zemestane3ped.blogfa.com
لنگه جوراب خوش بولنگه جوراب خوش بو - ♀دستانم را در باغچه خانمان خواهم کاشت سبز خواهم شد می دانم ♥√
http://zemestane3ped.blogfa.com/
لنگه جوراب خوش بو - ♀دستانم را در باغچه خانمان خواهم کاشت سبز خواهم شد می دانم ♥√
http://zemestane3ped.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Tuesday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
17
SSL
EXTERNAL LINKS
33
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.156 sec
SCORE
6.2
لنگه جوراب خوش بو | zemestane3ped.blogfa.com Reviews
https://zemestane3ped.blogfa.com
لنگه جوراب خوش بو - ♀دستانم را در باغچه خانمان خواهم کاشت سبز خواهم شد می دانم ♥√
zemestane3ped.blogfa.com
لنگه جوراب خوش بو
http://zemestane3ped.blogfa.com/8806.aspx
لنگه جوراب خوش بو. دستانم را در باغچه خانمان خواهم کاشت سبز خواهم شد می دانم. دیدنیها زیاد بودن ما کم دیدیم. گفتنی ها زیاد بودن ما کم گفتیم. چیدنی ها زیاد بودن. نوشته شده در ساعت توسط زمستان سپید. این روزا دنیا از خونمونم کوچیکتره. نوشته شده در ساعت توسط زمستان سپید. لبخندی می دهم به ماه سپیده شبهای روشنم. از تو به آینه گفتم , از تو به شب رسیدم. نوشتمت رو گلبرگ , تو رو نفس کشیدم. از رفتن تو گفتم , شبنم به گریه افتاد. پروانه شعله ور شد ,. منو هجوم گریه , از یاد تو فراموش . تقویم پر از زمستون.
لنگه جوراب خوش بو
http://zemestane3ped.blogfa.com/8801.aspx
لنگه جوراب خوش بو. دستانم را در باغچه خانمان خواهم کاشت سبز خواهم شد می دانم. کی تا حالا گل مریم دیده؟ سحر که میشه دلم هوس پرواز دار (آره دل ما هم هوس بازه(). همیشه فکر می کردم اگه واسه دلیل زنده بودنم و خلقتم دلیله قانع کننده ای پیدا کنم سر خودمو کلاه گذاشتم و چیز بهتری هم هست ولی واقعا الان آرامش دارم و حتی احساس می کنم بهشت و جهنم همین جا روی کره زمین و پشت عینک های ماست . دیگه یاد گرفتم که گاهی سکوت کنم و گوش بدم و احساساتمو نگم تا کسی زیر بار صداقت کمرش نشکنه. شایدم از روز اول بودندو ما نمی دونستیم.
لنگه جوراب خوش بو
http://zemestane3ped.blogfa.com/8706.aspx
لنگه جوراب خوش بو. دستانم را در باغچه خانمان خواهم کاشت سبز خواهم شد می دانم. زيباتر از اين كه براي تو بميرن اين است كه براي تو زندگي كنن . نوشته شده در ساعت توسط زمستان سپید. وقتي به دنيا اومدي، تو تنها كسي بودي كه گريه ميكردي و بقيه مي خنديدن. سعي كن يه جوري زندگي كني كه وقتي رفتي، تنها تو بخندي و بقيه گريه كنن. نوشته شده در ساعت توسط زمستان سپید. قبل از اینکه اخم کنی، کاملا مطمئن شو که هیچ سوژه ای برای لبخند زدن وجود ندارد. نوشته شده در ساعت توسط زمستان سپید. نوشته شده در ساعت توسط زمستان سپید. دخملک ...
