monolog-ha.blogsky.com
مونولوگ های من با خودممونولوگ های من با خودم - جایی برای بیرون ریختن حرف هایی که در ذهن حبس شده اند.
http://monolog-ha.blogsky.com/
مونولوگ های من با خودم - جایی برای بیرون ریختن حرف هایی که در ذهن حبس شده اند.
http://monolog-ha.blogsky.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
19
SSL
EXTERNAL LINKS
59
SITE IP
31.3.232.171
LOAD TIME
1.953 sec
SCORE
6.2
مونولوگ های من با خودم | monolog-ha.blogsky.com Reviews
https://monolog-ha.blogsky.com
مونولوگ های من با خودم - جایی برای بیرون ریختن حرف هایی که در ذهن حبس شده اند.
monolog-ha.blogsky.com
مونولوگ های من با خودم
http://www.monolog-ha.blogsky.com/1395/05
مونولوگ های من با خودم. جایی برای بیرون ریختن حرف هایی که در ذهن حبس شده اند. تو این سال ها هم چند بار همچین تصمیمی گرفتم و همیشه ناقص مونده. امیدوارم این بار ادامه دار باشه. چون بیشتر بهش نیاز دارم. یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 11:53 توسط: گیسو. وقتی نمی نویسم دو معنی داره یا اوضاع آرومه یا تنش زیاده و نوشتنش برام سخت. بعد مدتها که باید بگم چند ساله ،برای ریزش موم دکتر رفتم. یک بار وقتش تو ماه رمضون بود که دکتر رو اشتباه گرفتم و وقت رو ازدست دادم! میزان و تعداد ناراحت بودنم زیاد شده و باید فکر جدی براش بکنم.
مونولوگ های من با خودم
http://www.monolog-ha.blogsky.com/1395/04
مونولوگ های من با خودم. جایی برای بیرون ریختن حرف هایی که در ذهن حبس شده اند. سریال حال خراب من. دیشب خوب نبودم. صبحش با همسر تو تلگرام حرف زدم و از یه سری حرفا ناراحت شد که اینا رو من می دونم چرا تکرار می کنی. عصر رفتم خونه خوب بود منم خوب بودم. نزدیک غروب گفت پاشو بریم بیرون. من کلافه م. دوست ندارم خونه باشیم. شام درست کردن رو بیخیال شدم و رفتیم. فکر می کردم می ریم پارکی نزدیک خونه قدم می زنیم ولی عملا کل محله رو دور زدیم و دو ساعت بعد برگشتیم! همسر کلا راه رفتن رو دوست داره. امروز بهترم. صبح که پا...
مادر همسر - مونولوگ های من با خودم
http://www.monolog-ha.blogsky.com/1395/10/18/post-193/مادر-همسر
مونولوگ های من با خودم. جایی برای بیرون ریختن حرف هایی که در ذهن حبس شده اند. زنگ زدم مادرهمسر ببینم کی رسیده و اینا، بعدا نگن آداب احترام رو به جا نیاوردی، برگشته میگه از خونه تون اومدم رفتم پاساژ، اخه یه سال بود نرفته بودم. دور زدم. چیزی ام نپسندیدم. بعد اومدم! به همسر گفتم مامانت اینا برای دیدن من و تو تهران نمیان برای پاساژ رفتن و خرید کردن و گردش و تفریح میان! اونجوری از خونه میره بعد میره پاساژ گردی! بعد به ما می رسه گریه و زاری می کنه! بیشعوری اگه درمان داشت خوب بود. ثبت نام کنید. ( راهنما.
مونولوگ های من با خودم
http://www.monolog-ha.blogsky.com/page/4
مونولوگ های من با خودم. جایی برای بیرون ریختن حرف هایی که در ذهن حبس شده اند. دیشب خواب پدربزرگم رو دیدم. سال 78 تصادف کرد و خیلی ناگهانی رفت. مادربزرگمم سال 89 رفت. جالبه از وقتی ازدواج کردم خیلی خوابشون رو می بینم. به خصوص خواب خونه شون رو. یادم نمیره، وقتی تاریخ عروسیمون معلوم شد خواب مادربزرگم رو دیدم که داشت تو خونه شون برام سفره عقد می چید. مادرم میگه پول ارثیه م که همون موقع ها دستم رسید و خرج کردم برات، تعبیر این خواب هاست. دوستت داشتن و اینجوری کمک کردن. شنبه 7 اسفند 1395 ساعت 10:40 توسط: گیسو.
