ghazalvare.blogfa.com
شاعرانهشاعرانه - ادبی
http://ghazalvare.blogfa.com/
شاعرانه - ادبی
http://ghazalvare.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
0.4 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
7
SSL
EXTERNAL LINKS
38
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.406 sec
SCORE
6.2
شاعرانه | ghazalvare.blogfa.com Reviews
https://ghazalvare.blogfa.com
شاعرانه - ادبی
شاعرانه - دردودل های یک شاعر
http://www.ghazalvare.blogfa.com/post/1
دردودل های یک شاعر. در کویر خشک سینه. تا که همچون شمع. روشن میکنی کاشانه ای. در دو چشمان ترم. یا که مثل صدترانه. عشق را باهرچه هست و نیست. از بر می کنی. با یاد من سر میکنی. *فاطمه صابری باران*. نوشته شده در شنبه هجدهم آبان ۱۳۹۲ساعت 11:46 توسط فاطمه صابری (باران).
شاعرانه - ابر واژه
http://www.ghazalvare.blogfa.com/post/3
از همون وقتی که رفتی. هر چی حرفه توی قلبم. میشه مثل ابر واژه. از قلم می باره نم نم. می باره تو دشت دفتر. می شکفه مثل شقایق. زندگی رو جون می بخشه. نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 8:5 توسط فاطمه صابری (باران).
شاعرانه
http://www.ghazalvare.blogfa.com/1392/08
دردودل های یک شاعر. امیدوارم عزیزانی که از وبلاگ من دیدن میکنند از خواندن شعرهایی که سروده ام لذت ببرند ونظرات خود رابیان کنند. چندسالی شعرهایم در مجله چاپ میشودتشکر ویژه ازاستادگرامیم که راهنما ومشوق من بودند. بعضی از دوستان در وبلاگ های شخصی خود از شعرهایم مینویسند بدون ان که نامی از سراینده ببرند تصمیم گرفتم. وبلاگی به نام خود (فاطمه صابری با نام شعری (باران) ایجاد کرده وباعزیزان شعر دوست در ارتباط باشم. نوشته شده در شنبه هجدهم آبان ۱۳۹۲ساعت 11:46 توسط فاطمه صابری (باران).
شاعرانه
http://www.ghazalvare.blogfa.com/archive
شاعرانه
http://www.ghazalvare.blogfa.com/posts
دوشنبه یازدهم آبان ۱۳۹۴. دوشنبه یازدهم آبان ۱۳۹۴. یکشنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۲. یکشنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۲. دردودل های یک شاعر. شنبه هجدهم آبان ۱۳۹۲. Powered by BLOGFA.COM.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
7
میمونیم تو قلب هم
http://www.nafasam.blogfa.com/9205.aspx
میمونیم تو قلب هم. کاش بشود دوباره دلت اشتباه کند. گور پدر دل کی دلش برای تو تنگ میشه که تو دلت نمیاد مگه توادم نبودی مگه تو رفتی بایه زن دیگه توقصر خوابیدی وبازجوابهای تکراری من وحرفهایی گه میدانم فقط برای خودم ارزش دارد چون میدانم چه کرده ونکرده ام امسال هم می گذرد ومن مثل این سه سال منتظر تبریک کسی نیستم علی الخصوص ازتو که می دانم تا اطلاع ثانوی برایت مهم نیستم. بگذریم نبش قبر گذشته ها نه دل تورابه رحم می اورد نه عقل تورا به سمت انتخاب دوباره من. قسمت مردم شد ورفت. سرم جیغ کشید وشاکی بود ازاینکه هنوز ...
