ruzegareman.blogsky.com
روزگار منروزگار من - دل نوشته های صبای امین
http://ruzegareman.blogsky.com/
روزگار من - دل نوشته های صبای امین
http://ruzegareman.blogsky.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.5 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
19
SITE IP
31.3.232.171
LOAD TIME
0.516 sec
SCORE
6.2
روزگار من | ruzegareman.blogsky.com Reviews
https://ruzegareman.blogsky.com
روزگار من - دل نوشته های صبای امین
ruzegareman.blogsky.com
روزگار من
http://www.ruzegareman.blogsky.com/1390/01
شنبه 20 فروردینماه سال 1390. دل نوشته ی من (خدا) 27. خدا به قدر موهای سرم دلم ازت گرفته. می دونم تو بیشتر دلت گرفته اما خدا همه میگن تو یه ذره از وجود خودتو توی دل مامانا گذاشتی که اینهمه مهربونن و میگن پس ببینین دیگه خدا خودش چه قدر مهربونه! مامانا همه چیو می بخشن پس چرا میگن تو نمی بخشی؟ شایدم بخشیدی و اونیکه منو نمی بخشه خودمم؟ اما خدا تو خدایی اگه من خدا بودم خیلی خوشحالت می کردم باور کن :( منم 22سالمه منم دلخوشی می خوام منم تفریح می خوام چندبار دیگه صدات بزنم؟ دیگه دارم خسته میشم. نگو کفر میگی!
روزگار من
http://www.ruzegareman.blogsky.com/1389/09
شنبه 13 آذرماه سال 1389. دل نوشته ی من ( دلشوره) 17. دلم گرفته دوباره هوای تورو داره چشمای خیسم واسه ی دیدنت بی قراره این راه دورم خبر از دل من که نداره. آروم ندارم یه نشونه می خوام واسه قلبم جز این نشونه واسه چیزی دخیل نمی بندم این دل تنهام دوباره هوای تورو داره. هوای شهر تو با بوی گلا پیچیده توی اتاقم مثل خواب. داره بدجوری غریبی می کنه آخه جز تو دردمو کی میدونه؟ دلم واسه امین تنگ شده امتحان داره این هفته و اصلا نمی تونه حواسشو به من بده. نمی گم من فرشتم اما خوب. آخ کاش یکی اس ام اس میزد حالا هرکی می خو...
شناسنامه صبا
http://www.ruzegareman.blogsky.com/profile/6777286716
روزی روزگاری دختر و پسری عاشق روح همدیگه شدن اولاش همه چیز خیلی خوب بود ولی بعدش سنگ اندازیا جلو پاشون واسه ازدواج هی بیشتر شد اما به خاطر هدفی که داشتن هیچ کدوم از مشکلا ذره ای کمرشون رو خم نکرد ان شاءالله خدا همیشه باهاشون باشه تا به بهترین شکل بهم برسن و تا همیشه با هم باشن الهی آمین.
روزگار من
http://www.ruzegareman.blogsky.com/1390/02
چهارشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1390. دل نوشته ی من ( فقط واسه خدا) 28. خدا فقط دوست دارم همین و بس مواظبم باش. صبای امین 15:50 دقیقه ی بعد از ظهر روز چهارشنبه 28اردیبهشت 90. دل نوشته ی من (زندگیم) 32. دل نوشته ی من (زندگیم) 32. دل نوشته ی من (پوچی) 31 معجزه. دل نوشته ی من (2کلوم حرف خودمونی با خدا)30. دل نوشته ی من ( دردو دل بعد از عمری) 29. دل نوشته ی من ( فقط واسه خدا) 28. دل نوشته ی من (خدا) 27. دل نوشته ی من (چی بگم) 26. دل نوشته ی من ( ای خدا ) 25. دل نوشته ی من ( همین جوری ) 24.