لنگه جوراب خوش بو
http://zemestane3ped.blogfa.com/8805.aspx
لنگه جوراب خوش بو. دستانم را در باغچه خانمان خواهم کاشت سبز خواهم شد می دانم. پایه چپ صندلیم شکسته خیلی خوبه یعنی هر لحظه احتمال چپ شدنم هست . یک زمانی زندگی خیلی واسم هیجان انگیزو ناشناخته بود. اما هالا فکر می کنم تمام این شگفتیها روی توی یک خونه باغ دور از شهر و با یک کوله از آرامش بشه کشف کرد . بری زیر سایه درخت و با سازت واسه سنجابت آهنگ بزنی. درس خوندنم عالمی داره ها : :. هوس آب تنی وسط برمودا به سرم زده بعدش لا لا روی یک تیکه یخ تو قطب شمال. قبلش با سنگ یه خرس قطبی رو از خواب بیدار کنی .
لنگه جوراب خوش بو
http://zemestane3ped.blogfa.com/8712.aspx
لنگه جوراب خوش بو. دستانم را در باغچه خانمان خواهم کاشت سبز خواهم شد می دانم. این صدای چیه =؟ تازه می پوشیم که تازه شده باشیم (هوم). چه افکاری که هنوز بو می دن . جورابامو می شورم که . . . نوشته شده در ساعت توسط زمستان سپید. لبخندی می دهم به ماه سپید شبهای روشنم. پاکترین عشق روی زمین مختص مادراست. با اومدنت سال تحویل می شه. دنیا تازه می شه. با اومدنت جون گرفتم. هوووووووووووووو تولدت مبارک صبورترین . دستای پیله بستتو همراه بهشت زیر پات با افتخار می بوسم . نوشته شده در ساعت توسط زمستان سپید. روزی که عاشق تم...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
17
jazireh-sorkh - عزیز دل
http://www.jazireh-sorkh.blogfa.com/post-11.aspx
نگاه زاییده علاقه است. اگر دو چشم روشن عشق به تو نگاه کند. دیگر تو از آن خود نیستی. زمان میگذرد و زمانه نیز هم. جوان هستی و جوانی نمی کنی. پیر میشوی . میمانی. باز هم مثل همیشه در پی گمشده ای هستی. که با تو هست. باز در پی آن علاقه پنهان. آن نگاه همیشه تازه هستی. باز آن دو چشم روشن عشق را در غبار بی امان زمان جستجو می کنی. غافل از آنکه او دیگر تکه ای از تو شده. سایه ای خوش بر دل تو. گوشه گوشه این دل خراب. سرشار از عطر نگاه توست :. نوشته شده در یکشنبه نهم فروردین ۱۳۸۸ساعت 13:12 توسط sara.
jazireh-sorkh - نگاهت قرار سکوت نداشت با من ...
http://www.jazireh-sorkh.blogfa.com/post-3.aspx
نگاهت قرار سکوت نداشت با من . بی تفاوت نشین روبروی احساسم! نگاهت قرار سکوت نداشت با من! لحظه های اخمو را نمیخواهم! دستهای بی کلام را نمیخواهم! نگاهت قرار سکوت نداشت با وجودم! دوره سینمای صامت ، گذشته است عزیزم! نوشته شده در پنجشنبه هفدهم بهمن ۱۳۸۷ساعت 12:36 توسط sara. زنده باد ياد و نام كوروش بزرگ.
jazireh-sorkh
http://www.jazireh-sorkh.blogfa.com/8801.aspx
نگاه زاییده علاقه است. اگر دو چشم روشن عشق به تو نگاه کند. دیگر تو از آن خود نیستی. زمان میگذرد و زمانه نیز هم. جوان هستی و جوانی نمی کنی. پیر میشوی . میمانی. باز هم مثل همیشه در پی گمشده ای هستی. که با تو هست. باز در پی آن علاقه پنهان. آن نگاه همیشه تازه هستی. باز آن دو چشم روشن عشق را در غبار بی امان زمان جستجو می کنی. غافل از آنکه او دیگر تکه ای از تو شده. سایه ای خوش بر دل تو. گوشه گوشه این دل خراب. سرشار از عطر نگاه توست :. نوشته شده در یکشنبه نهم فروردین ۱۳۸۸ساعت 13:12 توسط sara. ماه من غصه چرا؟
jazireh-sorkh - ماه من غصه چرا ؟!
