yaran23.blogfa.com

shaghayeghramsheh.blogfa.com

حرف های ناتمام -

http://www.shaghayeghramsheh.blogfa.com/post/67

آری، شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن نیست. امسال هم گذشت با تمام خوبی ها و بدی ها.شیرینی ها و تلخی ها.و گذر زمان چیزی جز گسترش دنیای درونم نبود. هر چقدر از عمرم میگذرد وابستگی هایم به دنیای نافرجام کمتر میشود. امیدوارم سالی که پیش رو داریم سالی پر از آرامش و حس خوشبختی باشد. آرزو دارم اگر قرار است حالی دگرگون شود این دگرگونی مملو از شادی و اتفاقات درونی خوب باشد. برای همه دوستان وبلاگی عزیزم آرزومندم بهترین ها را. چه آنها که نسبت به من لطف داشته اند گاهی یادم کرده اند.

alveda-ashkim.blogfa.com

عشق پاک...

http://www.alveda-ashkim.blogfa.com/post-8.aspx

اینجا هنوز تاریکی ست. طراح سایت : قالبسرا. پرسید که چرا دیر کرده است؟ نکند دل دیگری اورا اسیر کرده است؟ خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است. تنها دقایقی چند تاخیر کرده است گفتم. امروز هوا سرد بوده است شاید موعد قرار تغییر کرده است. خندید به سادگیم آینه و گفت احساس پاک تو را زنجیر کرده است. گفتم از عشق من چنین سخن مگوی گفت : خوابی سالها دیر کرده است. در ایینه به خود نگاه میکنم آه عشق او عجیب مرا پیر کرده است. راست گفت آیینه که منتظر نباش او برای همیشه دیر کرده.

alveda-ashkim.blogfa.com

عشق پاک...

http://www.alveda-ashkim.blogfa.com/post-1.aspx

اینجا هنوز تاریکی ست. طراح سایت : قالبسرا. گفتی برو، گفتم به چشم این بود کلام آخرین. گفتی خدا حافظ تو، گفتم همین؟ گریه نکردم پیش تو با این که پر پر می زدم. با خون دل از پیش تو رفتم و باز نیومدم. بازی عشق تو رو جانانه باختم. مثل بازنده خوب مردانه باختم. همه ثروت من تحفه درویش. نفسم بود که به تو شاهانه باختم. لبخند آخرین من دروغ معصومانه بود. برای پنهان کردن داغ دل ویرانه بود. من مات مات از بازی شطرنج عشق می آمدم. شاه مهره دل رفته بود، من لاف بردن می. قلعه دل، اسب غرور، لشکر تار و مار عشق.

safineieghazal.blogfa.com

سفینه ی غزل

http://www.safineieghazal.blogfa.com/post-45.aspx

این جا (صراحی می ناب و سفینه ی غزل است). لاحول ولاقوه الا بالله. دارم جون می گیرم. برام دعا کنید. به لطف خدا انشاالله رحمت حق تعالی دوباره نصیبم خواهد شد. برام دعا کنید. دعاتون می کنم. پنجشنبه ۲ بهمن۱۳۹۳ توسط امیرحسین. ما طبیبانیم شاگردان حق. بحر قلزم دید مارا فانفلق. دارد قطار عمر کجا می برد مرا؟ لاحول ولاقوه الا بالله. حافظ شراب خوار یا لسان الغیب؟ نه دو بیتی نه غزل. دارد غروب فرشچیان گریه می کند. این جا هنوز تاریکی ست. عشق و زندگی(غزل وباران). شعر ایران، شعر رامشه. گذری در کوچه باغ شعر و هنر.

safineieghazal.blogfa.com

سفینه ی غزل

http://www.safineieghazal.blogfa.com/post-38.aspx

این جا (صراحی می ناب و سفینه ی غزل است). دارد غروب فرشچیان گریه می کند. آنقدر دلم می گیرد . آنقدر دلم می گیرد . هیچی اصلا مقدمه نمی خواهد. شعر را بخوانید . در کربلا شهادت و از این قبیل بود. ظاهر نبود آب ولی سلسبیل بود. تنها کسی که ( هل من ) مولا جواب داد. هیچ آدمی نبود فقط جبرئیل بود. از لشکر حسین فقط یک صدا به پاست. در راه ذوالجلال شوم من قتیل بود. از لشکر یزید که صد ها صدا رسید. اما هزار صوت فقط قال و قیل بود. زینب خطاب کرد به روی یزید و گفت. در کربلا هر آنچه که دیدم جمیل بود. ما طبیبانیم شاگردان حق.