میمونیم تو قلب هم - زندگیت همیشه بی من وشاد
http://www.nafasam.blogfa.com/post-159.aspx
میمونیم تو قلب هم. زندگیت همیشه بی من وشاد. امسال سعی کردم سالگرد رهاییت رو خراب نکنم 13آذر سه سال تموم شد ومن هنوز فکر می کنم که شاید . بی خیال قصه من وتو مشخص زندگی تو پر ازهدف و آرزوی خواستنی وزندگی من فقط رویا وحرف ووعده. من سه سال نیست که تورو ندارم من تورو به اندازه عمری که آرزو داشتم کنارم باشی همدمم باشی افتخارت باشم شادی بخشت باشم وباشی به اندازه همه رویاهایی که برای تو داشتم به اندازه همه دلشوره هایی که برای تو داشتم ازدست دادم. نوشته شده در یکشنبه هفدهم آذر ۱۳۹۲ساعت 2:24 توسط چشم انتظارنفس.
غربت من وتو....غربت تو ومن
http://ghorbatema.blogfa.com/8601.aspx
غربت من وتو.غربت تو ومن. به نام خداوندی که در همین نزدیکی هاست. ! خسته ام از آرزوها ، آرزوهاي شعاري. شوق پرواز مجازي ، بالهاي استعاري. لحظه هاي کاغذي را، روز و شب تکرار کردن. خاطرات بايگاني،زندگي هاي اداري. آفتاب زرد و غمگين ، پله هاي رو به پايين. سقفهاي سرد و سنگين ، آسمانهاي اجاري. با نگاهي سر شکسته،چشمهايي پينه بسته. خسته از درهاي بسته، خسته از چشم انتظاري. صندلي هاي خميده،ميزهاي صف کشيده. خنده هاي لب پريده ، گريه هاي اختياري. عصر جدول هاي خالي، پارک هاي اين حوالي. پرسه هاي بي خيالي، نيمکت هاي خماري.
میمونیم تو قلب هم
http://www.nafasam.blogfa.com/9207.aspx
میمونیم تو قلب هم. خوشم به بودن تو. عادت کرده ام به این انتظار خوش باش که من هم خوشم به همین که توهستی. نوشته شده در جمعه بیست و ششم مهر ۱۳۹۲ساعت 4:8 توسط چشم انتظارنفس. همش تقصیر من بود که. واسه رفتن نشه دیرت. رسیدی تو ته جاده. یه نامه توی ساکت هست. یه نامه خیس ازاشکام. که توش کلی ازحرفام هست. نوشتم توش حق داری. بری بی ذره ای تردید. خدا اون بالا هست شاهد. منم تکلیفم روشن شه. نوشته شده در دوشنبه یکم مهر ۱۳۹۲ساعت 1:22 توسط چشم انتظارنفس. خدایا نفس رو به تو میسپارم -حلالم کن. واسه اونا که وقتشون طلاست.
میمونیم تو قلب هم
http://www.nafasam.blogfa.com/9209.aspx
میمونیم تو قلب هم. زندگیت همیشه بی من وشاد. امسال سعی کردم سالگرد رهاییت رو خراب نکنم 13آذر سه سال تموم شد ومن هنوز فکر می کنم که شاید . بی خیال قصه من وتو مشخص زندگی تو پر ازهدف و آرزوی خواستنی وزندگی من فقط رویا وحرف ووعده. من سه سال نیست که تورو ندارم من تورو به اندازه عمری که آرزو داشتم کنارم باشی همدمم باشی افتخارت باشم شادی بخشت باشم وباشی به اندازه همه رویاهایی که برای تو داشتم به اندازه همه دلشوره هایی که برای تو داشتم ازدست دادم. نوشته شده در یکشنبه هفدهم آذر ۱۳۹۲ساعت 2:24 توسط چشم انتظارنفس.
میمونیم تو قلب هم
http://www.nafasam.blogfa.com/9404.aspx
میمونیم تو قلب هم. بی خیال حرفهایی که تو دلم جامونده. نفس رفت تا گرمای آغوش دیگری را به آتش بکشد براش بهترین لحظه ها وشادترین لحظه هارو آرزو میکنم. این وبلاگ به خاطرات پیوست. وحالا من هستم ویک زندگی جدید که دوستش دارم وامیدوارم نفس هرجاهست منو حلال کنه. نوشته شده در سه شنبه دوم تیر ۱۳۹۴ساعت 15:17 توسط چشم انتظارنفس. خدایا نفس رو به تو میسپارم -حلالم کن. واسه اونا که وقتشون طلاست. و عشق زخم قشنگیست. دریافت کد حدیث تصادفی.
