ahood.blogspot.com

lastjesus.blogspot.com

آخرین عیسی: April 2007

http://lastjesus.blogspot.com/2007_04_01_archive.html

من تنگ خالی را بازی میدهم. در سوگ تماشا و زمزمه. توی دستهایت زنده میشود از نو. Posted by Ahmad at 12:40 am. مرگ ماهی را تماشا کردم. Posted by Ahmad at 4:44 pm. ماهی ها میدانی نمیتوانند. از توی تنگشان وقتی. به دیوار شیشه ای نازک نگاه میکنند. عکس را خودشان میبیند.

kalagh.blogspot.com

زوزه ی باد

http://kalagh.blogspot.com/2007/06/torture.html

Comment-link {margin-left:.6em;}. افسانه ها برای من خواب دارند. خواب ها برایم فکر. افسانه بود که رویای من بود. At 6/28/2007 7:03 PM. At 6/30/2007 12:22 PM. At 6/30/2007 1:32 PM. Bayad beram soraghe dictionary. At 7/02/2007 12:52 PM. At 7/10/2007 12:30 PM.

kalagh.blogspot.com

زوزه ی باد: February 2005

http://kalagh.blogspot.com/2005_02_01_archive.html

Comment-link {margin-left:.6em;}. I've done mine, now it's your turn. منتظرش می مونم، نه بیشتر. می خواد برگرده می خواد بر نگرده. نیم ساعت. فرصتش میدم. نیم ساعت که گذشت. دیگه یک ثانیه هم منتظرش نمی مونم. خدا حافظ گری کوپر/ رومن گری. دلم می خواد گریه کنم. هیشکی هم ازم نپرسه چرا. اونی که میدونه میدونه. اونی هم که نمیدونه بدونه که نمی خوام بدونه. دلم میخواد گریه کنم. تا حالا گریه کردی؟ یک دو سه چار پنج. یک دو سه چار پنج. یک دو سه چار پنج. یک دو سه چار پنج. یک دو سه چار پنج. یک دو سه چار پنج. یک دو سه چار پنج.

lastjesus.blogspot.com

آخرین عیسی: June 2006

http://lastjesus.blogspot.com/2006_06_01_archive.html

یکی بود یکی نبود. چشم چشم دو ابرو. دما غ و دهن یه گردو. خورشید خانوم حالیش نبود. چارقد خال خالیش نبود. قصه بالا و پایین نداشت. قصه بیا و ببین نداشت. کشک و دوغ و ماست کجا بود. دروغ کجا راس کجا بود. این همه بونه نداره. کلاغه به خونش نرسید. کلاغه به خونش نرسید. کلاغه که خونه نداره. Posted by Ahmad at 12:54 am. بیا از آن پیراهنها بپوش که زنها توی فیلمهای تارکوفسکی میپوشند. دستهایم را و تمامم را بعد ببر با خودت. تا مثل فیلمهای صامت برایت لبخند بزنم. ومثل فیلمهای کیشلوفسکی گریه کنم و خیره شوم. بی راهی که از آن.

kalagh.blogspot.com

زوزه ی باد: January 2005

http://kalagh.blogspot.com/2005_01_01_archive.html

Comment-link {margin-left:.6em;}. در سینه آتشی دارم. آتشی خام که می سوزاند. در دیده نادیده ای دارم. بوسه ای خشکیده بر لبانم مانده. پیچشی به گرد پیچش او می خواهم. خدایی داشتم که بخشنده بود. عقلی که به فرمان احساس. چشمی که در پی او می جست. خدایم مرا به خدا سپرد. احساسم پا به فرار گذاشت. چشمم به جبر عقل پوشیده گشت. من ماندم در این تنهایی و ویرانی. زان دگر سو شعله برخیزد. به گردش دود .*. چه می دانم . چه می دانم . بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو. بیا ببین که در این غم چه ناخوشم بی تو. چه خیالی، چه خیالی. گفت اگ...