دل نوشته ی من (پوچی) 31 معجزه - روزگار من
http://www.ruzegareman.blogsky.com/1391/08/01/post-35
دوشنبه 1 آبانماه سال 1391. دل نوشته ی من (پوچی) 31 معجزه. بسم الله الرحمن الرحیم. هرکسی این متن رو بخونه ذهنش رو یه چیز دیگه میره در حالیکه همه چیز جور دیگه ای هست. وقتی دل نوشته های قبلیو می خونم دلم میگیره دلم واسه خودم میسوزه خسته شدم ازبس گریه کردم خسته شدم ازبس منتظر موندم و منتظر موندم خسته شدم ازبس مجبور شدم اینجا بنویسم تا روی کاغذ نباشه تا کسی نخونه و آرامشمو بهم نزنه اونم برای چیزایی که جزو حریم خصوصیه جزو اولین حقوق یه انسانه. پول داشته باشم و با اون پولا به هرکسی دیدم و شنیدم و تونستم کمک کنم؟
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
شبای بدون خواب ... - خودنویـــ ـــ ـــس
http://www.khodnevis.blogsky.com/1391/10/16/post-345
دست نوشته های خودم. شنبه 16 دیماه سال 1391 ساعت 03:00. شبای بدون خواب . نزدیک یه ساله که همش همینه تا دیر وفت فکر می کنم و فکر می کنم و فکر می کنم . نشد یه بار بپرسه : بدون من چطوری خوابت می بره! منی که تا شب باهام صحبت نمی کردی ، حالم رو نمی پرسیدی ، بوسم نمی کردی از پشت تلفن خواب به چشمات نمی اومد! من که حتی تا دیر وقت بیدار می موندی تا بهت زنگ بزنم وقتی می خوام بخوابم و باهات صحبت کنم و تا بخوابی! هر شب و هر شب من همینطوره! نزدیک یه ساله که زندگیم شده همینطوری! شب ها میام بگیرم بخوابم! هیچی واسش نموند .
خودنویـــ ـــ ـــس
http://www.khodnevis.blogsky.com/1391/10
دست نوشته های خودم. شنبه 23 دیماه سال 1391 ساعت 20:55. این یه پست خداحافظیه! با بودن پرستو جون گرفتم و با رفتنش آئین هم م رد . پرستو کسی بود که شاید شما هم می شناختینش ولی هیچوقت نمی فهمین کی بود! من می رم برای همیشه ولی رد پام می مونه اینجا! تا امروز 334 تا پست نوشتم که با شما باشم! و الان دارم می رم . از موزیک های خودنویس لذت ببرین و بدونین که بی ربط با حال من نبود و من حسم رو با ترانه هائی که توی وبلاگم به گوش شما می رسید می گفتم! مراقب خودتون باشین و بهم بدی نکنین چون بدی تاوان بدی داره! من نمی بینمش .
خودنویـــ ـــ ـــس
http://www.khodnevis.blogsky.com/1391/07
دست نوشته های خودم. جمعه 28 مهرماه سال 1391 ساعت 13:56. حسرت می دونی چیه؟ خوب بهش فکر کن . پنجشنبه 20 مهرماه سال 1391 ساعت 20:14. آره بشکن اون دلی رو که به خاطر تو می تپه! شکستن ساده است . اما دشوار نگه داشتن اون قلبه که برای تو زندگی می کنه! بشکن ، اما مطمئنی که تو سالم می مونی؟ بشکن من تاوانش رو می دم . از این دلواپسی سیرم . دارم از یاد تو می رم. شبی تو ک نج تنهائی . از این فاصله می میرم. هزار و یک شب بی تو . کنار تو به سر کردم. به امیدی که با عشقم به دنیای تو بر گردم. چه دشوار خواهد بود خندیدن اجباری .