غربت من وتو....غربت تو ومن -
http://ghorbatema.blogfa.com/post-352.aspx
غربت من وتو.غربت تو ومن. به نام خداوندی که در همین نزدیکی هاست. ! آمد اما در نگاهش آن نوازش ها نبود. چشم خواب آلوده اش را مستی رويا نبود. نقش عشق و آرزو از چهره ی دل شسته بود. عکس شيدايی در آن آيينه ی سيما نبود. لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت. دل همان دل بود اما مست و بی پروا نبود. در دل بيدار خود جز بيم رسوايی نداشت. گرچه روزی همنشين جز با من رسوا نبود. در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود. برق چشمش را نشان از آتش سودا نبود. بهار دلنشین آمده سوی چمن. ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن. دلنوشته های نسل سومی.
غربت من وتو....غربت تو ومن
http://ghorbatema.blogfa.com/8609.aspx
غربت من وتو.غربت تو ومن. به نام خداوندی که در همین نزدیکی هاست. ! شب ی لدا یا شب چ له آخرین شب آذرماه، نخستین شب زمستان و درازترین شب سال است. ایرانیها این شب را جشن میگیرند. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش. یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا میکردند. اکنون پس از ارائه نظریه کاربری تقویمی. فال گرفتن از کتاب. نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم آذر 1386ساعت 19:42 توسط من. خدایا ...
غربت من وتو....غربت تو ومن
http://ghorbatema.blogfa.com/8701.aspx
غربت من وتو.غربت تو ومن. به نام خداوندی که در همین نزدیکی هاست. ! دلم گرفته و غمگين چو ابر پر باران. سرم تپيده و سنگين چو ابر پر باران. در اسمان وجودم غبار پيچيده. گرفته بغض گلويم چو ابر پر باران. غمان تلخ ز قلبم روانه گرديده. نشسته در پس چشمم چو ابر پر باران. تمام خاطره ها در دلم جوانه زدند. خموش و ساكت وغمگين چو ابر پر باران. به يك تلنگر كوچك دلم ترك گيرد. دوباره زار بگريد چو ابر پر باران. اميد وار كند دشت شوره زار دلم. نگاه عاشق تو همچو ابر پر باران. اگر نگاه كسي در نگاه تو افتد. لحظه ی دیدار نزدیک است.
میمونیم تو قلب هم -
http://www.nafasam.blogfa.com/post-162.aspx
میمونیم تو قلب هم. بی خیال حرفهایی که تو دلم جامونده. نفس رفت تا گرمای آغوش دیگری را به آتش بکشد براش بهترین لحظه ها وشادترین لحظه هارو آرزو میکنم. این وبلاگ به خاطرات پیوست. وحالا من هستم ویک زندگی جدید که دوستش دارم وامیدوارم نفس هرجاهست منو حلال کنه. نوشته شده در سه شنبه دوم تیر ۱۳۹۴ساعت 15:17 توسط چشم انتظارنفس. خدایا نفس رو به تو میسپارم -حلالم کن. واسه اونا که وقتشون طلاست. و عشق زخم قشنگیست. دریافت کد حدیث تصادفی.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
38
غزل امروز افغانستان | Contemporary poetry of Afghansitan
Contemporary poetry of Afghansitan. Bull;مارس 25, 2009 • 31 دیدگاه. پیوند ما به آیینه ها حرف ساده نیست. تصویری از رسیدن ما روی جاده نیست. نا باورانه دل به تبسم بسته ایم. غافل از اینکه پشت نقاب قلب ساده نیست. تا چند آرزوی تهی وقتی هیچ هیچ. بر جاده های باور ما کس بیاده نیست. در گوشه ای سر به گریبان نشسته ایم. آخر نصیب ما به محبت فتاده نیست. ما باید باشیم و خورشید را بهانه کنیم. هر چی نا خوانده است خوانده و ترانه کنیم. بر کنيم ریشه باییز را حمل شویم. این تن یخ زده را زنده و جوانه کنیم. خاطره ای از عید.