kalagh.blogspot.com

زوزه ی باد: September 2005

http://kalagh.blogspot.com/2005_09_01_archive.html

Comment-link {margin-left:.6em;}. من مرگ را خوابیدم. سایه ها پشت سرم حرف می زنند. بعد از یک شب هم خوابگی. یکی شان را کشتم آخر. خیابان را جارو می. صدای له شدن گربه ی بی دم. زیر تایر پاترول سیاه و نقره ای. چشمم را می بندم. چون ز حال دل صاحب نظرانی غافل؟ تو که در آینه با خویش نظر باخته ای*. بعضی شب ها آدم حس نوشتن ندارد. میماند شاید روز شود بنویسد. شکمم از نگاه پر. چه بگویم که مرا بغل کنی. من مامانم را می خواهم. به تو هم مربوطی ندارد. آقا پلیس هم نمی خواهم. من می خواهم گریه کنم. شکلات هم نمی خواهم. جسد پوسی...

kalagh.blogspot.com

زوزه ی باد: February 2006

http://kalagh.blogspot.com/2006_02_01_archive.html

Comment-link {margin-left:.6em;}. چگونه این گونه مماس. با این که حساس. و آویزان نمی شود؟ من را پختی زیر پتویم. تنهایی من 40 سالم شد. چون پیر دختری آبستن خون. پستان هایت می کوبندم به زمین به. از جوشم دیگر نمی شنوی حرف بلوغ. دکتر گفت اگزما یا پسوریازیسم (یادم نیست). لانه کرده در اعصابم (می گفت). آری من مدتها آهسته نشسته ام اینجا (دارم). دارم شاید نمیدانم نمی کنم چه کار. باز کلمات به دنبال من می آیند. و تلق تولوق شان دم بیمارستان. من را شرمنده می کند. ببخشید آقا به حرف من گوش نمی دهند". می زنیم زیر خنده.

lastjesus.blogspot.com

آخرین عیسی: March 2006

http://lastjesus.blogspot.com/2006_03_01_archive.html

مانده در گورم برای من. این سکوت خار مانندی که چنگ انداخته. بر گلوی داغ خاک خیس تا آخر مزار من. ناله سردیست از جنس نباید گفت. سایه داغیست از جنس پناهم ده تن خورشید. سایه دیگر از کجا آمد. آتشی هرگز نبوده پیشتر مشتی ز خاکستر. نه سایه آن که دامن میشود بر قامت دیوار. چونان سایه که میبلعد تمام وسعت دیوار. وهرچه نیست هم انگار. تن گودال نمناک است تب دارد. میان دست این سایه. تن من در تن گودال میلرزد. تمام خالی ام از خالی گودال میترسد. Posted by Ahmad at 2:09 pm. تکان میداد پاکت را. توی صدای خش خش پاکت. پنجره باز ...

4040e.com

4040e - چلچله

http://www.4040e.com/2003_02_01_archive.html

Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE. ها ابرا رو برونه یه روزی. Comment of the day:. به گلوله بگو پس فردا بيايد ، ما امروز مرده ايم ، ما امروز رفته بوديم يعني ميرويم که بمانيم همينجا که الانيم قرار و مدارمان هم با مردنمان مشخص است امروز يا فردا ندارد به انتظار هيچ گلوله اي هم نمي مانيم . ساعت ۵ شب دختره ۱۷ ساله کنار تير برق. ساعت ۶ شب زنه ۲۵ ساله کنار تير برق. به شهر عجيب خوش آمدم.

4040e.com

4040e - چلچله

http://www.4040e.com/2002_10_01_archive.html

Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE. ها ابرا رو برونه یه روزی. Comment of the day:. گاهي ميزنم به صحراي علي الابد ديوونگي، دوني که چي ميگم؟ برا همينه که گاهي هسم گاهي نيسم گاهي خوشالم گاهي نفله بي ادبي نباشه خانومي زبونم لال يه جورايي پريود ميشم گاهي . اوني که کشفش کرد به شما بر نخوره ها بي غرض خانوم بوده ، خانوما که نميتونن تصور کنن زني که جوراب خالي بنفش پاش باشه چيه؟ راستي اگه فرض ...