http://www.jazireh-sorkh.blogfa.com/post-10.aspx
ماه من غصه چرا؟ ماه من غصه چرا؟ آسمان را بنگر که هنوز بعد صدها شب و روز. مثل آن روز نخست. گرم و آبی و پر از مهر به ما میخندد! یا زمینی را که دلش از سردی شبهای خزان. نه شکست و نه گرفت! بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید. و در آغاز بهار دشتی از یاس سپید. زیر پاهامان ریخت ،. تا بگوید که هنوز پر امنیت احساس خداست! ماه من غصه چرا؟ تو مرا داری و من. هر شب و روز ،. آرزویم همه خوشبختی توست! دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن. کار آنهایی نیست که خدا را دارند . غم و اندوه اگر هم روزی مثل باران بارید.
jazireh-sorkh
http://www.jazireh-sorkh.blogfa.com/8711.aspx
همه چی از یاد آدم میره . همه چی از یاد آدم میره. مگه یادش که همیشه یادشه. یادمه قبل از سوال. کبوتر با پای من راه میرفت. جیرجیرک با گلوی من میخوند. شاپرک با پر من پر میزد. سنگ با نگاه من برف رو تماشا میکرد. مست میکردم من با زنبور. از گس عطر گل بابونه. سبز بودم در شب رویش گلبرگ پیاز. هاله بودم در صبح گ رد گل یاس. گیج میرفت سرم در تکاپوی سر گیج عقاب. نور بودم در روز. سایه بودم در شب. روشن و رنگی و مرموز و دوان. عفریته مرا افسون کرد. مرا از هستی خود بیرون کرد. راز خوشبختی آن سلسله خاموشی بود. و قلمرویی خواهم...
jazireh-sorkh - عذرخواهی
http://www.jazireh-sorkh.blogfa.com/post-8.aspx
این یه پسته واسه تموم عزیزایی که گه گاهی به من سری میزنن و نظری میذارن غرض از گذاشتن این پست این بود که از چند تا از بچه ها عذر خواهی کنم بابت سوء تفاهماتی که پیش اومده چی؟ بچه ها اینجا این پستو میذارم تا واسه شماها هم این سوء تفاهم پیش نیاد ببینید نویسنده هیچ کدوم این مطالبی که اینجاست من نیستم هر کدوم از اینا واسه من یه گنجه و این وبلاگ واسه من حکم یه گنجینه با ارزشه. که دوست داشتم به این وسیله گنجمو جاودانه تر کنم و دوستامم تو این گنج شریک کنم فقط همین . زنده باد ياد و نام كوروش بزرگ.
jazireh-sorkh - مرا ترک مکن ... ... Ne me quitte
http://www.jazireh-sorkh.blogfa.com/post-6.aspx
مرا ترک مکن . . Ne me quitte. باید از یاد برد Il faut oublier. هر چیزی فراموش شدنی است Tout peut s'oublier. که پیش از اینها نیز فراموش شده است Qui s'enfuit déjà. این لحظات آکنده از سوء تفاهم Des malentendus Oublier le temps. و زمانهای از دست رفته Et le temps perdu. و باید دانست که چطور باید به فراموشی سپر Oublier ces heures A savoir comment. این ساعاتی که با ضربات پی در پی چرا؟ A coups de pourquoi Qui tuaient parfois. قلب خوشبختی را از پای در می آورد Le cœur du bonheur. که آن زمان که نتوانست تو را ببیند ...
jazireh-sorkh - به احترام شیرهایی که تسلیم قانون قفس نمی شوند ...
