vizigool.persianblog.ir
بلاگی برای همهاین بلاگ رو درس کردم که حرفای دلمو توش بزنم
http://vizigool.persianblog.ir/
این بلاگ رو درس کردم که حرفای دلمو توش بزنم
http://vizigool.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
1.5 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
33
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
1.516 sec
SCORE
6.2
بلاگی برای همه | vizigool.persianblog.ir Reviews
https://vizigool.persianblog.ir
این بلاگ رو درس کردم که حرفای دلمو توش بزنم
بلاگی برای همه
http://vizigool.persianblog.ir/1387/8/11
این بلاگ رو درس کردم که حرفای دلمو توش بزنم. 1588;نبه ۱۳۸٧/۸/۱۱. چینیها باریکبینترین مردم دنیا هستند. برای اینکه چشمش روشن شه، خودش رو به برق سه فاز وصل کرد. اینقدر دمش گرم بود که با هر کی حرف میزد، می سوخت. از اونجایی که تو پوست خودش نمیگنجید، مجبور شد پوستش رو قیچی کنه. بدبختی های یک کله گنده. دست نوشته های یک کودک فهیم. قصه های عامه ژسند. چند وقت یه بار. کلوپ ترکیده ها.با یه ساچمه ترکیده تر.
بلاگی برای همه
http://vizigool.persianblog.ir/1387/6/30
این بلاگ رو درس کردم که حرفای دلمو توش بزنم. 1583;وشنبه ۱۳۸٧/٧/۱. یا علی،ای مولا مظلومان. یا علی،ای پناه بی کسان. یا علی ای برتر از حد جهان. یا علی،ای ورای حد و مکان. یا علی،ای روزی رسان مستمندان. یا علی،ای مرد جنگ و شمشیر و میدان. یا علی،ای مرد مردان در طول دوران. یاعلی،ای آمال و غایت در اهل ایمان. یا علی،ای که در فتح خیبر بودی قهرمان. یا علی،ای که در هنگام ضربت بودی پهلوان. یا علی،ای چشمه مهر و محبت. یا علی ای والد هر دو شباب اهل جنت. یا علی،ای که آب از ناله ات هست خروشان. کردیش از بند قید و شهوت رها.
بلاگی برای همه
http://vizigool.persianblog.ir/1387/10/21
این بلاگ رو درس کردم که حرفای دلمو توش بزنم. 1662;نجشنبه ۱۳۸٧/۱٠/٢٦. باز هم فصل امتحانات دانشگاه رسید.اما امتحان که چه عرض کنم. استاد ها گاها با امتحان گرفتن، میزایند. امروز امتحان داشتیم.استاده احمق سوالش غلط بود.بعن هم هر چی بهش می گفتیم بابا سوالت غلطه، می گفت نه.کاملا درسته. خلاصه بد نیست بدونید که من الان ترم ۵ دانشگاه هستم و اعتراف می کنم که هر چی جلوتر میرم بهم مسجل تر میشه که مدرسه با اون امتحان های مسخرش از دانشگاه بهتر بود. بدبختی های یک کله گنده. دست نوشته های یک کودک فهیم. قصه های عامه ژسند.