حرف ها - مونولوگ های من با خودم
http://www.monolog-ha.blogsky.com/1395/10/22/post-197/حرف-ها
مونولوگ های من با خودم. جایی برای بیرون ریختن حرف هایی که در ذهن حبس شده اند. امروز بالاخره فرصت شد باهم حرف بزنیم. گفتم سکوتت اذیتم کرد. گفت حق با تو بود و حرفی نداشتم بزنم. گفت شرایط آدم ها رو درک کن. ضعیفن، مدیریت ندارن و الان که مشکل دارن ناخودآگاه به زندگی تو حسادت می کنن. گفتم این حسادت ها از اول بود. زمان عروسی هم بود. پریشب هم همسر و شوهر خواهرم جدا افتاده بودن، بقیه می گفتن و می خندیدن. برادرمم که کلا گیجه و حواسش به هیچی نیست. بهشم بگی می گه چکار کنم؟ دیشب هم هی حرف میزد و فضا دستش بود. متاسفان...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
19
yaddashterozaneman.mihanblog.com
یادداشت های روزانه من - (4) رنگ
http://yaddashterozaneman.mihanblog.com/post/9
یادداشت های روزانه من. مطلب رمز دار : (4) رنگ. این مطلب رمزدار است، جهت مشاهده باید کلمه رمز این مطلب را وارد کنید. نوشته شده در دوشنبه 5 مرداد 1394 ساعت 09:54 ب.ظ توسط بهاره. بسم الله الرحمن الرحیم. و إ ن ی ك اد ال ذ ین ك ف ر وا ل ی ز ل ق ون ك. ب أ ب ص ار ه م ل م ا س م ع وا الذ ك ر و ی ق ول ون. إ ن ه ل م ج ن ون و م ا ه و إ ل ا ذ ك ر ل ل ع ال م ین. سلام خیلی وقته ک تصمیم داشتم این وبلاگو بسازم و خاطراتمو ، نظرات ، افکارم و احساساتم .اتفاقاتی ک تو زندگیم افتاده و خلاصه همه چی رو بنویسم. عقد 92.5.2.
تولدم مبارک - آتشی برنگ آسمان
http://www.atashibrangaseman.blogsky.com/1395/07/25/post-47/تولدم-مبارک
یکشنبه 25 مهر 1395. مگه داریم بهتر از این؟ مشخصات مرا به خاطر بسپار. برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com. ثبت نام کنید. ( راهنما. پنجشنبه 28 بهمن 1395 ساعت 00:29. به بههههههههههه دلم روشن شد مهرماهی دیدم. من ستاره متولد 24 مهر هستم. و خداوند مهربانی را با تمام محبتش در مهر آفرید . Http:/ san-arm.blogsky.com. چهارشنبه 12 آبان 1395 ساعت 13:25. تولدت مبارک عزیز دلم. البته الان دیگه ابان ماهه. سهشنبه 11 آبان 1395 ساعت 07:22. نه والا، آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری. تولدت مبارک کپل جان.
آتشی برنگ آسمان
http://www.atashibrangaseman.blogsky.com/1395/01
سهشنبه 31 فروردین 1395. سلااااام جوجه ی نود و پنجی. چهارشنبه 18 فروردین 1395. سلام نود و پنج. بهار از راه رسیده و مشغول دید و بازدید است. من أمسال مهمونی نرفتم جز خونه بابا مامانها و مادربزرگام. از یکم رفتیم شمال تا سیزدهم! دلم برأی فأمیل ها تنگ شده. من آدم مهمون بازی هستم. اینجوری عید رو دوس ندارم بگذرونم. ولی اینبار رو نتونستم حریف خروس بشم! باید مهمونی بدم و مهمونی برم ولی فک میکنم تو خود ایام عید مزه ش بیشتره،نه؟ نود و پنج رو با عشق شروع کنید پلیززززز! ی حرف مونده تو گلو. دومین فرشته خونه ما.