http://www.jazireh-sorkh.blogfa.com/post-2.aspx
به احترام شیرهایی که تسلیم قانون قفس نمی شوند . تا حالا یک شیر رو از نزدیک دیدین؟ البته منظورم از نزدیک این نیست که در نیم متریش وایستینو تو چشاش زل بزنین! منظورم اینه که بالاخره توی مستندی،باغ وحشی یا.دیده باشید. حتی بعد از ده ها سال وقتی که نعره میکشه و پنجه هاش رو نشونت میده،بند دلت پاره میشه واقعا چرا این طوره؟ چرا این قفسهای آهنی،بعد از این همه سال ، نمی تونند شیر بودن اونارو نابود کنند؟ چرا ما آدما اینجوری نیستیمو بیشتر وقتا با کوچیکترین قفسی انسان بودن و جنگجو بودنمون رو از دست میدیم؟ اگه جوابمون ...
jazireh-sorkh
http://www.jazireh-sorkh.blogfa.com/8712.aspx
نرم نرمک میرسد اینک بهار. خوش به حال روزگار. بچه ها نوروز فقط یه لفظ برای نامگذاری ایامی خاص نیست . نوروز ، یعنی بتونی همه روزاتو نو کنی ، از جنس تازه شدن . نوروز سر آغازیه برای نو شدن تمام روزهای سالت . یا مقلب القلوب و الابصار. یا مدبر اللیل و النهار. یا محول الحول و الاحوال. حول حالنا الی احسن الحال. در ضمن بچه ها واسم دعا کنین . نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۸۷ساعت 8:16 توسط sara. که دوست داشتم به این وسیله گنجمو جاودانه تر کنم و دوستامم تو این گنج شریک کنم فقط همین .
jazireh-sorkh - همه چی از یاد آدم میره ...
http://www.jazireh-sorkh.blogfa.com/post-7.aspx
همه چی از یاد آدم میره . همه چی از یاد آدم میره. مگه یادش که همیشه یادشه. یادمه قبل از سوال. کبوتر با پای من راه میرفت. جیرجیرک با گلوی من میخوند. شاپرک با پر من پر میزد. سنگ با نگاه من برف رو تماشا میکرد. مست میکردم من با زنبور. از گس عطر گل بابونه. سبز بودم در شب رویش گلبرگ پیاز. هاله بودم در صبح گ رد گل یاس. گیج میرفت سرم در تکاپوی سر گیج عقاب. نور بودم در روز. سایه بودم در شب. روشن و رنگی و مرموز و دوان. عفریته مرا افسون کرد. مرا از هستی خود بیرون کرد. راز خوشبختی آن سلسله خاموشی بود.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
33
زمستان سرد...
دختران با حجاب ستاره های آسمانی. کد تغییر شکل موس وبلاگ. 1575;لکسا. اینجا همه چی قاطی پاتیه! سه شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۳ 21:48حانی جون. بهار های شگفتی در راهند. فردا گلی می شکفد. که بادها را پر پر می کند. پنجشنبه هفتم اسفند ۱۳۹۳ 23:52حانی جون. به ب هشت ز هرا مﮯ ر وم. از کنار عکس ها ع بور مﮯ کن م. چاد رم را روی س ر م محکم مﮯ کن م. و زیر لب مﮯگوی م. دشم ن قلبت را ن شانه گ رفت. و اسلحه ا ت را ب ر ز مین انداخت. من تا زنده ا م نمﮯ گ ذار م. ا فکار م را ن شانه بگیر د و چآد ر م را ب ر ز مین انداز د. درمان " نامرد ".
خط خطی های مادرانه
خط خطی های مادرانه. دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده . تمام می شود . بهار می آید! چند روز بود که میخواستم ببرمت پارک، این روزها اینقدر تو خونه مونده بودی کلافه و بد اخلاق شده بودی. مامان هم که دیگه نمیتونست ببردت بیرون. بنابراین من باید میبردمت. خسته بودم و بی حوصله و طبق معمول از یه موضوع بی اهمیت کاری عصبانی. بابا اگه تو خوشحال باشی منم خوشحال میشم. نمیدونم من دارم تو رو بزرگ میکنم یا تو منو. من با اومدن تو هر روز بزرگتر میشم. من قطعا امروز آدم بهتریم و به خاطر این ازت ممنونم عسلم. نوشته شده توسط سعید.