خودنویـــ ـــ ـــس
http://www.khodnevis.blogsky.com/1391/05
دست نوشته های خودم. شنبه 14 مردادماه سال 1391 ساعت 23:57. این پست به خاطر بعضی از پیامد های بعدش واسه افراد خاص حذف شد : . پنجشنبه 12 مردادماه سال 1391 ساعت 21:06. تنها یک تصویر . هیچکدومتون نمی دونین این عکس چه دنیائی از حرف ها و خاطره ها رو برای من زنده می کنه! این فقط یک تصویر ساده نیست . یک دنیا احساس بود که با بوسه روی دست راست . هیچوقت یادم نمی ره حسرت یه بار بوسیدن لب های عشقم رو باید به گورستان ببرم . آره واسه یه بار ، فقط و فقط یه بار بوسیدن لب هات و در آغوش کشیدنت . دردی رو که کشیدم حس می کنین؟
خودنویـــ ـــ ـــس
http://www.khodnevis.blogsky.com/page/2
دست نوشته های خودم. جمعه 24 آذرماه سال 1391 ساعت 00:15. آرزو داشتی در آغوشم بیائی من نیز می خواستم گرمای تنت را در آغوشم حس کنم! در سرمای شب های پائیز و ماهی از زمستان . چقدر گفتی : دوست دارم در آغوشم بگیری! اما حسرتش بر دلمان مانده ! چقدر گرمای آغوشم را خواستی . یادت آمد آن شب هائی که می خواستیم زمزمه کنیم واژه ی شب بخیر را تا خوابمان آید و به رویا برویم؟ صبح های آدینه با صدای زیبایت مرا نوازش می دادی که از خواب برخیزم و به خاطرت تلاش بیشتر کنم! من همانم . همه تلاشم برای تو بود . در آغوش که آرام می شوی؟
خودنویـــ ـــ ـــس
http://www.khodnevis.blogsky.com/1391/08
دست نوشته های خودم. شنبه 27 آبانماه سال 1391 ساعت 09:20. این پست یه پست اختصاصی واسه خودمه! می خواین بخونین ، نمی خواین نخونین زیاد به اینش کار ندارم! دیشب خیلی چیزا به ذهنم اومد . یکیش اون شبائی بود که هر وقت به خاطر سنگینی درساش بیدار می موند و هزاران بار خواهش می کردم که بیدارم کنه باهاش بیدار بمونم . اما اینکارو نمی کرد! یاد وقتائی افتادم که وقتی از سنگینی درسا خسته ، با چهره ای غمگین می اومد می نشست توی ماشین! من توی کوچه زیر پنجره اتاقش بودم . با اینکه نمی دیدمش ولی چه حس گرمی بود! نه برق نگاهش ، ن...
آرشیو مطالب وبلاگ - خودنویـــ ـــ ـــس
http://www.khodnevis.blogsky.com/posts
دست نوشته های خودم. شنبه 23 دیماه سال 1391 20:55). این یه پست خداحافظیه! با بودن پرستو جون گرفتم و با رفتنش آئین هم م رد . پرستو کسی بود که شاید شما هم می شناختینش ولی هیچوقت نمی فهمین کی بود! من می رم برای همیشه ولی رد پام می مونه اینجا! تا امروز 334 تا پست نوشتم که با شما باشم! و الان دارم می رم . از موزیک های خودنویس لذت ببرین و بدونین که بی ربط با حال من. جمعه 22 دیماه سال 1391 21:51). با چشمان آهوئی اش ، خیره به لنز دوربین انگار نگاهش به من بود! با همان لبان بسته ی زیبا که با من سخن می گفت! آرزو داش...
خودنویـــ ـــ ـــس
http://www.khodnevis.blogsky.com/1391/06
دست نوشته های خودم. چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1391 ساعت 19:15. تو یه روز می ری . من قراره تو رو از دست بدم . نگو بی قراریاش مال تو. چرا مثل تو دلم آروم نیس . اگه حال من مثه حال تو. چرا مثل تو نفس نمی کشم؟ چرا نا امیدم از آینده؟ گریه می کنم ولی میدونم . زندگی داره بهم می خنده. تو یه روز میری و من می بینم . با همین چشمای ناباور خیس. کاری از دست کسی بر نمیاد . داری میری ولی این راهش نیس. داری میری ولی این راهش نیس . من جا نزار تو این تنهایی. یه نفر تو همه ی دنیا هست . که تو واسش همه دنیایی. از چی بگم .
