vaajeh.blogfa.com

sehremah.blogfa.com

سحر ماه - هنوزم عاشق مثل بارون

http://www.sehremah.blogfa.com/post-223.aspx

هنوزم عاشق مثل بارون. عاشقم ، تک تک ثانیه ها رو به خاطر با تو بودن سر می کنم تا سرتو بزارم رو سینه ام هم تو آروم شی هم من. اگه بخوام عشق به تو رو تشبیه به چیزی کنم اکسیژن. تمثیل خوبیه چون عزیزم. آدم بدون توجه به اکسیژن چه بخواد چه نخواد فناست. ولی دقت هم نمی کنه که چقدر بهش احتیاج داره با اینکه بعضی وقتا بد می شم بدون حتی یک ثانیه. از زندگیم و به کسی جز تو نمی دم. بهترینم این ماه و ماه بد تنها می مونی کاش دستم به نت برسه که بنویسم. ساهره تا دم و باز دم آخرم هم فقط مال خودمی. روزهای شیرین من و همسری.

zozi56.blogfa.com

زندگی ادامه دارد - امروز تولدمه

http://www.zozi56.blogfa.com/post-22.aspx

نوشته های روزانه - هر چی به فکر و دلم میرسه. اگه به نتيجه اي رسيدم اينجا مينويسم. ساعت 11 زنگ زدم به مهدي نتونستم جلوي خودم رو نگه دارمو ازش گلايه كردم كه چرا تبريك نگفتي و گفت من نقشه يا نميدونم برنامه داشتم برات و. مهدي يك اس ام اس تند داد كه: " واقعا" از اين طرز برخورد به خودم متاسفم خوبه باز من به وظايفم آشنا هستم ، نگاهي به احوالات خودت بكن ". من هم واقعا" اصلا" حوصله جر و بحث ندارم و نمي خوام باهاش جنگ كنم. در نتيجه: بعد از ظهر خيلي از مهدي معذرت خواهي كردم و گفتم منو بخاطر برخورد صبحم ببخش.

zozi56.blogfa.com

زندگی ادامه دارد -

http://www.zozi56.blogfa.com/post-16.aspx

نوشته های روزانه - هر چی به فکر و دلم میرسه. بعد از مدتها دوباره به اینترنت سری زدم. خیلی وقت بود بی خبر مونده بودم. ۱۰۳۴ تا ایمیل نخونده داشتم. رادین بالاخره به دنیا اومد و زندگی منو غرق در شادی کرد. خیلی خیلی دوستش دارم و عاشقشم. فعلا" این باشه تا در آینده بیام و بنویسم. نوشته شده در سه شنبه سیزدهم اسفند ۱۳۸۷ساعت 14:34 توسط زهره. جایی به اسم وبلاگ. دنیای یه دختر ایرونی. یادداشتهای یک دختر ترشیده.

zozi56.blogfa.com

زندگی ادامه دارد

http://www.zozi56.blogfa.com/8706.aspx

نوشته های روزانه - هر چی به فکر و دلم میرسه. فکر نمیکنم این مطالبی که می نویسم برا کسی جذابیت داشته باشه چون درکش برای دیگران سخته .وقتی آدم از یک کسی مثل خواهرش ناراحت و دلگیر میشه و واقعا" میمونه که چیکار کنه. وقتی می یاد ازش گله کنه هیچکی اهمیت نمیده و موضوع رو پیش پا افتاده و کوچیک تلقی میکنن. دیگه از رفتن به خونه مامان و بابا لذتی نمیبرم. مامان هم کاملا تحت تاثیر زهرا است و خودش هم نمی دونه.ولی محبت توی دلش بیشتر از اینهاس که حتی اخلاقش که خیلی بد شده ناراحتم کنه .اما. اصلا کلا واجب هست یا نه؟ در پا...

zozi56.blogfa.com

زندگی ادامه دارد

http://www.zozi56.blogfa.com/8802.aspx

نوشته های روزانه - هر چی به فکر و دلم میرسه. ديروز رفتيم كاشان براي مراسم گلابگيري. به نظر من اصلا" جالب نبود . راستش شك دارم كه اين همون مراسمي باشه كه همه براي ديدنش از جاهاي دور و نزديك بار و بنديل ميكنند و ميرند. اصلا" مراسمي در كار نبود. شايد هم جايي كه ما رفتيم "مراسم" گلابگيري نداشت؟ روز 5شنبه ظهر ساعت سه و نيم ازخونه حركت كرديم و 8 شب رسيديم قم.تو اونجا رفتيم هتل آپارتمان يثرب كه به نظرم خوب نبود ولي بد هم نبود.صبح ساعت 8 ، 5/8 رفتيم زيارت و حدود 10 به طرف كاشان (قمصر) حركت كرديم. و به اندازه کاف...