خاموش OFF
شايد دنيا فراموشی گرفته. شاید صدای دلتنگی هایم. شاید دیده پریا زیباتر بود که شکسته تر از. شاید کابوس شبهایم از. نوشته شده در چهارشنبه شانزدهم مرداد 1392ساعت 3:23 توسط جواد. از روزهای طولانی ست. تک تک ثانیه های عمرم پیرشدند. اما باران نم نم نیامد. شاید ابری در آسمان تنهاییم. شاید قیطره ی عمرما صافی شکان بود. شاید تکرار ثانیه های عمرم بوی تنفر. دراین حجله ی زمان دیده ی پریا گذشت. اما شکاف ما غم ماند وغم ماند و شکست . نوشته شده در چهارشنبه نهم مرداد 1392ساعت 2:21 توسط جواد. Design By : LoxTheme.com.
فرشته زمستانی
دنیای آدم برفی دنیای ساده ایست برف بیاید هست برف نیاید نیست مثل دنیای من.تو باشی هستم اگر نباشی. به من قول بده. در تمام سالهایی که باقی مانده تا ابد. شاید من نباشم که یاداوری ات کنم. نوشته شده در سه شنبه 1391/09/07. هیچ وقت در تمام طول زندگیت با ادمهایی که بهت ثابت شده دوسشون نداری عمرت و سپری نکن,زندگیت و نباز.تا مثل الان من دلت نگیره. نوشته شده در شنبه 1393/08/24. دنیا جان از قدم وجود تو همه چیز خوبه خوشحالیم که هستی. نوشته شده در پنجشنبه 1393/05/23. لحظه هایی هستند،که هستیم. انگار روحمان می رود. در هی...
محراب دل
سردار شهید علیرضا موحد دانش. وصال با سیم خاردار. عشقم مادرم پشتم پدرم(داداش حسین). بانوی اسفند (فاطمه عزیزم). دلنوشته های من(دخی گلم). میهن تن خودباورم(الدوز عزیز). هیئت محبان حضرت علی(ع). پسر فوق العاده شوخی. قبل از عملیات ازش پرسیدم:. در این لحظات آخر راستش را بگو چه آرزویی. داری و از خدا چه می خواهی؟ گفتم: با اخلاص بگو. گفت: از خدا دوازده فرزند پسر. می خواهم تا از آنها یک دسته عملیاتی درست کنم. خودم هم فرمانده دسته شان باشم. شب عملیات آنها را ببرم در میدان مین ها. بعد که همه یکی پس از دیگری شهید.
لنگه جوراب خوش بو
لنگه جوراب خوش بو. دستانم را در باغچه خانمان خواهم کاشت سبز خواهم شد می دانم. دل یه لنگه جوراب راه راه. دلم یه وجب عشق می خواد یه وجب کار = یه مشت زندگی. دلم سکوت می خواد. پرشت از ارتفاع می خواد. گیتار زدن نکه قله. خوابیدن روی آب در کمال آرامش. یه لنگه جوراب گمشده می خواد. این دل لا مذهب خوبه که هنوز زندست و ازم هی چیز می خواد. اینارو الان می خواد. امیدوارم روزی که بدستشون میارم بازم دلم اونا رو بخواد. هر چند خیلی ازیتش می کنم. اما هر چی باشه دلمه. نوشته شده در ساعت توسط زمستان سپید. پروانه شعله ور شد ,.
