zahra-10.blogfa.com

manoin2020.blogfa.com

دفترچه خاطره

http://www.manoin2020.blogfa.com/post/2

امروز ساعت ۶ صبح بیدار شدم تا ۹ جلوی کامپیوتر بودم.یه لقمه نون خوردم دوباره تا ۱۲ ظهر نشستم. قیافم شده بود اینجوری. بعدش با دو سه تا از رفیقا رفتیم دور زدن تو خیابونا که ساعت شد ۳ بعداز ظهر. هوا هم که گرم بود. واسه همین زود برگشتیم خونه و تا ساعت 8 بعد از ظهر pes 2013 بازی کردیم. دیگه داشتم جر میخوردم از گرسنگی که بعد از یه ساعت غذا خوردن ساعت شد 9. بعدشم رفتیم فوتبال تا 3 نصفه شب که الانه و دوباره اومدم جلوی سیستم. تو فوتبال خوردم زمین ولی نرفتم هوا. الانم که پام در رفته. فردا صبح هم باید برم دکتر.

manoin2020.blogfa.com

دفترچه خاطره

http://www.manoin2020.blogfa.com/post/3

امشب با دوستام تصمیم گرفتیم بریم کافه یه قلیون بکشیم. یه چیزی هم بخوریم. جاتون خالی رفتیم یه قلیون باحال سفارش دادیم و داشتیم خوش میگذروندیم که. دیدم یکی از دوستام داره منو نگاه میکنه و میخنده. پاره شده بود از خنده. هرچی پرسیدم چی شده گفت بعدا میگم. دستمو گذاشتم زمین دیدم خیس شده. زیرمو نگاه کردم دیدم؟ همون موقع بود که محکم زدم پس کله دوستم. اونم باز شروع کرده بود به خندیدن. پسره شربت پرتغالو چپ کرده بود زیر من. منم چون شلوارم ضد آب بود نفهمیدم. وقتی همه فهمیدن شروع کردن به خندیدن. ۹۱/۰۵/۳۰ ] [ ناصر ] .

manoin2020.blogfa.com

دفترچه خاطره

http://www.manoin2020.blogfa.com/post/10

سلام دوستای باحال خودم. منم خوبم.فقط یکم خیلی زیاد تا قسمتی ابری با بادهای پراکنده استرس دارم. اخه چند روز دیگه عروسیه. منم خودمو آماده کرده بودم واسه خوش گذرونی. استادم به من میل زد: باید فلان روز اینجا باشی واسه امتحان. دقیقا همون روزی که عروسیه. مگه چی میشه یه روز بعدش بیام؟ حالا نه گوشیشو ج میده نه میلشو. شیطونه میگه برم بزنم لهش کنم. با فن بروسلی ). من نمیخوام بیام.اصن مگه زوره؟ استاد: پ نه پ). منم که دیدم اینجوریه. یه اس فرستادم واسه همکلاسیای باحالم. گفتم تا من نگفتم نمیریم. اونام که گفتن باشه دیگه.

jamejavoona.blogfa.com

جمع جوونای عاشـــ♥ـــ♥ــــق - ﺳﯿﮕﺎﺭ

http://www.jamejavoona.blogfa.com/post/27

جمع جوونای عاش ق. یه پاتوق مجازی برای جوونای ایرونی با احساس. ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ. ﺍﻭﻝ ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ. ﮔﻔﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﺑﮑﺸﯽ! ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ.ﺗﻮ ﺑﮑﺶ ﺗﺎ ﻃﺎﻗﺖ. نوشته شده در پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 16:13 توسط حنا خانوم. سلام به تمامی دوستان گل و با معرفت که خیلی دوسشون دارم! منم شکر خدا خوبم و با غم هام میسازم. دلم میخواد شما منو تنها نذارین و مرتب به اینجا سر بزنین. بلاخره منم از تنهایی در میارین و شادم میکنین. پروفایلم فعاله دوست داشتین یه سر بزنین. تا میتونم سعی میکنم متن هایی که میذارم جالب و عام باشن.

