zebarmard.blogfa.com

dastkhatt.mihanblog.com

سیاه مشق - مطالب اردیبهشت 1390

http://dastkhatt.mihanblog.com/post/archive/1390/2

در كافه را باز كردم ، بوی گرم قلیان و سیگار و نم عرق یك مشت آدم مافنگی و بوگندو بصورتم. كافه آنقدر شلوغ و پر سروصدا بود كه برای چند لحظه خودم را گم كردم . قهوه چی با دیدن من كه داشتم دنبال جای خالی میگشتم - سماور برنجی كهنه و گچ گرفته اش را از روی چارپایه چوبی زهوار در رفته برداشت و به شاگردش داد . شاگرد نیز چارپایه را كنار دیوار كاشی شده گذاشت و با دست لقی آنرا امتحان كرد و با سر به من اشاره كرد ، استكان چای را دستم داد . در حالیكه به زحمت روی چارپایه مینشستم گفتم :. نه ، نمیخواد " . دنبال خودم " .

dastkhatt.mihanblog.com

سیاه مشق - براستی او یك فرشته بود

http://dastkhatt.mihanblog.com/post/86

براستی او یك فرشته بود. از بچگی آرزو داشت مادرش را ببیند ولی حتی یك عكس سیاه و سفید هم از او نداشت . همه ی چیزی كه درباره. ی مادرش میدانست همان چیزی بود كه پدرش برایش سالها پیش گفته بود : " مادرت یك فرشته بود ، یكشب با من زندگی كرد ، فقط یك شب ، نزدیك صبح كه بدنیا آمدی او هم از پنجره پرواز كرد رفت . گفته برمیگردد ، زیاد طول نمیكشد " . صدای زنگ در بزحمت تا اتاق پشتی میرسید بابك عمدا صدا را كم كرده بود تا مزاحم پدر نشود . خوبه ، به مرحمت شما " . این آش رو واسه شما پختم ، فكر كنم امرو تولدت باشه ، آره!

dastkhatt.mihanblog.com

سیاه مشق - سوراخ زنبور

http://dastkhatt.mihanblog.com/post/80

در كافه را باز كردم ، بوی گرم قلیان و سیگار و نم عرق یك مشت آدم مافنگی و بوگندو بصورتم. كافه آنقدر شلوغ و پر سروصدا بود كه برای چند لحظه خودم را گم كردم . قهوه چی با دیدن من كه داشتم دنبال جای خالی میگشتم - سماور برنجی كهنه و گچ گرفته اش را از روی چارپایه چوبی زهوار در رفته برداشت و به شاگردش داد . شاگرد نیز چارپایه را كنار دیوار كاشی شده گذاشت و با دست لقی آنرا امتحان كرد و با سر به من اشاره كرد ، استكان چای را دستم داد . در حالیكه به زحمت روی چارپایه مینشستم گفتم :. نه ، نمیخواد " . دنبال خودم " .

elhamrahmati.blogfa.com

خاکستری - خداوندا...

http://www.elhamrahmati.blogfa.com/post-13.aspx

هفته او ل اردیبهشت ۱۳۹۱. هفته دوم شهریور ۱۳۸۹. هفته او ل شهریور ۱۳۸۹. هفته او ل خرداد ۱۳۸۹. هفته چهارم اردیبهشت ۱۳۸۹. خداوندا تو می آیی! مردم وارونه در میدان جنگ هفت سنگ این زمین و هفت ابر آسمان را! تو بر ما اشک می ریزی تو بر تاریکی رٶیای آدم زادگانت اشک می ریزی! قراری نیست در دلها! تو بر دل پاره های خاک رنگ و سرد ظلام عشق می بینی! میان مردم چشمان انسان گونه های خود دو صد خنجر کشیده از غلاف آماده ضربت! نه شوری در زمین پیدا نه غوغایی! نه مهری بر نشان روزهای زادن انسان! تو می آیی،تو می بینی;.

elhamrahmati.blogfa.com

خاکستری

http://www.elhamrahmati.blogfa.com/91021.aspx

هفته او ل اردیبهشت 1391. هفته دوم شهریور 1389. هفته او ل شهریور 1389. هفته او ل خرداد 1389. هفته چهارم اردیبهشت 1389. تو در من ناقوس ها را هر وقت دلتنگی به صدا می آوری. هرآنگاه که نیازم به توست! همان لحظه هایی از رستن که سایه های ابرهایی چند ، روحم را در حصار می کند! به پلک زدنی ، اشک می شوی در دلم و برونم می ریزی! بیتاب می چرخی در تمام پیکرم! گوشه هایی هست از روحم که طعمه ی روزهای جوانی ام شدند ، می چرخی و مرهم می شوی بر آن! عشق جاویدت را دوباره می گنجاند در باور پوکیده ام! فاصله ی میان دوست داشتنم تا تو.

elhamrahmati.blogfa.com

خاکستری - تنها...