zozi56.blogfa.com

زندگی ادامه دارد

http://www.zozi56.blogfa.com/8903.aspx

نوشته های روزانه - هر چی به فکر و دلم میرسه. باز هم با مهدی قهر هستم. مدت زیادیه که با هم قهریم. از۲۹ اردیبهشت تا حالا که ۱۲ خرداده.و با زیاد شدن فاصلمون من هم دارم ازش متنفر میشم.بیشتر و بیشتر. داره کاملا" از چشمم می افته و جاش رو توی قلبم از دست میده. دیگه دعوامون هم ارزشی نداره. نمیدونم چرا اینطوری شده. من خیلی کوتاه اومدم . و مهدی خیلی پررو شده .نمیدونم دارم به طلاق فکر میکنم ولی در این صورت تکلیف پسرم چی میشه؟ تنها بهانه ادامه زندگی با مهدی پسرمه. جایی به اسم وبلاگ. دنیای یه دختر ایرونی.

zozi56.blogfa.com

زندگی ادامه دارد

http://www.zozi56.blogfa.com/8705.aspx

نوشته های روزانه - هر چی به فکر و دلم میرسه. داشتم فکر میکردم که چقدر تو بچگیهامون- موقعی که ۴-۵ سالمون بود- راحت بودیم و قدرشو ندونستیم.اون موقع که مدرسه نمی رفتیم و فقط بازی میکردیم.اون موقع که هیچ چیز و هیچ کس از ما توقعی نداشت. اون موقع که توی دنیای به این بزرگی مسوول هیچ کاری نبودیم غیر از اینکه احتمالا" قبل ناهار دستهامونو بشوریم. ولی حیف زود گذشت و من خیلی چیز زیادی از اون موقع یادم نمی یاد. ولی حیف زود گذشت و من خیلی چیز زیادی از اون موقع یادم نمی یاد. دیروز خوشحال بودم. الان؟ گفتم حرف تو دلم زیا...

zozi56.blogfa.com

زندگی ادامه دارد

http://www.zozi56.blogfa.com/8804.aspx

نوشته های روزانه - هر چی به فکر و دلم میرسه. اگه به نتيجه اي رسيدم اينجا مينويسم. ساعت 11 زنگ زدم به مهدي نتونستم جلوي خودم رو نگه دارمو ازش گلايه كردم كه چرا تبريك نگفتي و گفت من نقشه يا نميدونم برنامه داشتم برات و. مهدي يك اس ام اس تند داد كه: " واقعا" از اين طرز برخورد به خودم متاسفم خوبه باز من به وظايفم آشنا هستم ، نگاهي به احوالات خودت بكن ". من هم واقعا" اصلا" حوصله جر و بحث ندارم و نمي خوام باهاش جنگ كنم. در نتيجه: بعد از ظهر خيلي از مهدي معذرت خواهي كردم و گفتم منو بخاطر برخورد صبحم ببخش. دلم مي...

zozi56.blogfa.com

زندگی ادامه دارد - آرزوهای من خیلی بزرگ نیستند

http://www.zozi56.blogfa.com/post-23.aspx

نوشته های روزانه - هر چی به فکر و دلم میرسه. آرزوهای من خیلی بزرگ نیستند. نوشته شده در شنبه سوم مرداد ۱۳۸۸ساعت 13:11 توسط زهره. جایی به اسم وبلاگ. دنیای یه دختر ایرونی. یادداشتهای یک دختر ترشیده.

zozi56.blogfa.com

زندگی ادامه دارد

http://www.zozi56.blogfa.com/8708.aspx

نوشته های روزانه - هر چی به فکر و دلم میرسه. امروز از اون روزهاییه که خیلی اعصابم خرده . خیلی خیلی حس میکنم که یک شخصیت ضعیف و ناتوان دارم که قدرت انتخاب راه زندگی رو ندارم. حتی قدرت انتخاب همسر و یا حتی انتخاب یک جفت جوراب. همیشه از طرف دیگران سلیقه ام به صورتهای گوناگون رد شده است. الان هم حس میکنم اختیار زندگی از دستم خارج شده. با خودم فکر میکنم من فقط کار کنم و یکی دیگه بیاد و به جام زندگی کنه.هر چند دیگه حتی اعتماد بنفسم رو تو کار هم از دست داده ام. از زندگی خسته شده ام. از اذیت و آزارهای دیگران.