آتشی برنگ آسمان
http://www.atashibrangaseman.blogsky.com/1395/03
شنبه 22 خرداد 1395. بر خلاف نظر نود درصد افرادی که منو دیده بودن و تعیین جنسیت کرده بودن توی سونو غربالگری هفته دوازدهم گفتن نی نی من دختره! راستش من اولش ی کوچولو ناراحت شدم. دلم میخواس حالا که ی دختر ناز دارم ی پسر هم داشته باشم ولی خدایی واسه خروس فرقی نمیکرد یا حداقل اینجوری نشون داد. الان ولی محکم هستم قوی شدم همین ک خدا ی نی نی سالم بهم هدیه داده شاکرش هستم. حالم همچنان بد هست این فینگری هشت سانتی! کلی منو أذیت کرده! ی حرف مونده تو گلو. دومین فرشته خونه ما. سه روز دوری از همه. من همین نزدیکی هام.
آتشی برنگ آسمان
http://www.atashibrangaseman.blogsky.com/page/4
یکشنبه 19 اردیبهشت 1395. من بارداری سختی دارم. موقع بارداری به جوجه هم همینطور بودم. هر روز ،روزی چن بار عق و بالا اوردن. معده درد و دل درد. و ماه های اخر هم دیابت. الان هم بسیار حالت تهو ع دارم و روزی چن بار بالا میارم. خستگی و بی حوصلگی شدید. مامانم هم اینجوری بود و من از حالا دلم به حال جوجه میسوزه ک قراره بارداری سختی داشته باشه! کلن اوضاعم روبراه نیس ،به همین خاطر پست نمیزارم ک حس منفی به دوستای خوبم ندم. ولی میدونم این روزها میگذره و من حالم بهتر میشم. یکشنبه 5 اردیبهشت 1395. سهشنبه 31 فروردین 1395.
آتشی برنگ آسمان
http://www.atashibrangaseman.blogsky.com/1395/02
یکشنبه 19 اردیبهشت 1395. من بارداری سختی دارم. موقع بارداری به جوجه هم همینطور بودم. هر روز ،روزی چن بار عق و بالا اوردن. معده درد و دل درد. و ماه های اخر هم دیابت. الان هم بسیار حالت تهو ع دارم و روزی چن بار بالا میارم. خستگی و بی حوصلگی شدید. مامانم هم اینجوری بود و من از حالا دلم به حال جوجه میسوزه ک قراره بارداری سختی داشته باشه! کلن اوضاعم روبراه نیس ،به همین خاطر پست نمیزارم ک حس منفی به دوستای خوبم ندم. ولی میدونم این روزها میگذره و من حالم بهتر میشم. یکشنبه 5 اردیبهشت 1395. ی حرف مونده تو گلو.
یادداشت سی و هشتم :: طلوع خواهم کرد.
http://mmnnpp.blog.ir/1395/10/06/یادداشت-سی-و-هشتم
مرا ١٠٠٠ امید است و هر ١٠٠٠ تویی! مرا ١٠٠٠ امید است و هر ١٠٠٠ تویی! یادداشت سی و هشتم. دوشنبه, ۶ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۴۶ ق.ظ. دیشب خانوم کوچیک دل درد بود.یعنی دم به دیقه بیدار میشد و گریه میکرد و من که خیلی خسته و گیج خواب بودم هربار با نوازش ارومش میکردم و دوباره.آخرش دیدم نه بابا خوب بشو نیست پاشدم شربت عرق نعناع دادمش, خوابید.به جاش خواب از سر خودم پرید! و اینکه ترجیح میدم تو خونه و پیش همسر و بچه ها تو ارامش باشم تا اینکه تو محیط بیرون و بدون آرامش.احتمالا بعدها پشیمون بشم.احساس بدی دارم بهش. ۰۶ دی ۹۵ ، ۰۹:۳۹.