هستم ... اما مُردم ... - خودنویـــ ـــ ـــس
http://www.khodnevis.blogsky.com/1391/10/09/post-344
دست نوشته های خودم. شنبه 9 دیماه سال 1391 ساعت 21:11. هستم اما م ردم . فکر می کنین نیستم ، سرم جائی گرم نیست! تموم بدنم و احساسم حس زمستون رو به خودش گرفته و اصلا نمی تونم خودم باشم! کسی باشم که زمانی که پرستو بود ، اونم بود! پرستو همه چیزم رو با خودش برد چیزی ندارم! دیگه چیزی واسه از دست دادن ندارم ، چون از دست دادم! بازم خدا رو شکر ، بدتر این نبود اما الان که دلی برام نمونده باید چیکار کنم؟ برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com. ثبت نام کنید. ( راهنما. عدم نمایش ایمیل بعد از درج.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
19
روزگار دانشجویی پر ماجراست
روزگار دانشجویی پر ماجراست. وقتی که شب می رسد. بگذار که افکارم از تو و عشق تو آرامش گیرند. بگذار که خوابم از امنیت و مهر تو اطمینان داشته باشد. و آگاه باشد که من متعلق به تو هستم. من سمانه,ساکن اردکان یزد و دانشجوی رشته ی معماری دانشگاه کاشان هستم.میخوام توی این وبلاگ یکسری از خاطرات دوره ی دانشجوییمو ثبت کنم.امیدوارم که با نظراتتون منو همراهی کنید. در پناه خدای اقاقی ها. انجمن چارسوق کویر اردکان. بزرگترین سایت تخصصی معماری. بيابان ها وكوير هاي ايران. دانش پژوهان معماري پارسه كاشان. برای حضور تو نیست.
حرف های نگفته ی من
حرف های نگفته ی من. گرچه اینجا دونفر بیشتر نمیومدن و نظر نمیذاشتن. منم برای همون 2نفر مینویسم:. هرچیزی یه عمری داره. عمر این وبلاگم تموم شد. نه اینکه من ناگفته هام تموم شدا! ناگفته های من فقط مربوط به حرف هایی است که وقتی در قید حیاتم به هردلیلی نتونستم با خانواده و دوستان و آشنایان در میون بذارم و وقتی نبودم باید بیان و بخونن! در واقع تو زندگی هرکسی یه چیزایی هست که تا زنده اس نباید برملا شه. نمیدونم پیش خودتون چی فکر میکنید شاید کار مسخره ای باشه نمیدونم ولی چنین تصمیمی گرفتم. مرسی که درکم میکنید.
مینوشتم برای گیتا
ما مرداد ماهیا از اوناشیم كه :. اگه یه قدم برامون برداری. برسی به خواسته هات . نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۴ساعت 0:12 توسط امیررضا. نوشته شده در پنجشنبه هشتم مرداد ۱۳۹۴ساعت 22:41 توسط امیررضا. ترس آن روز بيايي و نباشد جسدم. كوزه گر ،كوزه بسازد ز خاك جسدم. لب آن کوزه بسازد زخاک لب من. بی خبر لب بگذاری به لبان جسدم. . نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۴ساعت 20:32 توسط امیررضا. وگرنه من آدم رفتن نبودم. همانجا که دستانم را از میان دستانت ربودم. و من رفتم . و تو رفتنم را در سکوت تماشا کردی.
روزهای زندگی
گیلان نیوز. بسیجی عاشق ولایت. دست نوشته های یک خانم معلم. گاه نوشت یک خانم معلم. دقایقی با خدا. این مدل نماز را باید بشکنی. السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه. تاریخ : جمعه 93/9/28. الط ی بین الط اه رین! ای سخت نیرو، و ای سختگیر! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! خوارند از بزرگیات همه خلقت. پس کفایت کن از من شر خلق خودت را، ای احسان بخش! ای عطا د ه! ای که معبودی جز تو نیست! تاریخ : یکشنبه 92/12/18. دانشجویی به استادش گفت:. استاد اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم. آیا مرا می بینی؟ مسلما شما را نمی بینم.