http://www.elhamrahmati.blogfa.com/post-9.aspx

هفته او ل اردیبهشت ۱۳۹۱. هفته دوم شهریور ۱۳۸۹. هفته او ل شهریور ۱۳۸۹. هفته او ل خرداد ۱۳۸۹. هفته چهارم اردیبهشت ۱۳۸۹. از اينجا تا انتهاي حياط خانه را بارها با پاي برهنه دويده ام،پشت تيوتاي سبز كهنه بارها كاغذها و. كبريت ها را سوزانده ام،بارها جشن آتش را با من و كاغذها و كبريت ها گرفته ام! كنار زرد آلوي پير ساعتها نشسته و مشق هاي جمعه را نوشته ام! شبهاي زيادي روي ديوار به اشتباه سايه گرگ پير گرسنه را ديده و گريخته ام. دزدكي گلهاي آفتابگردان دور باغچه را شكسته ام. بارها توي انباري ته حياط غروبها گريسته ام.

elhamrahmati.blogfa.com

خاکستری -

http://www.elhamrahmati.blogfa.com/post-11.aspx

هفته او ل اردیبهشت ۱۳۹۱. هفته دوم شهریور ۱۳۸۹. هفته او ل شهریور ۱۳۸۹. هفته او ل خرداد ۱۳۸۹. هفته چهارم اردیبهشت ۱۳۸۹. قدم در باغهای سیبت میگذارم هوایت را استنشاق میکنم میوه هایت را میخورم و با پای برهنه تمام سردی لذتبخش خاکت را حس می کنم صدای جویبارهای کوچک وشادت را گوش می کنم. اما دیرگاهیست که دیگر طعم سیبها آنگونه خوب نیست همچون روزهای نخست هوای باغ مطلوب نیست. پای برهنه ام انگار روی خاک نیست! صدای جویبارها و پرندگان دیگر به گوشم زیبا نیست! کجای باغ سیب های زهرآلود و مسموم را ندانسته چیده و خورده ام؟

elhamrahmati.blogfa.com

خاکستری - مرز..

http://www.elhamrahmati.blogfa.com/post-15.aspx

هفته او ل اردیبهشت ۱۳۹۱. هفته دوم شهریور ۱۳۸۹. هفته او ل شهریور ۱۳۸۹. هفته او ل خرداد ۱۳۸۹. هفته چهارم اردیبهشت ۱۳۸۹. روزگاری بود که میپنداشتم شاید باشد کسی که روزهای دوست داشتنم را برایش تکراری نباشد. شاید باشد او که هرگز،حتی در مطمئن ترین حس خود،نیازم را چشم نپوشد! پندارم برین بود و آمالم برین پابه قد افراشت! باورم بود که هستند همدمانی از جنس انسان،از جنس بی تزویر همدلی! هست او که می توان در مقابلش خود را برون ریخت و اطمینان داشت که کنجکاوی پاک شده اش،پایان مرز شیفتگی نیست! Powered By BLOGFA.COM.

abelard.blogfa.com

پیامبر بدون وحی - بی ریا درباره مردان1

http://www.abelard.blogfa.com/post-70.aspx

وب نوشت هایی از مرتضا کیوان. بی ریا درباره مردان1. مردی بود که مخالف ماهواره بود. همیشه میگفت ماهواره. پیشرفت بچه هام میشه. بچه هامو یه موقع از راه به در میکنه. بچه هاش. بزرگ شدند از خونه رفتند. اون هم رفت ماهواره خرید. بعد از یه مدت بچه. هاش حس کردند باباشون داره از ر. اه به در میشه. نوشته شده در پنجشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۲ساعت ۱:۲۳ قبل از ظهر توسط مرتضا کیوان. Design By : Mihantheme. دغدغه ها و تشویش ها. روزمرگی در کاف یازده. روزمرگی ها و خاطره ها. شعر ها و شبه شعر ها. بی ریا درباره زنان.

abelard.blogfa.com

پیامبر بدون وحی

http://www.abelard.blogfa.com/9009.aspx

وب نوشت هایی از مرتضا کیوان. روزمرگی در کاف یازده -یک). سه نفر بودند شهرام وسط نشسته بود و دو تای دیگه اطرافش . ۱۱۰. اعلام کرده بود مشکوک به فروش مواد هستند. بچه ها رفته بودند و همشون رو ریخته بودند تو سمند و اورده بودند کلانتری . رضا کنار من نشسته بود گفت:. مرتضا من میرم شام بخورم و بیام .تو خودت کسب تکلیف کن ببین چه کارشون کنیم. رضا رفت. من زل زدم تو صورتشون. گفتم :. خودتون رو معرفی کنید. شهرام اسم پدرت چیه؟ نظام چه طور مگه جناب سروان؟ رئیس ما تا کی اینجا هستیم؟ تا موقعی که دستور بدند. یکی دیگه شون گفت:.