشنبه. تو که شعرهای من را میخوانی. که نشاء کلمات را. در دهان تو مینشانم. و تو دانهدانه آنها را. آنچنان جانمیبخشی. که شک میکنم نکند. شعرهای کسان ديگرند. تو که شعرهای من را میخوانی. لبهايت را غنچه میکند. و تو که لبهايت غنچه می شود. که لبهای تو را غنچه میکند. مینويسم "دوستت دارم". تا تو که شعرهای من را میخوانی. بسيار شيرينتر است. پیوندهای مربوط به این پیام. پستهای قدیمیتر. اشتراک در: پستها (Atom). سال صفر (سين دال). خدای چيزهای کوچک (آيدا). شب هزار و يکم (مريم).