Urdu Ghazal's اردو غزلیں
Urdu Ghazal's اردو غزلیں. Urdu Ghazals, urdu poetry, Amjad Islam Amjad Poetry, Wasi Shah Ghazals, Urdu poetry, Mazhiya Shahiry, written, picture, videos. Mushkil lamhy bhi to akhir guzary jaty hen. Urdu poetry, poet: kazim bukhari, voice: savera, video by: zubair ahmed. Mushkil lamhy bhi to akhir guzary jaty hen. Links to this post. Why This Kolaveri Di. Lyrics Of "Why This Kolaveri Di" From "3". Yo boys i am singing song. Why this kolaveri kolaveri kolaveri di. Why this kolaveri kolaveri kolaveri di.
*غزل واژه های عشق*
غزل واژه های عشق*. به نام یگانه یاور هستی بخش که همواره همدم و همراه ماست. به آیین دل سلام! فرشته کوچولوی نازنین برامون دعا کن. حالا چیزی که مانده است، دشتی است پر از آرزوهای سوخته و شقایق تشنه ای که همچنان، چشم به راه باران است و حس غربت نشین عشق که بند بند وجودم متبر ک به نام اوست! نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست. گفتم خدایا همنشینم باش. گفت من مونس کسانی هستم که مرا یاد کنند. گفتم چه آسان به دست می آیی. گفت پس ساده از دستم مده! حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست. که آشنا سخن آشنا نگه دارد.
غزلوار
حس و حال یلدا نیست حس و حال انار دون شده و هندونه شب یلدا! حتی حس اینکه یه سری به حافظ هم بزنی نیست, یلدا حس و حال خودش رو می خواد جای خودش رو آدمای خودش رو یلدا رو نمیشه تو هیچکدوم از پارتی های اینجا حس کرد یلدا رو فقط میشد تو خونه مادربزرگ دید که اونم چند ساله که دیگه نیست . پنجشنبه ۱ دی۱۳۹۰ . غزل. از من گذر مکن. از لحظه های بی ک سیم. از شعر های گفته و ناگفته ام در غیاب تو. شنبه ۳۱ اردیبهشت۱۳۹۰ . غزل. من غرق می شوی. قطره قطره اشک می شوم. چهارشنبه ۲۴ آذر۱۳۸۹ . غزل. پن : شما هم که فیلتر شدی . متنفرم از ت...
غــــزلواره
از من که مخاطب عام تو ام، برای تو که مخاطب خاص منی. با صدای مسعود امامی. نوشته شده در چهارشنبه ۲۸ مرداد۱۳۹۴ساعت 15:55 توسط Tarannom. پی نوشت پست قبل. ارزش گذشته به دستاوردهایش است. ارزش گذشته به آدم های خوبی است که حالا دوستان نزدیک من اند. که باید با آدم های خوب گذشته. که خوب هم مانده اند. حال را زندگی کرد. اما چه می شود کرد. آن طور که می داند زندگی نمی کند. نوشته شده در چهارشنبه ۲۸ مرداد۱۳۹۴ساعت 2:59 توسط Tarannom. ای شب از کابوس تو ننگین شده. دارم فرار می کنم یا نه؟ سر عشق تو به مرگ خودم راضی شدم.
شاعرانه
از همون وقتی که رفتی. هر چی حرفه توی قلبم. میشه مثل ابر واژه. از قلم می باره نم نم. می باره تو دشت دفتر. می شکفه مثل شقایق. زندگی رو جون می بخشه. نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم بهمن 1392ساعت 8:5 توسط فاطمه صابری (باران). باد غربت می وزد ،سردم. در پناه خود بگیر من را. به لب خاموش باش. ای که لب های تو، هردم. حرف هجرت می زنند. قلب من را از تپش ها. ازسر جا می کنند. از تن وامانده ام. بر سر پیمان خود. من تاهمیشه مانده ام. باد غربت می وزد ،سردم. این سفر کوتاه نیست. دردودل های یک شاعر.