خُـرده ریزهآی ِ زندگیـم
خ رده ریزهآی زندگیم. اندیشه هایی سفید ، با چاشنی آبی آسمانی یک بادام زمینی خوشحال :). این جا هم باشد به جای آن تقویم کوچک ر. اینجا ، از همه چیز میگویم. پس هرچه بخواهید یافت میشود . هر چه. کارم داشتید اینجا بگویید. نظرات تایید نمیشوند. وب خودشان جواب داده میشوند :). بادام زمینی ، لقبی است که وقتی برادرم عکس روی کارت کتابخانه ام را دید بهم داد . آخر میدانید ، انقدر عکس را از بالا و پایین کشیده بودند ، که کله ام شبیه بادام زمینی شده بود . به تاریخ ۹۲/۰۱/۲۲ به قلم بادوم زمینی. فوتو هم بای می. آهنگی که سه سال...
روزگار من
سهشنبه 5 دیماه سال 1391. دل نوشته ی من (زندگیم) 32. جالبه وقتی تمام آرزوهات نابود بشه بعد هنوزم امیدوار باشی خودتم نمیدونی چرا . خدایا شکرت. اون از امین. اون از وکالت. اون از دوستا. اصلا دیگه نه می تونم حرف بزنم نه بنویسم. کاخ خیالات تو ویران می شود 312. دلم می خواد بخوابم یه خواب طولانی خیلی خیلی طولانی. صبای امین 5 دی 91 ساعت 21:04 سه شنبه. سهشنبه 5 دیماه سال 1391. دل نوشته ی من (زندگیم) 32. جالبه وقتی تمام آرزوهات نابود بشه بعد هنوزم امیدوار باشی خودتم نمیدونی چرا . خدایا شکرت. بسم الله الرحمن الرحیم.
روزگار من
تیکه های که از ما کنده میشن! آدم فک می کنه چه خوبه که شبیه مردم دیگه شه. بعد میاد یه روزی، یه وختی که میرسه به یه نقطه ای که می فهمه نمیشه! نمی تونه ، نمی شه شبیه دیگرون شد! این نقطه نقطه ی لعنتییه تو زندگی آدم! و یهو می بینه مردم هیچی نمی فهمن از آدم. آدم باهاشون به جایی رسیده که نمی شه جای دیگه ای باشه. آدم باهاشون حرف زده، باهاشون بوده و جزئی از آدم شدن و بعد که کنده می شن یه تیکه هایی از آدم رو با خودشون بردن! دیگه نمی تونی شبیه خودت باشی شبیه اونا نیستی و از تنها تنهاتری! دیگه هیچی خوشحالت نمی کنه!
نگاه خیس پنجره
حرف هایم را خورده ام! پنجشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۹۲. تقصیر من نیست اگر. سکوت تب دار شب. جمعه هجدهم بهمن ۱۳۹۲. تازگی ها نشسته ام چرتکه انداخته ام که من یک آدم خوشبختم! هر چند که داریوش مدام بخواند "تو دونسته بودی چه خوش باورم من"و لب هایم تکان بخورد با صدایش و ببردم به خیال هایی که حالا روی آب می رقصند. من یک آدم خوشبختم هر چند زمستان از نیمه بگذرد و با خیال روزهای گرم نیمه تمام شوم. هر چند نصفه شب ها هیولای کابوس بچه گی هایم سراغم بیاید و پاهایم مرا جا بگذارند و از خواب بپرم. تو به دنبال بهار آمدی.
:: BLOGFA ::
از ارائه خدمات در این آدرس به یکی از دلایل زیر معذوریم. تخطی از قوانین و توافقنامه استفاده از خدمات سایت. دستور مراجع قانونی جهت مسدود سازی وبلاگ. انتشار محتوای غیر اخلاقی یا محتوایی که براساس قوانین کشور تخلف است.
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
با استعانت از مولایمان تصمیم داریم به نوشتن در این مکان ادامه دهیم. روزها میگذرد و چشمانم در حسرت دیدار برق شادی در چشمانت به افق خیره مانده است خدای مهربان دلت را هر چه زودتر از غم ها رها سازد,مهربان مولای من. روز شماری تا روز موعود" /. یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور. روز شماری تا روز موعود. چهل روز تا نیمه شعبان 1428 از پناه عالمیان نوشتیم. با استعانت از مولایمان تصمیم داریم به نوشتن در این مکان ادامه دهیم. سایت خطابه ی غدیر. قطره ای از دریا. ای آشنای هماره ایام بر تو سلام. همیشه با توام . به درس...