یادداشت چهلم :: طلوع خواهم کرد.
http://mmnnpp.blog.ir/1395/10/15/یادداشت-چهلم
مرا ١٠٠٠ امید است و هر ١٠٠٠ تویی! مرا ١٠٠٠ امید است و هر ١٠٠٠ تویی! چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۱۶ ب.ظ. امروز روز عشقه.روز آغاز عشق منو دخترکم.هرچی فک میکنم این دو سال چه جوری گذشت چیزی جز شیرینی یادم نمیاد.جز اینکه لحظه لحظه جلوی چشمام رشد کرد و بزرگ شد.جز اینکه هروز با یه اتفاق جدید یه کار جدید یا حرف جدیدش ذوق زده شدم.با کاراش خندیدم و با بغضش گریه کردم.نمیدونم سال بعد و سالهای بعد اینموقع کجا هستیم و چی شده ولی.خوشحالم که دارمت و خوشحالم که هستی. ۱۵ دی ۹۵ ، ۱۳:۲۶. سلام به ماه عزیزم. چرا عزیزم غم چرا؟
بایگانی آذر ۱۳۹۵ :: طلوع خواهم کرد.
http://mmnnpp.blog.ir/archive/1395/9
مرا ١٠٠٠ امید است و هر ١٠٠٠ تویی! مرا ١٠٠٠ امید است و هر ١٠٠٠ تویی! ۵ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است. ۳۰ آذر ۹۵ ، ۰۸:۳۹. یادداشت سی و هفتم. امروز آخرین روز فصل پاییزه.روزها و شبهام با شتاب میگذرن. دیروز رفتیم خونه دوستم با ایشون.البته کوچیکه خونه مامانم خواب بود و نبردمش.و خوش گذشت.این چند روز بیشتر خونه مامانم بودیم.خونمون بهم ریخته و چندوقته درست تمیز نشده.حال و حوصله تمیز کردن هم ندارم.اقای میم هم چندروزه غذای درست و حسابی نداشته و حاضری خورده! یلداتون پیشاپیش مبارک.خوش بگذره بهتون دوستای خوبم. 1/چقد خو...
آتشی برنگ آسمان
http://www.atashibrangaseman.blogsky.com/page/5
پنجشنبه 20 اسفند 1394. عاشقانه ترین جمله إز یک جوجه. پیش بابا میخوابی،بهش نچسبیااااااا. تو هم مریض میشی! دوشنبه 17 اسفند 1394. آخرین نفس های سال. روزهای رفته ی سال را ورق میزنم. چه خاطراتی که زنده نمیشود. چه روزهایی که دلم میخواست تا ابد تمام نشود. وچه روزهایی که هر ثانیه اش 1سال زمان میبرد. چه فکر ها که آرامم کرد و چه فکر ها که روحم راذره ذره فرسود. چه لبخند های که بی اختیار بر لبانم نقش بست.وچه اشک هایی که بی اراده از چشمانم سرازیر شد. چه آدم هایی که دلم را گرم کردند.وچه آدم هایی که دلم را شکستند!
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
59
Monolog A.R.Juna.
Monolog A.R.Juna. Monolognya A.R.Juna. Blog ini berisi monolog-monolognya A.R.Juna. Yang dipublikasikan di atas internet. Semoga dengan membaca blog ini dapat memberikan manfaat tersendiri bagi yang membacanya. Selasa, 30 Juni 2015. Memainkan Assassin's Creed (PC) dengan XBox 360 Wireless Controller. Weekend yang lalu habis Steam. Karena Assassin's Creed (yang pertama, keluaran tahun 2008) sedang diskon juga (Rp 26.000 saja) akhirnya saya memutuskan untuk membelinya. Diposkan oleh Arief Rahman Junaidi.
monolog-geologist.blogspot.com
Terra Incognita 地球のつぶやき
12288;地球の「はじまりの石」はどんなものか、という素朴な疑問について考えています。多分、その石は地球には残っていません。今は亡き石がどのようなものかについて、思いを巡らせています。真夏の夜の夢として、見てください。 12288;最近、昨年書いた論文から派生した課題について考えています。考えがまとまったら、来年度に報告する予定です。その課題とは、地球に最初にできた岩石はどのようなものか、ということです。いいかえると、地球の「はじまりの石」は、どんなものかという問いです。論文を書いていた時は、簡単に答えが出たように思えました。ところが、論文を書きながら、かなり複雑であることとわかってきました。ですから、趣旨の違うその論文では深入りしせずに、次なる課題としました。 12288;地球の岩石の成因や多様性の形成のプロセスは複雑ですが、その素過程はかなり解明されてきました。もちろん、まだわかっていないことも、いろいろありますが。 12288;そこで私は、「はじまりの石」は地球の固有の石と限定しようと考えました。地球形成の後、衝突時の重力エネ...12288;その石は、今は存在しませんので...