safineieghazal.blogfa.com

سفینه ی غزل

http://www.safineieghazal.blogfa.com/post-39.aspx

این جا (صراحی می ناب و سفینه ی غزل است). برادر هاتف رو که می شناسین . چند وقتیه دیوونم کرده هی شعرشو میخونم سیر نمی شم باز می خونم باز سیر نمی شم(زندگیه داریم؟ عاقبت زد به سرم سر از ترجیع بند در آوردم. راستی اینو تو انجمن ادبی خوندم بس که طول کشید دیدم دارن زیر لب میگن : یکی خفش کنه! پیشاپیش از حمیدرضا برقعی بابت سرقت ادبی بیتی که در وسط تکرار میشه تشکر می گردد! مست لایعقل فتاده منم آن خراب شراب و باده منم. آن کسی که فغان عشق تو را داد و بی داد سر بداده منم. آن کسی که برای تو نامه بنوشتست سر گشاده منم.

hediehhaga.blogfa.com

پیک سرنوشت

http://www.hediehhaga.blogfa.com/8909.aspx

به نام آفریدگار قلم. دریا به چشمانم نگاهی تازه می ریخت. من با وجودم موج را بر جان خریدم. شاید که دلسرد از جهان و مردمانش. خود را میان جزر و مد هایش کشیدم. دریا چه سرد اما تنم از موج می سوخت. من ناله هایم را ز ساحل می شنیدم. آه و فغان کردم خدا آخر چرا من. حتی در اینجا خالی از عشق و امیدم. دریا به من شور و حرارت هدیه می کرد. شوقی که خود را در وجودش گرم دیدم. دیگر دلم از سنگ و چشمانم ز خون نیست. آخر من از این خلوت تنها بریدم. دیگر نفس در سینه ام راهی نمی یافت. چون غرق آن خاموشی و موج سپیدم. وقتی که دیگر نبود.

hediehhaga.blogfa.com

پیک سرنوشت

http://www.hediehhaga.blogfa.com/8911.aspx

به نام آفریدگار قلم. سلام دوستای خوبم.امروز دلم خیلی گرفته،از اونایی که فکر می کنن همه چیز می دونن ولی در واقع هیچی نمی دونن،از اونایی که عشق و احساس آدمو به بازی می گیرن،از اونایی که نمیتونن منو درک کنن.این آدما اصلا نمیدونن شعر یعنی چی،اونا آرزو های منو نمیفهمن،فقط کارشون اینه که ایرادای بیخود بگیرن.این شعر من واسه همین آدماست و فقط این شعرو واسه آروم شدن خودم گفتم.امیدوارم شما منو درک کنید. گله دارم من از این زندگی بی سامان. که به دستش شده این روح ظریفم ویران. من فقط هر نفس ازعا لمیان می نالم. نوشته ش...

hediehhaga.blogfa.com

پیک سرنوشت - جشن نوروز

http://www.hediehhaga.blogfa.com/post-26.aspx

به نام آفریدگار قلم. آسمان می خندد،نو شدن نزدیک است. غرق در نوری باز این شب تاریک است. در پی تغییری،سال و ماه و روز است. گرمی دلچسبی جانشین سوز است. غصه می بندد رخت از دلی بی درمان. می شود شادی ها در درونش پنهان. در طبیعت جشنی ست،ساده اما زیبا. می گذارد از خود خاطراتی بر جا. گرچه در تغییر است سال ها با سرعت. و ندارد انسان قدر کافی فرصت. گرچه نو گرداند هر چه را هست بهار. کهنه گردد عشقی در دل دوست و یار. که به آن نو بودن بار ها می ارزد. عشق در طرحی نو که به دل ها سر زد. باز نوروز است و باز سالی دیگر.