jamejavoona.blogfa.com

جمع جوونای عاشـــ♥ـــ♥ــــق - ۲۰ دقیقه

http://www.jamejavoona.blogfa.com/post/37

جمع جوونای عاش ق. یه پاتوق مجازی برای جوونای ایرونی با احساس. یه مقاله خوندم توش نوشته بود :. بعد از هر ۲۰ دقیقه کار با کامپیوتر،۲۰ ثانیه به یه جای دور نگاه کن! از همینجا خدمت صاب مقاله سلام عرض میکنمو میگم :. من اگه میدونستم ۲۰ دقیقه دیگه ک ی میشه ، که ۴ بار چاییم سرد نمیشد! نوشته شده در هشتم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:19 توسط حنا خانوم. سلام به تمامی دوستان گل و با معرفت که خیلی دوسشون دارم! منم شکر خدا خوبم و با غم هام میسازم. دلم میخواد شما منو تنها نذارین و مرتب به اینجا سر بزنین. به من حسودی نکن. مטּ و س ﮯگار.

estgah-marg.mihanblog.com

ایستگاه مرگ - داستان من

http://estgah-marg.mihanblog.com/post/29

توقف،اینجا {ایستگاه مرگ} است,زندگی رو به پایان است,شاید دیگر هم دیگر را نبینیم,در انتظارمرگ,خداحافظ برای همیشه! سلام دوستان گلم حالتون خوبه؟ می خوام یه چیز بگم تا ببینید مرگ چطوریه! دو روز پیش تولدم بود هیچکی یادش نبود. خانوادم کسی بهم یه. تبریک خوشکوخالی نکرد چه برسه به کادو! منم اصلا از کسی توقعی نداشتمو ندارم یه روز گذاشت که یکی از دوستام بعداز ظهر. باز ایولا به اون نکه غریبه مارو یاد کنه البته دوست که نمیشه. ولی از 100تا دوست بهتره. با خودم فکر کردم تولدمونو که هیچکی یادش نبو. میگی نه امتحانش مجانیه!

estgah-marg.mihanblog.com

ایستگاه مرگ - از مرگ نمی ترسم

http://estgah-marg.mihanblog.com/post/27

توقف،اینجا {ایستگاه مرگ} است,زندگی رو به پایان است,شاید دیگر هم دیگر را نبینیم,در انتظارمرگ,خداحافظ برای همیشه! از مرگ نمی ترسم. از مرگ نمی ترسم. که در شلوغی آن دنیا. مادرم را پیدا نکنم. نوشته شده در شنبه 21 مرداد 1391 ساعت 12:55 ب.ظ توسط مهسا. هم آغوشی برای مرگ. Design By : P I C H A K . N E T. کسی را که دوست داری، دوستت ندارد! کسی که تورا دوست دارد، تودوستش نداری! اما کسی که تو دوستش داری، و او هم دوستت دارد,. به رسم و آئین زندگانی به هم نمی رسند. و این رنج است,. هفته چهارم مرداد 1391 3. اشک سیاه ( ( (.

estgah-marg.mihanblog.com

ایستگاه مرگ - داستان مرگ

http://estgah-marg.mihanblog.com/post/30

توقف،اینجا {ایستگاه مرگ} است,زندگی رو به پایان است,شاید دیگر هم دیگر را نبینیم,در انتظارمرگ,خداحافظ برای همیشه! حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق می کنه . گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه. گفتم : چشم ، اگه جوابشو بدونم ، خوشحال می شم بتونم کمک کنم. گفت : دارم می میرم. حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق می کنه . گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه. گفتم : چشم ، اگه جوابشو بدونم ، خوشحال می شم بتونم کمک کنم. گفت : دارم می میرم. گفتم : یعنی چی؟ گفت : یعنی دارم می میرم دیگه. خوشبخت شو...

estgah-marg.mihanblog.com

ایستگاه مرگ - مطالب مهسا

http://estgah-marg.mihanblog.com/post/author/865381

توقف،اینجا {ایستگاه مرگ} است,زندگی رو به پایان است,شاید دیگر هم دیگر را نبینیم,در انتظارمرگ,خداحافظ برای همیشه! از خودم بدم میاد. من تازه میفهمم مرگ چیه. تو مرگو تعریف کردی بزار منم بگم. یسال منتظر باشی تولد کسیو که دوسش داری تبریک بگی بعد این همه روز بگذره و یادت بره. مرگ یعنی ندونی 19م تولد داداشت بود(بهتر بگم ندونی کی بود این 19م). میخوام یه چیزیو اینجا بذارم که پارسال همچین موقع عایی پاور پوینتش کرده بودم تا به داداشم بدم. میدونم خیلی ناراحت میشه اما. ME and BROTHER STORY. STORY BY SONG OF. تا اینکه ...