زمستان 66
۶ ماه گذشت و نیومدی. نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۱ساعت 21:42 توسط malmal. نوشته شده در پنجشنبه سوم فروردین ۱۳۹۱ساعت 17:12 توسط گوش مروارید. نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 19:37 توسط malmal. قربونه اونهمه احساس برم من ململ. آنگاه كه تو در كنارم نيستي . كدام يك بهتر است؟ اما ميدانم كه :. هر دو بي ارزشند. آنگاه كه تو در كنارم نيستي . نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۰ساعت 22:52 توسط گوش مروارید. تحمل كن عزیز دل شكسته. تحمل كن به پای شمع خاموش. تحمل كن كنار گریه من.
به یادماندنی ترین حس
به یادماندنی ترین حس. هر چند نمیدانم خوابهایت را با که شریک میشوی اما هنوز ، شریک تمام بیخوابیهای من، تویی. به نظر شما به. پنجشنبه 8 خرداد 1393 ] [ 04:10 ق.ظ ] [ Dayana ]. سریال کره ای دختر امپراطور. سریالی که امروزه پابه خانه بیشتر ایرانیان گذاشته است. در این پست به عوامل صحنه و تمامی بازیگران اصلی فیلم میپردازیم. به علت حجم زیاد اطلاات این مطلب در چندین پست به نمایش میرسد. برای دیدن پست اول تصاویر بازیگران و سریال به ادامه مطلب. دوشنبه 20 مهر 1394 ] [ 07:54 ب.ظ ] [ Dayana ]. خدایا خیلی دوست دارم. 5لی م...
تولــــــدي ديگر
زندگی صفحه یکتای هنرمندی ماست هر کسی نغمه خود خواند واز صفحه رود صفحه پیوسته بجاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد. سهشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۹۰. غرض نهفتن آن فتنه نهاني نيست. توان گفتن آن راز جاوداني نيست. پر از اميد وهراسم كه هيچ حادثه اي. شبيه آمدن عشق ناگهاني نيست. ز دست عشق بجز خير بر نمي آيد. وگرنه پاسخ دشنام مهرباني نيست. درختها به من آموختند فاصله اي. ميان عشق زميني وآسماني نيست. به روي آينه پر غبار من بنويس. بدون عشق جهان جاي زندگاني نيست. ارسال توسط آمنه در. سهشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۹۰. برق كار حرفه اي.
عمرانیه
خنک ان قمار بازی که بباخت هر چه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر. درود به اندک دوستان که هنوز هم لطف دارند اگر چیزی هم ننویسم مهمان این سرای خاطره اتگیز میشوند . شاد و پیروز و ارام و اندیشمند بمانید. نوشته شده توسط ابراهیم قلی تبار عمران ۱:٠۳ ب.ظ ۱۳٩۱/٤/۳٠ نظرات . نقل است از ابو سعید ابو الخیر که روزی مستی را دید به نزدش شتافت و گفت دست به من ده مست گفت برو شیخ دستگیری کار تو نیست. پی نوشت:به همه دوستان رفته . همه انتظار داشتند صله ای مناسب پاداش گیرد طفلک اما امیر محمد به مامورین گفت : ما ربچه است !
شبگرد کوچک ذهن من
شبگرد کوچک ذهن من. گاهی اینطوریه چشم باز می کنی و خودت رو توی دنیا می بینی اونوقته که مجبور می شی. زندگی کنی و خوب زندگی کنی و این تازه اول راهه چون باید یاد بگیری که اصول زندگی رو. بدونی . راستش وقتی وارد دنیا شدم تصمیم گرفتم دانشمند بشم چون دانستن واقعا. لذتبخشه اما الان که زمان زیادی از تصمیمم گذشته می بینم خیلی از فرصت ها رو از دست. دادم هر چند که آدم ها این قابلیت رو دارند که صبح از خواب بیدار بشن و کلا یکی دیگه باشن. یکی فقط واسه خودشون. نوشته شده در شنبه 1392/06/09. ساعت 19:58 توسط مهسا. احساس نات...