بلاگی برای همه
http://vizigool.persianblog.ir/1387/10/14
این بلاگ رو درس کردم که حرفای دلمو توش بزنم. 1583;وشنبه ۱۳۸٧/۱٠/۱٦. وانگه که عباس با خدا دست داد. دو دست خود را از دست داد. سلام می کنم به همه و خودم.باز هم محرم اومده و ماه عزاداری و غم شده. راستش نمی دونم. برای بعضی ها این ماه نه ماه عزاداری، بلکه ماه مخ زدنه. واقعا برا خودم متاسفم. سال پیش به یه مجلس عزاداری حول و حوش پیروزی رفته بودیم. موقع برگشت، دیروقت بود و تاکسی گیر نمیومد. واسه همین با اون بنده خدایی که رفته بودیم، تصمیم گرفتیم تا پیاده برگردیم. تو راه، یه پسره از دور داد زد آقا خودکار داری؟
بلاگی برای همه
http://vizigool.persianblog.ir/1387/11/5
این بلاگ رو درس کردم که حرفای دلمو توش بزنم. 1588;نبه ۱۳۸٧/۱۱/٥. یک عمر به خدا دروغ گفتم و خدا هیچ گاه به خاطر دروغ هایم مرا تنبیه نکرد. می توانست، اما رسوایم نساخت و مرا مورد قضاوت قرار نداد،. هر آن چه گفتم را باور کرد. و هر بهانه ای آوردم را پذیرفت،. هر چه خواستم عطا کرد و هرگاه خواندمش حاضر شد. هرگز حرف خدا را باور نکردم،. وعده هایش را شنیدم، اما نپذیرفتم،. چشم هایم را بستم تا او را نبینم. و گوش هایم را نیز، تا صدایش را نشنوم،. من از خدا گریختم بی خبر از آن که او با من و در من بود. قصه های عامه ژسند.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
roozhaie-tanhaie.persianblog.ir
روزهای تنهایی
http://roozhaie-tanhaie.persianblog.ir/post/36
Khastam kheili khastam dge nemi2nam baraie in zendegi chi kar konam az hame motenaferam az khodam az pedaro madari ke hata ye lahze be man fekr nakardan mano be in donya ovordan az adamaie atrafam ke faghat be fekre khodeshoonan az khoda ke un bala neshasteo hameie bad bakhtiro mibineo hich kari nemikone are az hame bishtar az un babam miad chera bazia enghadr khoshbakhtan milion poole khoordeshoone vali ma 1000 toman baramoon donyaie az roozhaie tanhaie khaste shodam. میان پنجره و دیدن همیشه فاصله است.
roozhaie-tanhaie.persianblog.ir
روزهای تنهایی
http://roozhaie-tanhaie.persianblog.ir/1387/9
من سردم است و از گوشواره های صدف بیزارم. من سردم است و میدانم. که از تمامی اوهام سرخ یک شقایق وحشی. جز چند قطره خون. چیزی بجا نخواهد ماند. خطوط را رها خواهم کرد. و همچنین شمارش اعداد را رها خواهم کرد. و از میان شکل های هندسی محدود. به پهنه های حسی وسعت پناه خواهم داد. من این جزیره سرگردان را. و انفجار کوه گذر داده ام. و تکه تکه شدن ، راز آن وجود متحدی بود. که از حقیرترین ذره هایش آفتاب به دنیا آمد. سلام ای شب معصوم! سلام ای شبی که چشم های گرگ های بیابان را. به حفره های استخوانی ایمان و اعتماد بدل می کنی.
roozhaie-tanhaie.persianblog.ir
روزهای تنهایی
http://roozhaie-tanhaie.persianblog.ir/1387/10
در آستانه ی فصلی سرد. در محفل عزای آیینه ها. و اجتماع سوگوار تجربه های پریده رنگ. و این غروب بارور شده از دانش سکوت. چگونه میشود به آنکسی که میرود اینسان. چگونه میشود به مرد گفت که او زنده نیست. او هیچ وقت زنده نبوده است. نوشته شده در شنبه ۱٤ دی ۱۳۸٧ساعت۱٠:۱٢ ب.ظتوسط دنیا نظرات . ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد. در آستانه ی فصلی سرد. در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین. و یأس ساده و غمناک آسمان. و ناتوانی این دستهای سیمانی. زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت. امروز روز اول دیماه است. من راز فصل ها را میدانم.
کویر راز
http://www.kavireraz.blogfa.com/post-388.aspx
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند. نوشتک 98 - لبخند. اینکه بعد از هفت ماه و اندی لبخندی از ته دل و واقعی روی لبم نشسته است، برای حال خوبی است که دارم، حال خوبی از این که بعد از این همه وقت، نگران شدم. علما و فضلا بیایند بنشینند و تحلیل ببافند که چرا نگرانی باعث خوب شدن حال من شده است. اما حالم خوب است.خوب خوب. نوشته شده در شنبه ۹ اسفند۱۳۹۳ توسط فرزان. چون صوفیان به حالت رقصند و مقتدا. ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم. از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت. بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم. نوشتک 99 - سربازی.