به اتهام غزل
پنجشنبه 18 تیرماه سال 1394 ساعت 01:40. بی عشق، هرکه را که به معراج برده اند. آنجا، به توبه گاه شیاطین سپرده اند! بیزارم از گناه تو حوا دراین بهشت. اینجا که سیبها همگی کرم خورده اند! آه , ای بهار خسته چه دیر آمدی ببین. خرگوش های من همه در خواب مرده اند! راهی به جز نشستن و تسلیم و صلح نیست. جایی که رهبران همگی سالخورده اند! ماهی شده ست کوسه پرست و نهنگ ها. خود را برای مرگ به ساحل سپرده اند! نوشته شده توسط امیر احسان دولت آبادی. پنجشنبه 28 خردادماه سال 1394 ساعت 23:51. حتی نمیخواهی که بر جسمم کفن را . حس گف...
اشراق روشنایی
اشراق روشنایی را آن که نباید میدید یافت و دید. قلب این صفحه به ابدیت پیوست. نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۸۸ساعت 17:16 توسط روشنایی. یادته حرفای اولمونو همش از یکی شدن بود و بس. از رفتن تا آخر خط و با هم دیگه رسیدن بود و بس. حرف دلامونو میرسوندیم به خدایی که خالق عشقه. می خواستیم اون همصدایی باشیم که تا ابد عاشق عشقه. دیگه نگو نگو راهی واسه من و تو نمونده. دیگه نگو ما رو غم به آخر خط رسونده. دیگه نگو نگو با هم زندگی جهنمه. دیگه نگو که جدایی تموم شدن غمه. ولی دیدی از یادمون رفت قول و قرار عاشقونه.
غزلواره
قصیده . شاه نعمت الله ولی. علیرضا فروغی فریده اصلانی. قصیده . شاه نعمت الله ولی. دست دل در دامن آل عبا باید. نقش ح ب خاندان بر لوح جان باید. م هر م هر حیدری بر دل چو ما باید. مزن با هر که او بیگانه باشد از. گر نفس خواهی زدن. مدعی را تیغ غیرت بر قفا باید. لافتی الا علی لاسیف الی ذوالفقار. این نفس را از. سر صدق و صفا باید. در دو عالم چارده معصوم را باید. پنج نوبت بر در دولت سرا باید. ت جستن ز اولاد رسول. مردانه در راه خدا باید. گر بلائی آید از. عاشقانه آن بلا را مرحبا باید. هر درختی کو ندارد میوه حب علی.
ترانه های بارانی
دخترای آسمون(مانا و مانیا). کوچه های بی کسی. وب نوشته های محمد تقوایی. و چند رباعی با بوی تازگی:. باید روزی به سیم آخر بزنیم. آتش به اصول هر چه باور بزنیم. بی رودربایستی ، به زندگی پشت کنیم. از مرگ نترسیم و به او سر بزنیم. از سجده نکردنش پشیمان شده است. حالا که خودش مرید انسان شده است. شیطان ، از کسب و کار خود راضی نیست. از بس که در آن دست فراوان شده است. ما گم شده ایم و کوچه ها بن بستند. هر چند نشانه ها فراوان هستند. دلخوش به نشانه سر کوچه نباش. این کوچه و این نشانه ها همدستند. نشناختند معني صبر جميل را.
باران غزل
حرف هایی از جنس بلور. نویسنده: م-ن - سهشنبه ۱ بهمن ۱۳٩٢. تا زمان داری، هیچگاه امیدت. را از دست مده. تا زمانش نرسیده، هرگز موفقیتت. چه زیباست این حکایت! نویسنده: م-ن - سهشنبه ٩ مهر ۱۳٩٢. چمدانش را بسته بودیم. با خانه سالمندان هم، هماهنگ شده بود. یک ساک هم داشت با یک قرآن کوچک،. کمی نان روغنی، آبنات قیچی و کشمش. چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی. گفت: مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم. یک گوشه هم که نشستم. نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه! گفتم: مادر من، دیر میشه ، چادرتون هم آماده ست، منتظرند. طاقت ...