مونولوگ های من با خودم
مونولوگ های من با خودم. جایی برای بیرون ریختن حرف هایی که در ذهن حبس شده اند. امروز بالاخره فرصت شد باهم حرف بزنیم. گفتم سکوتت اذیتم کرد. گفت حق با تو بود و حرفی نداشتم بزنم. گفت شرایط آدم ها رو درک کن. ضعیفن، مدیریت ندارن و الان که مشکل دارن ناخودآگاه به زندگی تو حسادت می کنن. گفتم این حسادت ها از اول بود. زمان عروسی هم بود. پریشب هم همسر و شوهر خواهرم جدا افتاده بودن، بقیه می گفتن و می خندیدن. برادرمم که کلا گیجه و حواسش به هیچی نیست. بهشم بگی می گه چکار کنم؟ دیشب هم هی حرف میزد و فضا دستش بود. متاسفان...
monolog-seripagi
Thursday, July 17, 2014. For a helpless and hopeless Muslim like me.what can I do for them:. 4 Strive to be a good Practicing Muslim. Thursday, July 3, 2014. Sempena pesta Ibadah dan bulan Al-Quran ini, jom kita ulangkaji adab membaca Quran :). Copy paste from ust zahazan, thank you ust :). Adab membaca al-Quran dari kitab At-Tibyan fi Adab Hamalat al-Quran oleh al-Imam an-Nawawi. Berniat ikhlas kerana Allah SWT. Menggosok gigi atau bersiwak sebelum membaca al-Quran. Membaca dalam keadaan berwudhuk.
Monolog
Ihr Warenkorb ist leer. Herzlich Willkommen auf den Seiten von monolog-online. Der Einkaufsplattform für liebevoll gestaltetes. EU-Verordnung zur Online-Beilegung verbraucherrechtlicher Streitigkeiten.
kebo11
Montag, 22. Juni 2015. Erstellt von AnnekeW um 14:47. Salz ist es immer, Salz in der Luft, die hier Wind ist. Heute koche ich und wir erzählen uns was. Für ein paar Stunden. In den Bergen ist zu viel Schweigen, jetzt. Ich muss etwas finden, was mich hält, sonst holt mich der Wind und die Erinnerung fort. Und ich wäre nicht einmal traurig. Wasser auf Vorrat für die Blumen. Auch ist alles da, was im Briefkasten sein sollte. Habe ich wirklich alles so verlassen? Sind das meine Kleider? Erstellt vor 13 Jahren.
monolog
Fire & Smoke. We observe a young man. He s now sitting there weighing in on his options on how to commit suicide. He is not alone though, his other selves, the hippie, the cool guy and the old man are always with him. Together they go on a metaphysical journey through the young man s life, time and space don’ t matter anymore. We meet the young man as a boy-choir member, trying to run away from two very mean looking bullies. Including best original screenplay, best actor and best video editing.
مونولوگ
دنبال کنندگان ۶ نفر. این وبلاگ را دنبال کنید. هر ماه کتاب بخریم. تمام آنچه هرگز به تو نگفتم. آقای جودت و پسران(حرف آخر). آقای جودت و پسران(چهار). تلی از خاکستر فاجعه در ماه های پاییزی. عروسی به سبک ایتالیا. با دیدن این ۳۰ عکس با سبک هنری امپرسیونیسم بیشتر آشنا میشوید. به جرم کتاب خواندن. کفر یا هر جور که دلت می خواد. زنان فرا آشپزخانه ای. تقریبا یک هفته طول کشید تا هم کلاس هایم به قیافه ام عادت کنند. این ها بچه هایی بودند که هر روز، در تمام کلاس هایم می دیدم شان. خب،نه این حقیقت ندارد. می دانستم چرا.