کویر راز
http://www.kavireraz.blogfa.com/tag/شُکرگونهها
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند. نوشتک 90 - غم و شادی. اگر غم لشکر انگیزد. تمام نیروهایش را جمع کند. تمام حقههایش را به کار بگیرد.تمام قد بیاید جلو. که خون عاشقان ریزد. تشنه خون عاشقان باشد و بیاید که همه را از دم تیغ غمش بگذراند. که بیاید حال ما را بگیرد. که بیاید بهانه اشک چشم بشود غم نه شادی. و بنیادش براندازیم.غم چاره ای ندارد. باید برود. وقتی آنجا که باید باشی. غم باید برود، اگر اصل اساس شادی بیاید. و ما همیشه خدا، چشممان به ساقی است. نوشته شده در دوشنبه ۲۸ بهمن۱۳۹۲ توسط فرزان. شعر شاعر و آتش.
کویر راز
http://www.kavireraz.blogfa.com/post-389.aspx
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند. سال نو.سلام.سلام. اول، برای خدا، که هر چه ما بدی میکنیم، او مهربان مطلق است. در ثنا و مدح او، بی کم و کاست، برای او که عاجزیم از مدحش. دوم، برای تمام کسانی که این چند ماه، بخاطر ناراحتی هایم آزارشان داده ام.از مرداد تا بهمن خیلی ها من را آدم بی حوصله ای دیدند، و از همه شان عذر خواهم. پن سربازی نزدیک است. نوشته شده در پنجشنبه ۶ فروردین۱۳۹۴ توسط فرزان. چون صوفیان به حالت رقصند و مقتدا. ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم. از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت. نوشتک 99 - سربازی.
کویر راز
http://www.kavireraz.blogfa.com/post-383.aspx
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند. در حکایت جناب حر. از بین تمامی یاران حضرت سیدالشهدا، علاقه خاصی به جناب حر دارم. شاید بر میگردد به همان روزگار دبیرستان و روضه عجیبی که احمدآقا برای حر خواندند. روضه ای که روضه ناامیدان است آن زمان که رو به درگاه باری بازمی گردانند. و بلند ترین نکته در ماجرای حر در دشت کربلا، اراده و تصمیم است. چیزی که گم شدۀ روزگار ماست. حر بودن سخت است.سخت. و گام بعدی حر، عبد بودن است.که حتما سخت تر از حر بودن است. نوشته شده در دوشنبه ۱۰ آذر۱۳۹۳ توسط فرزان. دوستانه های سید علی عاملیان.
کویر راز
http://www.kavireraz.blogfa.com/9312.aspx
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند. نوشتک 98 - لبخند. اینکه بعد از هفت ماه و اندی لبخندی از ته دل و واقعی روی لبم نشسته است، برای حال خوبی است که دارم، حال خوبی از این که بعد از این همه وقت، نگران شدم. علما و فضلا بیایند بنشینند و تحلیل ببافند که چرا نگرانی باعث خوب شدن حال من شده است. اما حالم خوب است.خوب خوب. نوشته شده در شنبه ۹ اسفند۱۳۹۳ توسط فرزان. چون صوفیان به حالت رقصند و مقتدا. ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم. از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت. بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم. نوشتک 99 - سربازی.
کویر راز
http://www.kavireraz.blogfa.com/post-339.aspx
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند. نوشتک 90 - غم و شادی. اگر غم لشکر انگیزد. تمام نیروهایش را جمع کند. تمام حقههایش را به کار بگیرد.تمام قد بیاید جلو. که خون عاشقان ریزد. تشنه خون عاشقان باشد و بیاید که همه را از دم تیغ غمش بگذراند. که بیاید حال ما را بگیرد. که بیاید بهانه اشک چشم بشود غم نه شادی. و بنیادش براندازیم.غم چاره ای ندارد. باید برود. وقتی آنجا که باید باشی. غم باید برود، اگر اصل اساس شادی بیاید. و ما همیشه خدا، چشممان به ساقی است. نوشته شده در دوشنبه ۲۸ بهمن۱۳۹۲ توسط فرزان. نوشتک 99 - سربازی.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
33
ViziGen Ltd - Home Page
A tool for creating web sites. A tool for creating web graphics.
vizigence.com - This domain may be for sale!
Find the best information and most relevant links on all topics related to vizigence.com. This domain may be for sale!
Introduction to ViziGen-Page
Introduction to Web Design with ViziGen-Page. ViziGen-Page is an easy-to-use, what-you-see-is-what-you-get, web design tool. It requires no special technical knowledge so the complete beginner should be able to use it. Yet its flexible enough for the expert - as custom HTML and CSS can easily be inserted to produce advanced effects. Click for much more information.
Suspended Domain
This account has been suspended. Either the domain has been overused, or the reseller ran out of resources.
vizigo.com
The owners of this domain have recently changed their business plan. This Domain Name is Possibly For Sale. All Offers Below $10,000 USD will be discarded. Not all domains may be. Available for purchase. *. To learn more about domain name values or inquire about a specific domain please contact one of our experienced professionals using the form. Please note that domains represented are considered premium domain names with prices ranging between $10,000 to well over six figures. Palestine, State of.
بلاگی برای همه
این بلاگ رو درس کردم که حرفای دلمو توش بزنم. 1583;وشنبه ۱۳۸۸/۱/۳۱. دیگر هیچ زمینی را به امید مترسک به زیر کشت نخواهم برد. چرا که من دیده ام یک آسمان کلاغ رقص باران را در کلاه مترسک. به ریشخند گرفته اند . . . شادی بهانه ایست برای زندگی ، زندگی پر بهانه ای را برایت آرزومندم! تو حوضی که ماهی نباشه قورباغه سالاره! اگه نصف دنیارو بهم بدن قبول نمیکنم ، آخه میترسم تو توی نصف دیگه باشی! دلم احساس غم دارد در این اندوه بی ویرانی کمی تا قسمتی ابری. و شاید باز بارانی . . ! از بس دوست دارم قاطی کردم! سجاد بود و گفتخس...
::: v i z i g o t h ::: gothic style / dark fashion / cool t-shirts
vizigtokavaygegyhajsnptrtnete.blogspot.com
Vizigótok, avagy egy hajósnép története
Vizigótok, avagy egy hajósnép története. Online napló, bele a vakvilágba, meg hosszú téli estékre az unokáknak. 2014 február 28., péntek. A középkorú férfi látogatása. Ebbe a városba tartott tehát, gazdagon, drága öltönyébn és autójában, vastag pénztárcával és bosszúsóvár szívvel. Eljött a pillanat, amikor a polgármester titkára- érzése szerint bocsánatkérő pillantást vetve felé – becsukta az ajtót. Remek. Öt perc alatt el is csemdesedett a tömeg, maradt akarácsonyi süteményszag, tovább röp...8222;nézete...
Vizigy eLearning Corporate Site | Video-based eTraining Services
Making Video More Valuable. Vizigy Secure Training Platform. Developed by: Vizigy, Inc., San Jose CA. Released: December 1, 2013. Visit our web site at www.vizigy.com. Engage Your Viewers with Interactive Video. Giving viewers the ability to control and interact with video substantially increases effectiveness. Vizigy helps you engage your audiences and achieve better business results. See How We Do it. Learn More About Us. Make Your Video More Valuable. Make Money Selling Your. See How It Works. Flexibl...
Vízi Hamlet
2 rész - Hogyan rendez Hamlet? November 11. péntek 22h. Hamlet - Formanek István. Színészkirálynő - Hakstol Sára. És a közönség vállalkozó tagjai különféle szerepekben. A társulat vezetője bemutatja a csoportnak dr. Vízi Hamletet, a wittembergi egyetem szakemberét, aki az ünnepségre segít majd felkészülni nekik. Rövid bemelegítés után a társulat tagjai a koponyatréning. Sajátos módszerével ismerkednek meg. Ezután Hamlet bejelenti, hogy a darab, amit próbálni fognak, a Gonzago megölése. Szemet vet bátyja ...